دموکراسی توخالی...
تطهیرکنندگان چهره آمریکا
زنی که در جریان حملات به کنگره هدف اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد «اشلی بابیت» بود. خانواده بابیت مرگ او را تأیید کردند. او در سن دیه‌گو تاجر بود که بدون همسرش به واشنگتن دی‌سی آمده‌بود. اشلی بابیت یک نظامی کهنه‌کار بود که ۱۴سال سابقه فعالیت نظامی داشت. زمانی‌که مورد اصابت گلوله قرار گرفت (آن‌هم در حالی که هنوز نیروهای گارد ملی وارد کنگره نشده ‌بودند) بسیاری از رسانه‌ها، از ارسال تصاویر مربوط به اصابت گلوله به وی خودداری کرده و حتی برخی از آنها، سانسور کل خبر را در دستور کار قرار دادند.
 
پس از این‌که اشلی بابیت در بیمارستان و بر اثر شدت جراحت وارده جان داد، نخستین تصاویر، آن هم به صورت بدون کیفیت، از این حادثه منتشر شد. در این میان­ اکثر رسانه‌های آمریکایی و اروپایی سعی کردند چیزی از اشلی بابیت ننویسند. شاید بد نباشد مقایسه ای میان این اتفاق و  نحوه پوشش مرگ «ندا آقاسلطان» در جریان اغتشاشات سال ۸۸ در کشورمان انجام داد.
 
از آن روزی که در ساختمان کنگره آمریکا، تصویر دختری ایرانی را به عنوان کسی که در اعتراض به تقلب کشته شده به نمایش درآوردند تا هفته پیش که در همان ساختمان، دختری آمریکایی را به دلیل اعتراض به تقلب به ضرب گلوله از پای درآوردند، فقط 10 سال و اندی گذشته است. اولی شخصیتی مجعول به نام «ترانه موسوی» بود که سرآخر حتی طراحان خبر نیز به دروغ بودن داستان خود اعتراف کردند، ولی دومی اشلی بابیت در جلوی چشم تمامی مردم دنیا به قتل رسیده است. اولی هویتی مجعول و داستان قتلی جعلی‌تر دارد، ولی دومی 15 سال به ارتش کشورش خدمت کرده و سناریو قتلش به صورت زنده جلوی دوربین‌ها انجام شده است. این حادثه شباهت‌ها وتفاوت‌هایی با‌هم دارند که در ذیل به آن می‌پردازیم.

شباهت ها
1- برپاکنندگان غائله 88، همانند ترامپ از چندماه قبل با هشدارهای مداوم ذهن هواداران خود را آماده ادعای تقلب کردند.

2-آنها همانند ترامپ، پیش از آغاز شمارش آرا، خود را برنده قطعی انتخابات با نسبت آرای بالا نامیدند.

3-آنها همانند ترامپ با صدور بیانیه های پیاپی، تنور ادعای تقلب خود را گرم نگاه داشتند.

دموکراسی توخالی...

تفاوت ها
1- مدعیان تقلب در آمریکا به ادعاهایی در حد 11 هزار رأی اکتفا کرده بودند ولی مدعیان تقلب در ایران ادعای تقلب 11 میلیونی داشتند!

2- مدعیان تقلب در آمریکا به نهادهای قانونی مراجعه کرده و در نهایت به قضاوت آن نهادها گردن نهادند ولی همتایان ایرانی‌شان از اساس سازوکارهای قانونی انتخابات را قبول نداشتند و پس از یازده سال هنوز هم بر ادعای پوچشان اصرار دارند!

3- مدعیان تقلب در آمریکا لااقل شواهدی قابل بررسی در محاکم قضایی داشتند، ولی  مدعیان تقلب در ایران بر روی داستان هایی همانند فرزند آذربایجان و داماد لرستان متمرکز بودند.

4- هشت ماه طول کشید تا جمهوری اسلامی بالاخره تصمیم به محدود کردن ماشین بیانیه پراکنی سران غائله 88 بگیرد. ولی سردمداران آمریکا خیلی زود با مسدود کردن دسترسی رئیس جمهورشان به شبکه های اجتماعی دهان وی را بستند.

