رؤیای شهرداری تهران
صادق امامی: 70مدعی برای تصاحب هر کرسی در خیابان بهشت تهران، عدد قابل‌توجهی است، اما هرچه این عدد بزرگ باشد، نمی‌تواند چشم جریانات سیاسی را از جاده منتهی به پاستور، به‌سمت بهشت بکشاند. البته این بدان معنا نیست که آنها تمرکزشان را ‌روی انتخابات ریاست‌جمهوری گذاشته باشند و به انتخابات شوراهای شهر و روستا بی‌توجه بوده باشند؛ برای آنها هم فتح یکباره کشور مهم است و هم فتح سنگربه‌سنگر شهرها. اما همیشه اولویت با انتخابات ریاست‌جمهوری بوده است. این همان نگرانی‌ای بود که مخالفان تجمیع انتخابات شورای شهر و روستا با انتخابات ریاست‌جمهوری داشتند. آنها دربرابر موافقان که از شکل‌گیری مشارکت بالا و صرفه‌جویی در هزینه سخن می‌گفتند، از سیاسی شدن انتخابات شورا هراس داشتند. دلایل هر دوگروه موجه بود، ولی درنهایت تصمیم به تجمیع دو انتخابات گرفته شد تا وجهه انتخابات شوراها حداقل در شهرهای بزرگ، سیاسی‌تر از دیگر شهرها بشود.

براساس آمارهای منتشرشده، در ششمین دوره انتخابات شورای شهر تهران، یک هزار و 473 نفر برای تصاحب 21 کرسی شورای شهر ثبت‌نام کرده‌اند. هردو جریان غالب فضای سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان از مدت‌ها قبل درحال بررسی گزینه‌های موجود برای بستن لیست انتخاباتی خود هستند. برخلاف اصولگرایان، اصلاح‌طلبان باتوجه به عملکرد دولت و حتی عملکرد شورای شهر پنجم تهران، شرایط به‌مراتب سخت‌تری پیش‌رو دارند. آنها در انتخابات پیشین، با لیست امید به انتخابات پا گذاشتند؛ لیستی که برای بستن آن از افراد مبالغی از 100 میلیون تومان تا 2 میلیارد تومان هم مطالبه شد. جدا از این، شورای شهر پنجم نیز همانند شورای شهر اول -که کارش به انحلال کشید- هم در انتخاب شهردار چالش‌ داشت و هم شهرداران پرچالشی را برای مدیریت شهر برگزید.

این شورا تنها در یک سال، چهار شهردار و سرپرست برای مدیریت شهری انتخاب کرد تا همانند دولت، در شهر هم مردم حجم عظیمی از ناکارآمدی را تجربه کنند. باوجود این عملکرد ضعیف، اصلاح‌طلبان هم برای انتخابات ریاست‌جمهوری و هم شوراهای شهر، برنامه‌ریزی کرده‌اند. اگرچه تعیین نامزد نهایی ریاست‌جمهوری درجریان اصلاح‌طلب هنوز نهایی نشده و رایزنی‌ها در پشت‌پرده ادامه دارد، اما در انتخابات شوراها به‌ویژه در شهر تهران، آنها با یک برنامه‌ریزی منسجم، عزم خود را برای تسلط بر شهرها و در راس آن شهر تهران جزم کرده‌اند. بر همین اساس نیز تلاش می‌کنند تا پیش از آنکه روند تایید‌ صلاحیت‌ها به‌طور کامل انجام شود، برای فشار بر نهادهای مسئول، انتقاد از تایید صلاحیت‌ها را کلید بزنند. این روند را می‌توان از پیام چهار روز پیش رئیس دولت اصلاحات که از وضعیت تایید صلاحیت‌ها در هیات‌های اجرایی گله کرده بود، دریافت.

