مقاومت و لجبازی در قبول حق
بسیاری از اتفاقاتی ناگوار که برای انسانها در طول حیاتشان رخ میدهد متأثر از دو چیز است. اول جهل نسبت به یک حقیقت، دوم علم به نسبت به یک حقیقت اما کتمان آن و لجبازی در قبول آن حقیقت؛ آنهایی که نمیدانند، قابل هدایت و علم آموزی هستند و اگر خطایی هم داشته باشد قابل بخشش است اما کسانی که لجبازی میکنند و در عین علم به حقایق باز هم در راه نادرست قدم برمیدارند قابل بخشش نبوده و حتی نمیتوان آگاهشان کرد...

یکی از صفات رذیله انسان نیز همین «لجبازی» است که او را در بدترین مهلکه‌ها گرفتار می‌کند. «لجاجت» در لغت، به معنای اصرار و پافشاری در انجام کاری‌که، مخالف میل طرف مقابل باشد. علامه طباطبایی می‌گوید: «جهالت، ناشی از عوامل عارضی از جمله طغیان هوای نفس بوده و لذا ممکن است با از بین رفتن این عوامل به سبب پیدا شدن مانع در برابر آنها، یا در اثر حائل شدن زمان طولانی بین تصمیم و انجام گناه و...، فرد متوجه زشتی اعمال سابق خود شده و از آن افکار و اعمال پشیمان گردد؛ در صورتی‌که، لجاجت از روی عناد و تکبر بوده و از بد ذاتی، ناشی می‌گردد.

لذا با فروکش کردن هوس‌ها از بین نرفته و هیچگاه به شخص لجوج ندامت فوری دست نمی‌دهد؛ بلکه، مادامی که شخص زنده است این‌حالت زشت نیز زنده خواهد ماند؛ مگر آنکه، خدا بخواهد او را هدایت کند.»(ترجمه المیزان، ج‌۴، ص۳۷۹)

نمونه‌ای از این اصرار بر نفهمیدن و لجاجت در برابر حق در قرآن آمده که می‌فرماید: «آنکه پیوسته آیات خدا را می‌شنود که بر او تلاوت می‌شود امّا از روی تکبّر اصرار بر مخالفت دارد، گویی اصلاً آن را هیچ نشنیده است. چنین کسی را به عذابی دردناک بشارت ده!»(جاثیه/8) این آیه را هم می‌توان به قبل از تبلیغ علنی و تلاوت قرآن توسط رسول گرامی اسلام(ص) در کنار کعبه و پنبه گذاشتن در گوش توسط مشرکان و هم به بی‌توجهی مردم به حقایق دین و دستورات قرآن در طول تاریخ برمی‌گردد.

امام صادق(ع) نیز در روایتی، شش خصلت را برمی‌شمارد که در مؤمنان وجود ندارد: «سخت‌گیرى، کارشکنى، لجاجت، دروغ‌گویى، حسدورزى و ستم‌کارى.»(الخصال، ج1، ص325) مؤمنان در مقابل حق خاضع هستند، حتی اگر به نفع‎شان نباشد و ضرر دنیایی برای آنها داشته باشد اما مشرکان و کفار برای منافع دنیایی در مقابل حق می‌ایستند و خود را به نشنیدن  نفهمیدن می‌زنند. این لجاجت را می‌توان در همه انسان‌ها پیدا کرد که در مراحل مختلف دیده می‌شود، وقتی شدت پیدا کند و مانند یک مریضی تمام فکر و روح انسان را در برگیرد دیگر راه نجاتی باقی نمی‌ماند.

آیاتی در قرآن نیز آمده که از لجبازی انسان‌ها در حدی می‌گوید که عذاب و عقاب خداوند را به تمسخر می‌گیرند که خداوند گناه ناآگاهان آنان را نادیده می‌گیرد و آگاهان‌شان را عذاب می‌کند.

در آیه6 سوره رعد آمده: «آن‌ها پیش از تقاضاى حسنه [و رحمت]، از تو تقاضاى شتاب در سیّئه [و عذاب] مى‌کنند؛ با اینکه پیش از آن‌ها بلاهاى عبرت انگیز نازل شده‌ است و پروردگار تو نسبت به مردم، با اینکه ظلم مى‌کنند، داراى آمرزش است و [درعین حال] پروردگارت سخت کیفر است.» جاهلان معاند که حق را می‌بینند ولی قبول نمی‌کنند ولو گرفتار جهنم شوند قابل نجات و بخشش نیستند.
نسخه چاپی