5- مدعیان تقلب در آمریکا در اوج تنهایی بودند. نه تنها هیچ پشتیبانی نداشتند، بلکه رسانه‌ها و دولت‌های غربی دائماً محکومشان می‌کردند درحالی‌که مدعیان تقلب از حمایت تمام و کمال سیاسی و رسانه ای جهان غرب برخوردار بودند.

6- در آمریکا، معترضان اشغال کننده کنگره، ده ها هزار سلاح شخصی داشتند ولی به نیروهای امنیتی شلیک نکردند. درحالی‌که در ایران نفوذی‌های پنهان شده در صفوف معترضان، جهت به دست آوردن سلاح به حمله به اماکن نظامی روی آوردند.

7- در ایران نفوذی‌ها و سرویس‌های جاسوسی قدرت‌های غربی با اقدامات امنیتی و رسانه‌ای همانند قتل ندا آقاسلطان توانستند آتش اعتراضات را برای مدعیان تقلب روشن نگاه دارند، ولی معترضان آمریکایی حامی بزرگتری را نداشتند که برایشان این‌گونه صحنه‌سازی­کنند.

8-  پس از هشت ماه درگیر کردن کشور در آشوب و بلوا و به دنبال آن تحریم‌های دولت‌‌های غربی، آتش افروزان ایرانی لقب «فتنه گر» دریافت کردند ولی معترضان آمریکایی فقط با یک حمله به کنگره، «تروریست» خطاب شدند.گویا سردمداران آمریکا عادت دارند همه مخالفان خود را تروریست بخوانند حتی منتقدان داخلی خود را.
 
9- ایالات متحده در حال برنامه ریزی است تا ترامپ و مدعیان تقلب را برای همیشه از صحنه سیاست حذف کنند، اما در داخل کشورمان تمام مسئولان ستاد تبلیغاتی مدعیان تقلب پس از چهار سال و روی کار آمدن دولتی همسو، در مسئولیت‌های حساس امنیتی، سیاسی و اقتصادی قرار گفتند.

کمپین های حقوق بشری
کشورهای غربی معمولا در زمینه‌ های سیاسی و خصوصا انتخابات،کمپین‌های حقوق بشری به راه می‌اندازند و مردم بسیاری از کشورها را با تحریم‌ها تحت فشار قرار می‌دهند تا به اهداف سیاسی خود برسند. به طور مثال: در این مسیر آنها کشورهایی مانند کره شمالی، لیبی و... را به‌عنوان سمبل‌های دیکتاتوری معرفی می‌کنند؛ هر چند که چشمان خود را به سمت کشورهایی مانند عربستان که تا به حال رنگ انتخابات را به خود ندیده‌اند، بسته‌اند. آمریکایی‌ها کشوری مانند کره شمالی را به دلیل حکومت یک فرد و چین را به دلیل حکومت یک حزب زیر تیغ انتقاد می‌برند، اما این در حالی است که خود آمریکا طی عمر چند صد ساله خود هیچ وقت اجازه ظهور فردی از جناح و حزب سوم را نداده و قدرت در قبضه دو حزبی بوده است که در راهبرد و کلیات با هم تفاهم دارند و فقط در روش‌ها متفاوت هستند. پس اگر براساس فرمول آمریکایی محاسبه کنیم، سیستم سیاسی آمریکا در فرصت دهی به صداهای مختلف و جدید، از برخی جهات شبیه کره‌شمالی است و دموکراسی آمریکایی را می‌توان چیزی شبیه به «کره شمالی» تشبیه کرد؛ یعنی اگر در کره شمالی یک نفر حکومت می‌کند، در آمریکا هم یک نفر و حزب دیگر به آن اضافه می‌شود تا مجموعاً دو حزب بشود.
 
دموکراسی توخالی...