سیدمحمد خاتمی در پیامی به کنگره جمعیت زنان مسلمان نواندیش دینی، مدعی شد: «با اینکه علی‌الظاهر همه خیرخواهان از نسل نظام تا بخش‌های فرودین آن می‌خواهند که انتخابات پرشور و پررونق برگزار شود و بر آن نیز تاکید می‌شود، متاسفانه فشارهایی هست که درعمل تحقق این خواست را دشوار یا منتفی می‌کند.» او با اشاره به شوراهای شهر و روستا نوشته: «فعلا درمورد انتخابات شوراها اولا عدم استقبال از نامزدی در انتخابات که در پاره‌ای موارد حتی تعداد نامزدها برابر تعداد اعضای شورا نیست، نشانه روشنی است بر دلسردی جامع هم در رای‌دهندگان و هم رای‌گیرندگان. ترکیب هیات‌های اجرایی و نیز گزارش‌هایی که بعضی از مراکز دولتی اطلاعاتی درباره افراد می‌دهند نگرانی را نسبت‌به حذف گسترده در همین مراحل اولیه بیشتر می‌کند.» ادعای رئیس دولت اصلاحات را باید بیش از آنکه یک موضوع جدی فرض کرد، در رده پروپاگاندا و ترفند سیاسی برای افزایش فشار بر نهادهای مسئول قرار داد؛ چراکه حداقل در تهران که بیشترین تعداد کرسی شورا را به خود اختصاص داده است، به‌ازای هر کرسی 70 نفر کاندیدا ثبت‌نام کرده‌اند. در شهرهای دیگر نیز وضع بی‌شباهت به تهران نیست.

همین نگرانی عجیب رئیس دولت اصلاحات به‌خوبی بیانگر اهمیت انتخابات شوراها برای جریان اصلاح‌طلب است. اخبار غیررسمی حکایت از آن دارد که این جریان سیاسی، برنامه‌ای تدوین‌شده برای انتخابات شورای شهر دارد و جلسات منظمی نیز برگزار کرده‌اند و تقریبا لیست انتخاباتی‌شان را نیز بسته‌اند، اما کمی نگران فرآیند تایید صلاحیت‌‌ها هستند و تلاش می‌کنند با فشارهای سیاسی مانع از ردصلاحیت افرادی شوند که نام‌شان در لیست نهایی قرار دارد. اصلاح‌طلبان به‌دلیل سابقه شورای شهر پنجم که در افکار عمومی تنها کارکردشان، تغییر نام خیابان‌ها بود، می‌خواهند در انتخابات خردادماه، با یک نوآوری جدیدی به میدان بیایند.

آنها درکنار لیست کاندیداهای شورای شهر تهران، می‌خواهند شهردار را هم به مردم معرفی ‌کنند. در شورای شهر پنجم اصلاح‌طلبان فاقد گزینه قابل‌توجهی برای تصدی شهرداری بودند و پس از عبور از یک دالان خودساخته، با اما و اگرهایی، پیروز حناچی را به‌عنوان شهردار انتخاب کردند. حالا اما با پایان کار دولت، اصلاح‌طلبان برای انتخاب شهردار پیچیدگی سابق را ندارند. براساس شاخصه‌های عنوان‌شده و همچنین میزان اثرگذاری شهردار احتمالی بر پیروزی در انتخابات، اصلاح‌طلبان به گزینه محمدجواد آذری‌ جهرمی، وزیر جوان دولت روحانی رسیده‌اند. آن‌طور که منابع غیررسمی گفته‌اند، شعار اصلی لیست اصلاح‌طلب نیز «شهر هوشمند» یعنی تلفیقی از مدیریت شهری و سوابق آذری‌جهرمی در وزارت ارتباطات انتخاب شده است تا اقبال بیشتری را به‌ویژه از نسل جوان به خود جلب کند.
تهران به حاشیه می رود؟

برای دولت یازدهم با میانگین سنی 61.3، یک معاون وزیر 35ساله رکورد به حساب می‌آید؛ رکوردی که سال95 به‌نام محمدجواد آذری‌جهرمی در وزارت ارتباطات ثبت شد و سکوی پرشی شد تا یک‌سال بعد، نام او درکنار لیستی پر از پیرمرد، به‌عنوان وزیر پیشنهادی ارتباطات به مجلس شورای اسلامی معرفی شود. با پیشنهاد محمدجواد آذری‌جهرمی به مجلس، حاشیه‌ها درباره او نیز آغاز شد. نخستین حاشیه، سوابق وزیر پیشنهادی جوان بود. پیش از برگزاری جلسه رای اعتماد، زمزمه‌هایی درباره فعالیت‌های امنیتی آذری‌جهرمی در وزارت اطلاعات در رسانه‌ها پیچید. بعضی‌ها پا را فراتر گذاشته و او را متهم کردند که مکالمات شهروندان را در حوادث سال88 شنود می‌کرده. این حرف‌وحدیث‌ها آنقدر جدی شد که در مجلس برای عدم رای اعتماد به او تقریبا اجماع شکل گرفته بود اما درنهایت آذری‌جهرمی ناپلئونی و تنها با 8رای بیشتر از حدنصاب لازم، مجوز تکیه‌زدن به صندلی وزارت ارتباطات را گرفت.

