لوازم بسط عدالت در جامعه از نگاه امیرالمؤمنین علی(ع)
هنگامی که زندگی اجتماعی شکل گرفت و انسان‌ها احساس کردند در جمع و استفاده از منابع و منافع مادی برای زندگی خود توانایی محدودی دارند، پس سعی کردند سهم بیشتری برای خود و سهم کمتری برای دیگر انسان‌ها در نظر بگیرند. نتیجه‌‌ این‌که انسان‌های ضعیف در این میان سهم‌شان همیشه کمتر بود زیرا در حفظ و نگهداری داشته‌های‌شان قدرت کمتری داشتند. آدم‌ها رفته رفته در طبقات مختلف تقسیم شدند و حقوق‌شان به اشکال مختلف پایمال شد.

حتی آنان که جزو طبقات بالاتر بودند حق‌شان توسط قدرتمندترها پایمال می‌شد ولی دلشان به این خوش بود که به افراد ضعیف‌تر دسترسی دارند و از این ناحیه می‌توانند کسری‌های خود را جبران کنند. البته این وضعیت همیشه با اعتراض انسان‌هایی مواجه شده و روش‌هایی برای برهم زدن این نظم طبقاتی توسط آنان پیش گرفته می‌شد. آنها یا از مردم قدرت مادی می‌گرفتند تا صادقانه یا غیرصادقانه، حق و حقوق‌شان را با جنگ به آنان بازگردانند یا قدرت معنوی می‌گرفتند تا با مباحث علمی، آگاهی بخشی، اطلاع‌رسانی و وضع قوانین احقاق حق کنند. افرادی که با مباحث علمی قصد حرکت به سمت ایجاد موازنه و عدالت داشتند شروع کردند به بررسی زندگی انسان‌ها و اتفاقات مختلف تا با کسب تجربه عدالت را در زندگی انسان‌ها ایجاد کنند. البته در میان آنان همیشه کسانی بودند که راه را اشتباه می‌رفتند و در استدلال‌های علمی مرتکب خطا می‌شدند.

خداوند که خالق انسان‌هاست برای رفع ظلم و عدم پایمال شدن حق انسان‌ها پیامبرانش را فرستاد تا مردم را با «علم زندگی» آشنا کنند اما بیشتر انسان‌ها راه نافرمانی و جهالت را پیش گرفتند تا بتوانند در مسیر قبل حرکت کنند. در کل انسان برای عمل به هر چیزی علم آن را نیاز دارد؛ آن‌ هم علم کامل و صحیح. پس برای این ‌کار سعی کرد به توان خود تکیه کند نه توانی که خداوند در اختیارش قرار داده بود. ما معتقدیم در کسب علم برای دوری از ظلم و بی‌عدالتی باید به دین و تبیین ائمه‌ اطهار(ع) مراجعه نماییم. زیرا ایشان مانند انسان‌های دیگر نیستند که نیاز به استادی داشته باشند یا سعی کنند با توسل به آزمون و خطا یک مسئله علمی را ایجاد یا حل کنند. پیامبر خدا(ص) و اهل بیت طاهرش(ع) خودشان علم هستند نه اینکه در محضر کسی درس خوانده باشند و پس از تلاش‌های مجدانه به موضوع آن‌هم مختصر علم پیدا کرده باشند. به‌همین جهت است که می‌گوییم انسان‌ها برای شناخت زندگی باید به سمت ایشان حرکت می‌کردند.

در مورد عدالت و احقاق حق می‌توان به بیانات معصومین(ع) مراجعه کنیم و از محضر آنان بیاموزیم تا به اسم ایجاد عدالت دچار بسط بی‌عدالتی نشویم. امیرالمؤمنین(ع) که الگوی عدالت در رفتار و حکومت برای ما است بیانات شریفی در این خصوص دارند که فقط قطره‌ای از دریای آن را می‌توانیم در این چند جمله بررسی کنیم. ایشان عدالت و مواسات و ایجاد موازنه در زندگی بشر را اول تعریف فرموده و بعد اهمیت آن را و بعد لوازم آن‌را و بعد نیازمندی‌های آن را به‌ما معرفی می‌فرمایند. امام(ع) در تعریف عدالت می‌فرمایند: «عدل، ستم نکردن و انصاف است و احسان، نیکویى کردن و بخشش است.»(قصارالحکم، ص231) حضرت علی(ع) عدل را «رستگاری و کرامت»، «برترین فضایل»، «بهترین خصلت» و «بالاترین موهبت الهی» و «مأنوس خلایق» و موجب «افزایش برکات» ذکر می‏فرمایند.( شرح غررالحکم، ج1، ص11) به نظر امام(ع) «جوهره و هسته اصلی ایمان، عدالت است و تمام نیکویی‌ها از آن سرچشمه می‏گیرند.»

عدالت کاربرد پیچیده‌ای در زندگی انسان داشته و در تمام عناصر زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی جریان دارد. انسانی که بخواهد عدالت داشته باشد نه‌تنها خود را مکلف در برابر انسان‌ها می‌بیند، بلکه در مورد تمامی موجودات و مخلوقات عدالت را جز اصول خود برمی‌شمارد. امیرمؤمنان(ع) در حیات سیاسی‌شان ما را به نکته مهمی در مورد عدالت می‌رساند و آن اینکه برای بسط عدالت در جامعه اول نیاز به حکومتی دارای اندیشه عدالت‌خواهانه داریم و عواملی پاک‌دست که حکومت را برای رسیدن به عدالت کمک کنند و نفسی که عدالت‌خواه باشد. ایشان در بیانات‌شان مهترین عامل قدرت سیاسی را عدالت می‌دانند و می‌فرمایند: «هیچچیزی همانند عدالت، دولت‌ها را محافظت نمی‏کند.»(شرح غررالحکم، ج5، ص70) و «رعایت عدل، موجب تداوم قدرت و اقتدار نظام سیاسی می‏گردد.» (همان، ج2، ص172) حیات فردی، اجتماعی و سیاسی به‌ عدل است. زیرا اگر عدالت وجود نداشته باشد زندگی شکل نمی‌گیرد، رشد امکان‌پذیر نمی‌شود و توسعه اتفاق نمی‌افتد.

این حکومت نیاز به کارفرمایی دین‌شناس هم دارد که بتواند محافظ و مراقب عدالت باشد. امام(ع) اولا حکومت کردن را شایسته کسانی می‌داند که توان‌مند هستند و فرمان‌پذیر خداوند. دوما زمامداران سالم. ایشان می‌فرمایند: «کار مردم جز به شایستگی زمامداران سامان نمی‏یابد.»(نهج‏البلاغه، خ216) و نیز «آفت کارها ناتوانی کارکنان است.» کارکنانی که هم متقی هستند و هم متخصص می‌توانند عدالت‌گستر باشند. به‌همین دلیل طلحه و زبیر را شایسته مسئولیت ندیدند چون سلامت نفس نداشتند.(تاریخ طبری، ج3، ص459) ایشان نقص در هر یک از لوازم عدالت‌گستری را نقص عدالت در جامعه می‌دانند و به‌ ما می‌آموزند که برای جامعه‌ای عادل باید خودمان، مدیران و نخبگان و نیز قدرت سیاسی، همگی عدالت‌دوست و عدالت‌خواه باشیم.
نسخه چاپی