«جَوْ» ما را می گیرد یا ما «جَوْ» را

سوال این است چرا مردم امروز که چند سالی از حکومت رضاخان گذشته، هنوز این فرد ملعون را مورد رحمت و دعا قرار می دهند تا جاییکه تبدیل به لطیفه شده این داستان و می گویند: رضاخان (علیه ما علیه) را در اون عالم دیدن که عینکی دودی زده بود، گفتن چرا عینک دودی زدی؟ گفت اینقدر مردم میگن نور به قبرت بباره که چشمهام اذیت شده و مجبورم عینک بزنم...
شنبه، 16 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد دهقان
موارد بیشتر برای شما
«جَوْ» ما را می گیرد یا ما «جَوْ» را

یکی از درد های لاعلاج انسان های تازه به دوران رسیده، «جو گیر» شدن است. این پدیده به این کیفیت اتفاق می افتد که انسان به خاطر قرار گرفتن در محیطی که یا آمادگی حضور در آنجا را نداشته و یا به خاطر نو و غیر عادی بودن حوادث آن مکان، فرد دچار ذوق زدگی مزمن شده و تصمیمی می گیرد که بعدا متوجّه وخامت اوضاع می شود که چه بلایی به سرش آمده و در بعضی موارد هم خودش نمی فهمد چه کرده است.. یکی از بزرگترین این موارد مربوط به رضاخان است. او که تنها یک سفر خارجی، آنهم نه به قلب اروپا یا آمریکا، بلکه به ترکیه، یعنی همین همسایگی‌ها داشت؛ پس از بازگشت به شدت جوگیر شده بود و گفت: «این چادر چاقچورها را چطور می شود از بین برد؟ دو سال است که این موضوع فکر مرا به خود مشغول داشته. از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقّی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دُمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد».[1]
این است سوغاتِ تنها سفر خارجی رضا خان، انسان واقعا متحیر می ماند که خدا درباره سفر چه فرموده:«قُلْ سِيرُواْ فِي الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ [انعام/11] بگو: در (روى) زمين بگرديد، سپس بنگريد كه عاقبت تكذيب‏ كنندگان چگونه بوده است» و این فرد از خدا بی خبر چه ره توشه ای از سفر با خود آورده است.
حال واقعا مشکل زن مسلمان حجاب و چادرش است؟ مگر این همه زن کار آفرین و متخصص و مجتهد در همین انقلاب و با رعایت پوشش اسلامی بوجود نیامده؟ اصلا ما توقعی از رضاخان قلدر و بی سواد نداریم، عده ای هم می گوییم مجبور به کشف حجاب بودند و این درحالی است بانوانی هم چندین سال در خانه ماندند تا ماموران بیرون خانه از سرشان چادر برندارند، اما بعد از آن ملعون  و حتی امروز که فرصت اصلاح وجود دارد، چرا عده ای این بی حجابی را نماد آزادی می دانند و احساس می کنند بدون حجاب می شود پله های ترقی را طی کرد؟ اگر اینطور بود در امریکا که ادعای مهد آزادی را دارد چرا زنان مورد تعرض قرار می گیرند؟
بنده در مطلب قبل با عنوان « "مدونا" از جایگاه زن امریکایی می گوید» از زبان این خواننده معروف امریکایی، اوضاع قداست و احترام به زن را در امریکا تشریح کردم.
رضا خان مستحق رحمت یا لعنت؟

خوب حال سوال این است چرا مردم امروز که چند سالی از حکومت رضاخان گذشته، هنوز این فرد ملعون را مورد رحمت و دعا قرار می دهند تا جاییکه تبدیل به لطیفه شده این داستان و می گویند: رضاخان (علیه ما علیه) را در اون عالم دیدن که عینکی دودی زده بود، گفتن چرا عینک دودی زدی؟ گفت اینقدر مردم میگن نور به قبرت بباره که چشمهام اذیت شده و مجبورم عینک بزنم.
چطور ممکن است وقتی فردی منکر ضرودی دین باشد، مسلمان هم باشد؟ حال جای تعجب و تاسف دارد که فردی که یکی از خدمات ننگین او، کشف حجاب است و بی غیرتی را به مردم این کشور هدیه کرده است، مورد دعای خیر بعضی افراد جاهل قرار بگیرد.
ضروری دین چست؟

ضروری دین امری است که مورد اتفاق مسلمانان است که جزء اسلام است [2] و تمام افرادی که سخنشان مورد اعتناء است، در این زمینه نظر واحدی دارند و اختلاف‌نظری وجود ندارد. در برخی از کتب علمی ضروری دین چنین تعریف‌ شده است: منظور از ضروری دین چیزی است که جزء دین بودنش نیازی به استدلال و دقت نظر نداشته باشد و جزء دین بودنش را هر مسلمانی می‌داند مگر تازه‌ مسلمانی که آگاهی و اطلاع به احکام و عقائد اسلامی نداشته باشد یا در منطقه‌ای باشد که دور از شهرهای اسلامی است و با مسلمانان رفت‌ و آمد و معاشرت ندارد.[3]
با این مقدمه واقعا می شود به حامیان این فرد و مخالفان نظام و انقلاب و حجاب، اعتماد کرد ویا گفت اینها دلایل عقلایی دارند و با آنها به مناظره یا بحث پرداخت؟ بهترین جواب به این خاندان و افکار و هوادارنش پاسخ «پائولو کوئیلو» نویسنده مطرح برزیلی بود که کتاب معروف کیمیاگر را نوشته است، ایشان با خطاب قرار دادن رضا پهلوی فرزند دیکتاتور مخلوع ایران ،در توییتر نوشت:
«خفه شو! ساواک مرده است، و اگر تو به دنبال یک کودتای دیگر باشی، مانند کودتایی که سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ سازماندهی کرد، مردم ایران برای دفاع از کشورشان بر می‌خیزند.»

پی نوشت:
[1]. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج6، ص 291 (با تلخیص).
[2]. جواهرالکلام، محمد حسن نجفی، ج 6، ص 46.
[3]. القواعد الفقهیه، حسن بجنوردی، مکتبه الآداب، نجف، ج 5، ص 312.
 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.