حضور جوانی دهه‌شصتی در کابینه با کارنامه‌ای سفید با کمی حاشیه، باعث شد بسیاری به آتیه سیاسی او و کارآمدی‌اش امیدوار شوند؛ امیدی که خیلی زود تبدیل به یأس شد. آذری‌جهرمی در یک‌سال آخر دولت تلاش کرد وارد بازی‌های بزرگ‌تر شود؛ بازی‌هایی که حاشیه‌های او را بیشتر کرد. سال گذشته همزمان با سفر رئیس مجلس به روسیه که حامل پیام رهبری خطاب به پوتین رئیس‌جمهور این کشور بود، محمدجواد آذری‌جهرمی در جلسه شورای اداری زنجان در اظهارنظری که بی‌ارتباط با این سفر نبود، گفت: «امام یاد داد نه به کاخ‌ سفید اعتمادی هست، نه به کاخ کرملین امیدی.» او علاوه‌بر مسائل خارج از حیطه وزارتش، در وزارتخانه‌اش نیز بدون جنجال نبوده است.

در سال98 رسانه‌ها از انتصابات بدون اجرای تشریفات قانونی بین افراد نزدیک به آذری‌جهرمی در شرکت رایتل خبر دادند. علاوه‌بر این، رسانه‌ها به اسنادی دست پیدا کرده بودند که حکایت از ویژه‌خواری ثنا اسدیان، خواهر همسر وزیر ارتباطات داشت. کارمزد خواهر همسر وزیر ارتباطات برای قرارداد بیمه به‌طور متوسط ماهیانه ۶۹میلیون تومان و در برخی ماه‌ها ۱۳۷میلیون تومان بوده است. جدا از این یکی دیگر از اسناد افشاشده درباره وزیر ارتباطات، اهدای بی‌ضابطه صدها رایانه ‌کیفی به دفتر رئیس‌جمهور بود که در پی این افشاگری، دفتر حسن روحانی مجبور به استرداد تجهیزات اهدایی به وزارت ارتباطات شد. جدا از این حواشی، آذری‌جهرمی آنقدر جوان است که سودای قدرت را در سر داشته باشد.

منتقدان او می‌گویند او توانسته یک ‌شبکه فعالان مجازی را سروسامان بدهد و از آنها در شبکه‌های اجتماعی به‌نفع خود بهره ببرد. در هفته‌های اخیر که گمانه‌زنی‌ها برای حضور افراد و چهره‌های سیاسی در رقابت سرنوشت‌ساز انتخابات افزایش می‌یابد، آذری‌جهرمی یکی از افرادی است که اخبار انتخاباتی پیرامون حضور فعال او در انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم شنیده می‌شود. ماه گذشته یکی از رسانه‌های اصلاح‌طلب با انتشار خبری، از دیدارهای انتخاباتی وزیر جوان با برخی چهره‌های سرشناس سیاسی مانند سیدحسن خمینی، احمد مسجدجامعی، علی لاریجانی و حسین دهقان پرده برداشت. معنای این جلسات نمی‌تواند تلاش برای رئیس‌جمهور شدن توسط وزیر جوان باشد؛ چراکه رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری در این شرایط سخت، بلندپروازی بزرگی است و خود او هم بهتر از هرکسی واقف به این موضوع است، اما این دیدارها و رایزنی‌ها شاید پله‌ای باشد برای تصدی شهرداری تهران در سال‌های بعدی و باقی‌ماندن آذری‌جهرمی مقابل دوربین‌ها.(1)
 

پایتخت در فراموشی و خاموشی!

