فلسفه بیزاری جستن از مشرکان
برای آنکه بدانیم در شرایط مختلف تکلیف‌مان با دشمن چیست؟ خواندن و درک آیه اول سوره «توبه» کافی است. نام دیگر این سوره «برائت» می‌باشد، به‌دلیل وجود کلمه برائت در همین آیه اول که می‌فرماید: «بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ؛ این اعلام بیزاری خدا و رسول اوست به مشرکانی که شما مسلمین با آنان عهد بسته‌اید (و آنان عهد شکستند).» عیسی‌ بن‌ عبدالله می‌گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ابوبکر را با آیات برائت گسیل داشت تا به جحفه رسید. سپس علیّ‌بن‌ابی‌طالب(علیه السلام) را در پی او فرستاد.... «الصّادق(علیه السلام)- أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) بَعَثَ عَلِیّاً(علیه السلام) بِسُورَهًِْ بَرَاءَهًَْ فَوَافَی الْمَوْسِمَ فَبَلَّغَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ(صلی الله علیه و آله) بِعَرَفَهًَْ وَ الْمُزْدَلِفَهًِْ وَ یَوْمَ النَّحْرِ عِنْدَ الْجِمَارِ وَ فِی أَیَّامِ التَّشْرِیقِ کُلِّهَا یُنَادِی بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ، فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ لَایَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ؛ از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) علی(علیه السلام) را با سوره‌ توبه [به‌سوی مشرکان مکّه] فرستاد. پس موسم حج فرا رسید و او از جانب خدا و رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عرفه و مزدلفه و روز قربانی در جِمار و در همه‌ ایّام تشریق به تبلیغ پرداخت و این آیه را میخواند: بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمشْرِکِینَ* فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ، هیچ عریانی (برهنه‌ای) حق ندارد خانه‌ی خدا را [به‌صورت عریان] طواف کند.»

پس علی(علیه السلام) نامه را از وی گرفته به مکّه رفت. وی در میان مردم می‌گشت و شمشیر برکشیده با صدای بلند می­گفت: «بَراءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ؛ فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ.... سپس فرمود: پس از امسال هیچ‌کس حق ندارد، از مرد و زن، برهنه طواف کند و هرکه نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پیمان داشته است، مهلت او تا چهار ماه است.»(تفسیر اهل بیت(علیهم السلام)، ج۶، ص۱۰)

محتوای این آیه درس‌های بزرگی برای ما دارد. اولا اعلام بیزاری از مشرکانی که عهد بسته و پس از مدتی آن‌را می‌شکنند باید به‌طور آشکار و با شجاعت باشد. دوما اعلام این بیزاری باید توسط کسی صورت بپذیرد که در همه عرصه‌ها باور خود را به‌ آموزهای دین نشان داده است. سوما طرز بیان آن نیز باید از ناحیه قدرتمندی و استحکام باشد. چهارما به‌کسانی‌که قانون به آنها ابلاغ شده باید فرصت داد تا خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. پنجما دور شدن از خرافات و آداب من‌درآوردی و عمل به دستورات صحیح و دقیق اسلامی.

باتوجه به این‌که این سوره در سال هشتم هجرت و یک‌سال پس از فتح مکه و در اوج قدرت مسلمانان و شبه‌جزیره نازل شد و حاوی دستورات و قوانین سخت‌گیرانه‌ای است لزوم قدرتمندی را هم از این آیه می‌توانیم استدلال کنیم. گفته شد یکی از آموزه‌های این سوره دوری از خرافات و باورهای غلط است. زیرا در ماجراى اعلان این آیات‌ آمده: «در سال هشتم هجرى مکّه فتح شد، امّا مشرکان همچنان براى انجام مراسم عبادى خود که آمیخته با خرافات و انحرافات بود، به مکّه مى‌آمدند.

از جمله عاداتشان این بود؛ لباسى را که با آن طواف مى‌کردند، صدقه مى‌دادند! یک زن که مى‌خواست طواف‌هاى بیشترى انجام دهد، چون دیگر لباسى نداشت، به اجبار کفّار برهنه طواف کرد و مردم به او نگاه مى‌کردند.» کفار با استفاده از باورهای غلط خود که استدلال قوی پشت آن نبود، مسلمانان را هم مجبور به برخی رفتارهایی می‌کردند که کاملا با دین منافات داشت و این خودش سلسله جریانات غیر دینی و ضددینی را سبب میشد.

