چرا ناچار به امضای برجام هستیم!!
شش سال پس از امضای برجام و تقریبا چهار سال پس از خروج دونالد ترامپ از این توافق دیدگاه‌ها متفاوت شده، نظرات تغییر کرده و صحبت‌ها هم به سمت و سوی دیگری چرخیده اما دستکم در مورد نویسنده این مطلب، وضعیت هیچ تفاوتی نکرده و بنده همان دیدگاه پیشین خودم را دارم. بسیاری می‌پرسیدند که آیا برجام امضا خواهد شد و بالاخره به نتیجه خواهد رسید یا نه؟ در این مورد لازم است چند نکته را اینجا بار دیگر قلمی کنیم تا مسأله کمی بهتر روشن شود.
 
برجام از همان اول هم «توافق کاملی» نبود، قرار هم نبود توافق کاملی باشد؛ چرا که برای کامل بودن یک توافق شرایطی لازم است. این توافق می‌شد به شکلی بسیار بهتر به نتیجه برسد و متاسفانه اعتماد بی‌جا و چشم‌بسته دولت قبل به امریکا و اروپا باعث بروز خسران بسیاری شد. با این حال برجام امضا شد و صرف امضا شدنش اتفاقات بسیاری روی داد که برای درک آن باید کمی وسعت‌نظر داشت. امضای برجام باعث شد تا در دور بعد که ترامپ از آن خارج شد اتفاقاتی روی دهد که امریکایی‌ها انتظارش را نداشتند.
 
در واقع، ما «ناچار» به امضای برجام بودیم و آن‌هایی که در مورد آن می‌نوشتند و می‌گفتند و انتقادهای آن‌چنانی می‌کردند یا نفع‌شان در تحریم بود یا اینکه نگاه سیاسی به ماجرا داشتند. کمتر کسی بود که به لحاظ فنی و با نگاه تخصصی به برجام ایراد بگرید. اکثریت آن‌را، به‌صورت مطلق رد می‌کردند اما آن‌هایی که دستی بر آتش داشته و وضعیت کشور را می‌فهمیدند، درک می‌کردند و می‌دانستند که اوضاع چگونه است پس متخصصانه نظر می‌دادند. آن روزها هم بارها تاکید کردیم که بودن «برجام» و همان توافق ناقص بهتر از نبودنش است و البته فهماندن این موضوع به برخی‌ها واقعاً سخت بود.
 
چرا سخت بود؟ دلیلش اینکه اصولا آن‌ها خبر از اداره کشور نداشتند و نمی‌دانستند که وضعیت تولید برق، وضعیت پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها و صنعت کشور چگونه است. متأسفانه هنوز هم عده‌ای فکر می‌کنند پالایشگاه ستاره خلیج فارس که کشور را در حوزه بنزین تأمین کرد، 100درصد توسط متخصصان داخلی ساخته شده است و کسی به آن‌ها توضیح نداد (و از این دست اتفاقات بسیار داشتیم) که این مجموعه بزرگ 80درصد پیشرفت داشت اما اصل کار همان 20درصد بود که ما تکنولوژی آن را نداشتیم و وقتی برجام امضا شد موفق به خرید تجهیزات لازم شدیم و بنزین کشور تامین شد!
 
یا در مورد پارس جنوبی، تا قبل از امضای برجام به صورت عملیاتی فقط 12 فاز این مجموعه راه‌اندازی شده بود و بزرگ‌ترین فاز آن که فاز 12 بود و به تنهایی برابر با سه فاز، مشکلات عدیده‌ای داشت که پس از امضای برجام تجهیزات لازم خریداری شد و 12 فاز دیگر هم به بهره‌برداری رسید تا ما از قطر جلو بزنیم! برجام با همه بدی‌هایش باعث شد تا ما بتوانیم در همان فرصت ده‌ها میلیارد دلار تجهیزات وارد کشور کرده و به گونه‌ای پیش بیفتیم که پس از خروج امریکا از برجام و تحریم حداکثری، کشور در حوزه انرژی، برق و گاز تامین باشد و مشکلی نداشته باشد.
 
متاسفانه بسیاری فکر می‌کنند (یعنی رسماً دروغ می‌گویند) که تاب‌آوری ما پس از خروج ترامپ از برجام و تحریم‌های حداکثری به دلیل مدیریت توانمند داخلی بوده است! به این دلایل بود که آن روزها می‌گفتم که برجام با همان اشکالاتش نعمتی بود و فرصتی برای نفس کشیدن به کشور داد که بتوانیم در سال‌های بعد مقاومت کنیم. آن‌هایی که فکر می‌کردند برجام بهانه است و بدون برجام می‌شود کشور را اداره کرد (که البته می‌شود، به شرط اینکه مدیریت درست، هماهنگ و بدون فساد باشد) شاید حالا متوجه شده باشند که چرا نیاز است توافق امضا شود؟ این روزها حتی شاهد هستید که آن‌هایی که روزانه علیه برجام می‌نوشتند، حالا موافق آن شده‌اند؟
 
چرا ناچار به امضای برجام هستیم!!
 