گفت‌وگو با ابوالفضل قناعتی: ضعف مدیریت شهری طی 4 سال اخیر تهران را بی‌رنگ و لعاب کرده است دگرگونی و پویایی این کلانشهر نیازمند پوست‌اندازی مدیریتی است. دولت تدبیر و امید در زمان آقای قالیباف کمکی به شهر نکرد و در این دوره نیز کمکی نشد حال نمی‌دانم اینها با مردم تهران مشکل دارند یا موضوع دیگری است.

مصطفی خدابخشی: رنگ از رخسار شهر پریده و این روزها کمتر تحرکی را در حوزه عمران آن می‌توان مشاهده کرد. گویی تهران در این سال‌ها فرزندخوانده‌ای است که نه دولت و نه شورای شهر علاقه‌ای به برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری برای آینده آن ندارند. در سال‌های اخیر این بی‌برنامگی و دچار شدن مدیریت شهری به روزمرگی، دامان شهر را گرفته تا اینکه شهر به سوی فرسودگی سوق پیدا کند. حال که به ماه‌های پایانی کار دولت و مدیریت شهری نزدیک می‌شویم و فصل نمایش کارنامه‌ها فرا رسیده است، کم‌کاری‌های صورت گرفته در این بخش بیش از پیش به چشم می‌آید و مردم به عنوان ناظران اصلی شهر اذعان دارند که پایتخت در این سال‌ها بیش از آنکه به عنوان یک موجود زنده شناخته شود، روبه فراموشی و خاموشی گذاشته است. برای بررسی وضعیت مدیریت شهری در 4 سال گذشته، گفت‌وگویی را با ابوالفضل قناعتی، عضو شورای چهارم شهر تهران انجام داده‌ایم. 
 
در دوره پنجم شورای شهر تهران با توجه به اینکه نگاه سیاسی حاکم بر آن مطابق با جریان سیاسی دولت بود، همه چشم‌انتظار رشد و پویایی شهر بودند. به نظر شما ریشه این عدم کارایی با وجود همسو بودن جریان سیاسی شهر و دولت را باید چگونه تحلیل کرد؟

ما ۲ بحث داریم؛ یکی آنکه شهرداری فعلی را جدا از دولت فعلی ببینیم، همان‌طور که در شهرداری قبل نه دولت آقای احمدی‌نژاد و نه دولت آقای روحانی با شهردار تهران نه هماهنگ بودند و نه همفکر. در دوره آقای قالیباف، دولت تدبیر و امید به دلیل اختلافات فکری و سلیقه، حقوق شهروندان تهران را نداد. در شورای چهارم که ما بودیم و دولت تدبیر و امید سر کار آمد، ما شاهد بودیم که نسبت به موضوعات موجود در شهر، سلیقه‌ای برخورد می‌شد. این نوع رفتار در مقابل شهرداری و شورای شهر نه راه را هموار می‌کرد و نه امکانی در اختیار شهرداری قرار می‌داد، لذا با روی کار آمدن شورای پنجم، ما خوشحال بودیم که به دلیل همسو بودن دولت و شورای شهر، اتفاقات خوبی برای شهروندان شهر تهران رقم بخورد و شورای شهر و شهرداری بتوانند به واسطه همفکری و هم‌سلیقگی حقوق شهر تهران را از دولت بگیرند. 

متاسفانه طی سال‌هایی که از عمر شورای پنجم گذشته، می‌بینیم از این ظرفیت، شورای شهر و شهرداری نتوانستند بدرستی استفاده کنند. بالاخره دولت، دولت خودشان بود؛ در بسیاری از موضوعات دولت باید در پروژه‌های زیر‌ساختی شهر تهران کمک کند بویژه در مسائل مربوط به مترو، اتوبوس، عوارض راهنمایی و رانندگی و سوبسیدهایی که باید برای حمل‌و‌نقل در نظر بگیرد. بر اساس قانون، دولت 30 درصد هزینه‌های مربوط به حمل‌و‌نقل عمومی را باید پرداخت کند ولی می‌بینیم که این اتفاقات رخ نداد؛ شاید دولتی‌ها علاقه‌ ندارند به شهر تهران بها بدهند. 