 
واقعیت دموکراسی وآزادی در آمریکا
آمریکا و دولت‌مردان و کلیه مسئولانش آن همواره به‌طورسنتی به کشورهای دیگر درس دموکراسی و حقوق بشر می‌دهند، به‌عنوان مثال اگر بحث انتخابات سال 1388 در ایران باشد، آنها گمانه تقلب در انتخابات ایران را مطرح می‌کنند و به‌لحاظ رسانه‌ای تمام‌قد پشت شورش و اغتشاشات می‌ایستند، حتی شرکت‌هایی مانند توئیتر را مجبور می‌کنند که به‌روزرسانی سیستم‌های خود را به‌دلیل حمایت از اغتشاشات در ایران به تعویق بیندازند. اما زمانی که رئیس جمهور رسمی آمریکا درباره بحث فساد و تقلب در انتخابات صحبت می‌کند، سخنرانی او را قطع می‌کنند و حساب مقامات آمریکایی را به‌دلیل طرح گمانه تقلب، در شبکه‌های اجتماعی می‌بندند. دخالت واشنگتن در انتخابات و روندهای سیاست داخلی کشورهای دیگر در جهان، می‌تواند شامل لیست بلندبالایی شود.
 
این دخالت در مقاطع بسیاری از سطح سیاسی به لایه نظامی نیز کشیده است، اما وقتی نوبت به خود آمریکا می‌رسد، نخبگان سیاسی در این کشور به‌بهانه چند اکانت در شبکه‌های اجتماعی، پایتخت‌های دیگر را به دخالت در امور داخلی خود متهم می‌کنند و برای آنها خط‌ونشان می‌کشند. غرب و آمریکا، به‌­ مدد رسانه‌های قدرتمند خود سعی می‌کنند با دیگر هراسی، کشورهای غیرهمراه را به نماد تمامیت‌خواهی تبدیل کنند؛ هرچند متحدان غیردموکراتیک خود را در پستوی فساد و دیکتاتوری پنهان می‌کنند. اما باید گفت که خطر جنگ داخلی در آمریکا ملموس می باشد.
 
پروفسور فرانک فن هیپل، استاد فیزیک هسته‌ای آمریکا و معاون اسبق اداره تکنولوژی کاخ سفید نیز در این زمینه، خطرات ناشی از دو‌قطبی شدن جامعه ایالات متحده را مورد اشاره قرار می‌دهد و بیان می‌کند: «جامعه آمریکا شدیداً دو‌قطبی شده است. باید جو بایدن، رئیس‌جمهوری جدید کشورمان این واقعیت را در‌نظر داشته باشد. حوادث اخیر نشان داد که وضعیت در آمریکا تا چه اندازه اضطراری است.»
 
تناقض در رفتار آمریکا، سرنخ و سؤالات جدی را درباره دموکراسی تجویزی آن در کشورهای دیگر، و دموکراسی مبتنی بر نظام سرمایه‌داری در داخل مطرح می‌کند. چنین روندی به یک سنت در سیاست خارجی و داخلی آمریکا تبدیل شده است، اما این بار آش به‌قدری شور شده است که صدای یکی از آشپزها در آمده است و این بار هم بار دیگر رئیس جمهور آمریکا فقر و فساد و تبعیض و دموکراسی دروغین آمریکا را کاملا شفاف به تصویر کشید.
 
قطعی اینترنت در ایران بد؛ اما در آمریکا خوب
رسانه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان و بسیاری از کاربران ضدانقلاب، با اعتراض به محدودیت استفاده از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در خلال ناآرامی های ایران، ایران را به نبود آزادی بیان محکوم کردند. حتی آمریکایی‌ها برنامه‌ای برای مقابله با فیلترینگ اینترنت ایران در دستور کار خود قرار داده بودند. اما حالا که فیس بوک و توییتر اعلام کردند که اجازه انتشار هیچ تصویر و فیلمی را در این موضوع نخواهند داد، حامیان غرب دیگر دهان به انتقاد از این آزادی بیان نگشودند و کشورهای  اروپایی هم هیچ‌گونه اظهار نظری نکردند، چرا‌که از دید کشورهای اروپایی حقیقت دموکراسی نزد این کشورها، دموکراسی کثیف غربی است. به طوری که ماکرون رئیس جمهور فرانسه در این رابطه گفت:«آنچه که در واشنگتن شاهدش بودیم قطعا آمریکایی نبود!»
نسخه چاپی