بنده باز هم می‌نویسم، برجام اصلا نیازهای کشور ما را رفع نمی‌کند، به نفع ما نیست اما «ناچار» به داشتن آن هستیم، شاید آن‌هایی که امروز در دولت هستند و دو سال پیش نبودند بهتر این حرف‌ها را درک کنند. در طول یک سال گذشته وضعیت بازار، گرانی‌ها، نارسایی‌ها و... را مشاهده کردید؟ هر چند دوستان ما در دولت تلاش کردند که معیشت مردم را به برجام گره نزنند، اما این موضوع تا اندازه‌ای از دست آن‌ها بر می‌آید و این اندازه هم حدودی دارد. ایران کشور بسیار بزرگی است، با منابع بسیار و جمعیت قابل توجه. این دوستان در طول این یک سال با صدها هیات دیپلماتیک دیدار و گفت‌وگو کرده، ده‌ها سفر داشته و مذاکرات گسترده‌ای هم داشته‌اند...
 
بروید و از آن‌ها بپرسید که داستان از چه قرار است. در دوره‌ای که تیم ظریف و عراقچی در وین مذاکره می‌کردند یکی از سرسخت‌ترین منتقدان بودم و می‌دانستم که دوباره قرار است آشی پخته شود که در آن عجله حرف اول را می‌زند که بی‌نمکی آن‌ مانند برجام مشخص بود. هنوز هم عده‌ای هستند که می‌گویند نباید برجام امضا شود، اما این جماعت واقعاً درگیر زندگی روزمره مردم و تامین نیازمندی‌های آن‌ها نیستند و نمی‌دانند مملکت داری با حرف زدن و تز دادن بسیار متفاوت است. با این حال مردم کشور مقاومت کردند، صبر کردند، بردباری کردند به این امید که بالاخره حق و حقوق ایران از دشمنان گرفته شود.
 
قرار است همین روزها بالاخره تکلیف برجام مشخص شود؛ از همین الان هم می‌دانم که بسیاری از خواسته‌ها و مطالب و مواردی که مدنظر ما بوده در برجام گنجانده نشده و باز هم توافق کاملی نیست. اما بدون شک مقاومت ملّت باعث شد تا بیش از آنچه که فکرش را می‌شد کرد به دست بیاوریم. این را باید بگویم که این توافق کامل نیست و توافق یعنی مذاکره کردن برای رسیدن به یک چارچوب که همه راضی باشند؛ با علم به اینکه همه هم ناراضی هستند. هر توافقی شود – با قطعیت بر این اصل که تحریم‌ها برداشته شود و تجارت کشور دچار مشکل نگردد – به نفع ماست. کسی دو سال دیگر را نمی‌داند چه خواهد شد، دنیا به کدام سمت می‌رود!
 
امروز و در این شرایط امضای این توافق می‌تواند راه گریز کشورمان به سمت یک افق جدید برای توسعه کشور باشد. باید از این فرصت استفاده کرد، همان‌گونه که برجام در اجماع پیشین غرب علیه کشورمان شکاف ایجاد کرد، این توافق هم می‌تواند شکاف را عمیق‌تر کند. اقتصاد غرب در حال فروپاشی است و تجارت ما هم با غرب نیست، با همین همسایگان‌مان هست اما همین همسایگان هم برای تجارت با ما شرط و شروطی دارند اینگونه نیست که بیایند توافق کنند و بعد هم ما بگوییم که همه چیز درست است. در شأن کشور ما تهاتر برنج با نفت و گاز نیست و تهاتر برای ما سرمایه جهت توسعه کشور نمی‌آورد، ما به پول برای توسعه نیاز داریم، به سرمایه‌گذاری بزرگ و همه این‌ها نیازمند فرصت است.
 
امریکایی‌ها دنبال برجام منطقه‌ای و موشکی بودند، اما امروز شرایط به گونه‌ای است که آن‌ها می‌خواهند خیالشان از جانب ایران راحت باشد. چندی پیش نوشتم که امریکا در حال اولویت‌بندی بین دشمنانش است و به نظرم اگر دو سال پیش ایران در رأس قرار داشت، امروز در جایگاه سوم و شاید هم چهارم باشد! اولویت امریکا امروز چین و روسیه است و نمی‌تواند بر ایران تمرکز کند و به همین دلیل نیازمند توافق است.

این نیاز باید دولت را بر آن دارد تا توافقی محکم، با قابلیت مهم اجرایی امضا کند که بشود از آن بیشترین بهره را برد. همان‌گونه که مسئولان گفته‌اند، اولویت کشور باید «انتقاع اقتصادی» باشد و بقیه مسائل فرع بر این اصل است. حتی تحریم سپاه پاسداران هم فرع بر این اصل است، چرا که تا دو سال آینده دنیا به سمتی خواهد رفت که این تحریم‌ها ارزشی ندارند، زمان برای ما اهمیت دارد و یک روز هم برای اقتصاد و وضعیت کشور، یک روز است.

ما تا دوسال دیگر باید قدرت‌مند و قوی‌تر باشیم و خودمان را برای مرحله بعد آماده کنیم. اصل و اساس کار همین است. همان‌گونه که پیش از این هم گفتم، برجام خواهی نخواهی امضا خواهد شد، چرا که همه طرف‌ها به آن نیاز دارند، ایران، امریکا، اروپا، روسیه و چین؛ همه آن را می‌خواهند و باید امضا شود. امریکایی‌ها از امضای برجام انتظاراتی دارند و ما نیز.../جعفری
نسخه چاپی