دولت تدبیر و امید در زمان آقای قالیباف کمکی نکرد و در این دوره نیز تا جایی که من مطلع هستم، کمکی را انجام نداده است. حال نمی‌دانم اینها با مردم تهران مشکل دارند یا موضوع دیگری است. عدم توجه به تهران می‌تواند ناشی از بی‌تدبیری یا مشکلات کلان کشور باشد. مسؤولان باید خودشان بیایند و در این زمینه توضیح دهند. 
 
در برخی اظهارنظرها، مسؤولان مدیریت شهری اعلام کرده‌اند درآمدهای شهر محقق شده که این خود نوعی پارادوکس ایجاد می‌کند. سوال اینجاست که اگر درآمدها محقق شد، چرا ما شاهد اجرای پروژه‌های عمرانی در شهر نیستیم؟ دقیقا نکته ما همین موضوع است. عملکرد شهرداری، ما را دچار پارادوکس کرده است. ما با خبر شدیم دوستان شورا و شهرداری گفته‌اند درآمدهای‌مان محقق شده است. 

اینها در بودجه ۲ هدف را دنبال می‌کنند، یکی بحث درآمدها و دوم بحث هزینه‌ها. در موضوع درآمدها بودجه این دوره از مدیریت شهری نسبت به دوره چهارم سالی 3-2 هزار میلیارد افزایش داشته است به طوری که بودجه شهرداری در سال 1399، 30 هزار میلیارد بود و این رقم در سال 1400 به 45 هزار میلیارد تومان رسیده است. من شنیده‌ام که دوستان مطرح می‌کنند در بحث درآمدها به تمام هدف‌گذاری‌های‌شان رسیده‌اند. سوال درستی مطرح کردید، خب! اگر درآمدها محقق شده، چرا فعالیت‌های‌تان در شهر مشهود نیست و دیده نمی‌شود؟

ما در دوره چهارم شورای شهر بودجه کمتر از شما را به شهرداری می‌دادیم و همه پروژه‌ها روندی رو ‌به رشد داشته و افتتاح می‌شدند. مترو، تقاطع‌ها، زیرگذرها، ادامه حکیم، تونل حکیم، تونل نیایش، پل طبقاتی صدر، خط 7 مترو و خط 3 مترو بخشی از پروژه‌هایی بودند که در آن دوره انجام شد. هم‌اکنون شما برای شهر چه کرده‌اید؟

ما بودجه کمتری را تصویب کردیم و کار بیشتری صورت گرفت اما شما بیشتر پول دارید و کار خاصی انجام نداده‌اید. ما که اتفاقی در شهر نمی‌بینیم. اگر کاری کرده‌اید گزارش دهید که چه تعداد ایستگاه مترو و چه تعداد خدمات ارائه داده‌اید. حالا که ادعا می‌کنید پول‌های‌تان محقق شده، پس کجا این پول‌ها هزینه شده است؟ ما کمتر از شما پول داشتیم و بیشتر عملکرد نشان دادیم، شما هم عملکردتان را نشان دهید. این دوگانگی ایجادشده و این دو منظوره عمل کردن را نمی‌دانم باید چگونه تعبیر و برداشت کرد. 
 

می‌توانید مهم‌ترین پروژه‌هایی را که در دوره پنجم مدیریت شهری به بهره‌برداری رسید نام ببرید؟

ما در این زمینه بر اساس معیارهای آماری باید نگاه کرده و نظر بدهیم. بخشی از کارهای مهمی که در این دوره انجام شد، مربوط به افتتاح یک یا ۲ ایستگاه مترو بود که پیش از آن و در دوره چهارم 70 درصد رشد داشتند و در این دوره این دوستان تکمیلش کردند. همچنین یکسری پروژه‌های شهری را که بعضا 40 الی 50 درصد پیشرفت فیزیکی داشتند، نهایی کردند که در این زمینه باید به تونل اسفندیار و تقاطع پل ولنجک اشاره کرد. عملا باید گفت در دوره پنجم مدیریت شهری، پروژه‌ای شروع نشد و این دوستان آغازگر طرحی نبودند و صرفا به پروژه‌هایی ورود کردند که یا در دوره قبل طراحی شده بود یا تاسیس کارگاه برای آن صورت گرفته بود یا بیش از 50 درصد پیشرفت داشت.
 