اینجاست که معنای بیزاری از مشرکان آشکارتر می‌شود زیرا آنها سعی می‌کنند با باورهای غلط‌شان مسلمانان را به ضعف و ذلت بکشانند. در اصل بیزای و برائت از مشرکان به آداب، سنت‌ها، خرافات و باورهای غلط‌شان است. وقتی که مسلمانان تصمیم داشته باشند در هر موضوع غیردینی از آنها فاصله بگیرند، خداوند هم راه‌های دین‌داری همراه با آرامش را برای‌شان ایجاد می‌کند و مشرکان را به ضعف می‌کشاند.

علی(علیه السلام) با کنایه به عموم مسلمانان فهماندند که تبلیغ اسلام باید برعهده کسی باشد که از شجاعت زیادی برخوردار باشد و انقلابی به محیط اطراف نگاه کند. اینکه ایشان با رصد اوضاع مکه و آنچه مسلمانان ظاهری، منافقان و مشرکانی که تعهد داده‌اند برای تبعیت از پیامبر اسلام(صلوات الله علیه و آله) فهمیدند اوضاع آنچنان نیست که وفق مراد باشد و مخاطبانش آمادگی برای گردن نهادن به دستورات را ندارند و باز هم ذره‌ای از وظیفه خود کوتاهی نکردند درس بزرگی برای مبلغان دین اسلام دارد.

نمونه هایی از این قیل برای امیرالمومنین علی(علیه السلام) بسیار زیاد است. حسن بصری در انی خصوص می گوید: «هنگامی‌که علیّ‌بن‌ّابی‌طالب(علیه السلام) از جنگ طلحه و زبیر و عایشه فارغ شد، بالای منبر رفت و خطبه‌ای ایراد کرد. او پس از ستایش و ثنای خداوند، بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درود فرستاد و سپس فرمود: «ای مردم! به خدا قسم، دیروز با این قوم نجنگیدم مگر با آیه‌ای که در کتاب خدا برجای گذاشتم. همانا خداوند می‌فرماید: وَان نَّکَثُواْ ایمانهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُواْ فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْکُفْرِ انهُمْ لاَ ایمان لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ. سوگند به خدا! رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، به من فرمود: «ای علی! همانا تو با گروه متجاوز (قاسطین) و گروه ناکثین (پیمان‌شکن) و گروه مارِق (گمراه) خواهی جنگید».(تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۴۶). مواضع علی(ع) منطبق با قرآن و دستورات رسول الله(صلی الله علیه و آله) بود. چه در شور جوانی و چه در زمان میان سالی مواضع یکسانی داشت و به خاطر رضایت دشمن کاری را انجام نمی داد و از کاری دست نمی کشید.

در مرود پیمانی که مشرکان بستند و شکستند ابن‌عبّاس می گوید: «خدای متعال فرموده است: إِلَّا الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ المُشْرِکِینَ و این مشرکان قبایل بنیضمره و بنیمدلج هستند که دو تیره از کنانه به شمار میروند که در غزوه بنیالعشیره از تیره ینبُع هم‌پیمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند و مقصود از: چیزی از آن را در حقّ شما فروگذار نکردند آن است که با عذر پیمان‌شکنی نکردهاند و هیچ‌کس را بر ضدّ شما تقویت ننمودند، پس شما هم پیمان آن‌ها را در حقِ آنان تا پایان مدّتشان محترم بشمرید می‌گوید: «مهلتی است که با آنها قرار گذاشتهاند». إِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَّقِینَ یعنی؛ کسانی که از خدا بابت آنچه را که برایشان حرام کرده، میترسند، و به عهد خود وفا میکنند. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پس از نزول این آیات، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دیگر پیمان عدم تعرّضی با کسی نبست».(بحار الأنوار، ج۳۵، ص۳۰۲)
نسخه چاپی