انتخاب شهردار یکی از مهم‌ترین انتخاب‌هایی است که اعضای شورای شهر انجام می‌دهند. ما در دوره پنجم شاهد تکثر انتخاب شهردار بودیم که این خود ضربه سنگینی را به مدیریت شهری و عدم کارایی آن وارد کرد. بگذارید اینگونه بگویم؛ برای شورای شهر 21 نفر معرفی شدند که از یک لیست بودند. اینها با مقوله شهر آشنا نبودند و نمی‌توانستند برای شهر کار خاصی انجام دهند. این افراد با توجه به طیف سیاسی‌شان، روی کار آمدند لذا در انتخاب شهردار نیز، دچار نگاه سیاسی شدند و یک فرد سیاسی را بر مسند شهرداری تهران نشاندند. متاسفانه در این انتخاب به هیچ عنوان شاخص‌های کارشناسی در نظر گرفته نشد و به جای اینکه با نگاه شهری، شهردار انتخاب شود، فردی سیاسی روی کار آمد. در این انتصاب رویکرد خدمت به شهر و مردم در نظر گرفته نشد.
 
ما دیدیم با روی کار آمدن شهردار جدید، نگاه سیاسی بر شهر حاکم شد و تخصص‌محوری در شهر به حاشیه رفت. نکته قابل تامل در انتصاب ایشان این بود که وی وقتی معاون رئیس‌جمهور در سازمان میراث فرهنگی بود، اعلام کرده بود به دلیل بیماری قلبی توان انجام امور را ندارد و رئیس‌جمهور نیز استعفایش را قبول کرد. حال چگونه مدیریت شهر تهران را به این فرد دادند که حجم کار در آن برابر با چند سازمان و وزارتخانه است؟ بعد از ایشان هم افرادی که انتخاب شدند، عملا با رویکرد سیاسی روی کار آمدند و شهر از تخصص و خدمت دور شد. 

در شورای بعد یکی از موضوعات مهمی که باید مدنظر باشد، فارغ از اینکه اصولگرا یا اصلاح‌طلب رای بیاورد، از هم‌اکنون باید انتخاب شهرداری توانا مدنظر قرار گیرد و باید از انتخاب فردی که با شهر سنخیتی ندارد، اجتناب کرد. اگر در گام اول اعضای شورای شهر، شهرداری مناسب را انتخاب کنند، یقینا می‌توان توقع داشت باقی امور به مانند دومینو درست پیش برود. به نظر شما نبود نظارت درست بر عملکرد شورای شهر و شهرداری می‌تواند یکی از عوامل عدم توفیق این دوره از مدیریت شهری باشد؟ باید توجه داشته باشیم که نخستین ناظر به شوراها و شهرداری خود مردم هستند؛ مردمی که همیشه پای کار بودند و این بار هم با حضور خود مشت محکمی به دهان مخالفان داخلی و خارجی می‌زنند. نوع انتخاب صورت‌گرفته برای دوره ششم نشان می‌دهد که برآورد نظارتی مردم برای دوره پنجم چه بوده است. مردم باید کسی را انتخاب کنند که تجربه، سابقه و عملکردش پاسخگوی مطالبات‌شان باشد. 

این قدرت را قانون در اختیار مردم گذاشته است که شناسایی و بعد انتخاب کنند. اول خود مردم در این زمینه باید هوشمندانه عمل کنند و در مرحله بعدی مبادی نظارتی، امور مردم را از اعضای شورا و شهرداری مطالبه‌گری کنند. دستگاه‌های نظارتی باید بیایند و بپرسند که شما در دوره ۴ ساله خود بودجه‌ای در حدود 100 هزار میلیارد تومان در اختیار داشتید، این رقم چه شد و در کجا سرمایه‌گذاری صورت گرفت؟ مدیریت شهری باید در این زمینه گزارش دهد و خود را در برابر افکار عمومی و نهادهای نظارتی پاسخگو بداند. 
 
به نظر می‌رسد شورای ششم فارغ از اینکه چه جریان سیاسی به آن وارد شود، کار سختی را پیش رو خواهد داشت. مهم‌ترین اولویت‌هایی که باید اعضای شورای ششم شهر تهران برای خود مفروض بدانند، چه موضوعاتی است؟ با توجه به شرایط عمومی کشور به نظر بنده مهم‌ترین اولویت برای شورای ششم در گام اول این است که افرادی روی صندلی‌های این شورا بنشینند که از شم اقتصادی و سیاسی در مقیاس کشوری برخوردار باشند تا بتوانند این ارزیابی را داشته باشند که اگر وضعیت اقتصاد و تحریم‌ها به همین شکل ادامه داشته باشد، چگونه می‌توانند در شهر خدمت‌رسانی کنند. 

باید به این نکته توجه داشت که نگاه داشتن شهر در وضعیت کنونی هزینه دارد لذا باید برنامه‌ریزی شود که این هزینه باید از کجا تامین شود. آیا باید این هزینه از طریق عوارض از مردم تامین شود یا باید روش‌های دیگری مورد توجه قرار گیرد؟ که البته اگر بخواهند هزینه‌ها را از مردم تامین کنند، این خود فشاری دیگر روی مردم ایجاد خواهد کرد و این موضوع به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست، چرا که مردم دیگر تاب و تحمل هزینه‌های جدید را ندارند. شورای بعد باید ببیند که با امکانات داخل شهر چگونه می‌تواند تولید ثروت کند. در اینجا باید دغدغه اول این باشد که چگونه با یکسری فعالیت‌های اقتصاد شهری می‌توان منابع مالی مدیریت شهر را تامین کرد و در اولویت دوم به نحوی برنامه‌ریزی شود که با منابع حاصل، مشکلات شهر مرتفع و در مقابل بدهکاری زیادی به روی دوش شهر نیفتد. به هر حال در امور عمرانی بدهکاری امری بدیهی است ولی به‌گونه‌ای نباید باشد که کار برای مدیران بعدی سخت شود. 

یکی دیگر از اولویت‌های شهر تهران بافت فرسوده است و باید شورای بعد در این زمینه برنامه‌ریزی جدی داشته باشد، از سوی دیگر راه‌اندازی باقی فعالیت‌ها در پروژه خط 6 و 7 مترو باید در دستور کار باشد، چرا که اگر این ۲ خط تکمیل شود ۳ میلیون سفر به ظرفیت سفرهای تهران افزوده خواهد شد و می‌تواند نقش بسیار موثری در کاهش ترافیک شهری داشته باشد. از سوی دیگر نوسازی ناوگان حمل‌و‌نقل عمومی از جمله تاکسی، مترو و اتوبوس بخش دیگری از نیاز شهر است. هم‌اکنون بخش عمده‌ای از این شبکه فرسوده شده و تعداد آنها در حال کم شدن است. 

همچنین پیگیری ایجاد پارکینگ‌های شهری نیز باید در محور توجه قرار گیرد. در برنامه ۵ ساله دوم پیش‌بینی شد 50 هزار پارکینگ در شهر تهران ایجاد شود که از این تعداد در نهایت 15 هزار پارکینگ تاکنون ایجاد شده و ما همچنان به 35 هزار پارکینگ در تهران نیاز داریم. هم‌اکنون بخش‌های مهمی از سازه‌های شهری نیاز به مرمت و نگهداری دارند. طی 4 سال گذشته به موضوع نگهداری تقاطع‌ها، پل‌ها و خیابان‌ها بی‌توجهی شده و چاله‌چوله‌های بسیاری در خیابان‌های شهر ایجاد شده؛ بخش زیادی از جداول مسیر آبراه‌ها و رنگ و لعاب شهر از بین رفته و شهر باید یک بار دیگر گردگیری و خانه‌تکانی شود. هم‌اکنون هم ظاهر شهر و هم باطن آن در قالب اجرای پروژه‌های عمرانی نیاز به اصلاح دارد. باید کارشناسانی در کنار شورا و اعضای شورای شهر قرار گیرند که فارغ از نگاه به بالادست، طرح‌هایی مناسب برای تولید ثروت در شهر داشته باشند.(2)

منبع:
(1) فرهیختگان
(2) وطن امروز
نسخه چاپی