گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایی هم با زبان تند- در مواردی که مفسدهای به وجود نیاید، - گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت...
راسخون : موشی در خانهی صاحب مزرعه تله موش دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست؛ به ما ربطی ندارد. ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید...
از مرغ برایش سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعهدار، سر بریدند. زن مزرعهدار زنده نماند و مرد، گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد!!
این داستان شرح حال جامعه ای است که افراد آن نسبت به مسائل یکدیگر بیتفاوتاند و هر کسی فقط به دنبال امور شخصی خود است و کاری به کار دیگران ندارد. نتیجهی این بیتفاوتی آنجا آشکار میشود که آسیب گناهان دیگران دامنگیر همگان شود.
همانطور که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «همانا خداوند متعال، براى حضرت شعیب (علیه السلام) وحى فرستاد: من از قوم تو یکصد هزار نفر را عذاب و هلاک مىنمایم که شصت هزار نفر ایشان، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت کنندگان خواهند بود.
حضرت شعیب (علیه السلام) سؤال نمود: اشرار که مستحقّ عذاب هستند، ولى خوبان را چرا عذاب مىنمایى؟ خداوند وحى نمود: به جهت آن که این افراد، نسبت به گناهکاران بىتفاوت بوده و با ایشان سازش مىکردند و به خاطر غضب من خشمگین نشدند.» [1]
البته واضح است که این دو فریضهی الهی منحصر در حجاب نیست و شامل همهی گناهان فردی و اجتماعی میشود، ولی از آنجایی که کشف حجاب در حال فراگیر شدن است نوعا انسان با این پدیده شوم عمومی بیشتر سر و کار دارد تا با اختلاسهای پنهانی برخی مسئولین و یا رباخواری بانکها که حکومت موظف است در برابر آن بایستد.
اما وجه مشئوم بودن کشف حجاب این است که به همراه خود فسادهای اخلاقی دیگری را به دنبال دارد و لذا دشمنان دین با توجه به تجربهی شیرین اندلس، خوب به این مساله آگاهی دارند، که برای زمین گیر کردن حکومت مسلمانان متوسل شدن به دختران بدون پوشش، مناسب به نظر میرسد. لذا علاوه بر تبلیغ بر ضد حجاب اگر موردی را مشاهده کنند که در برابر کشف حجاب نهی از منکر صورت گرفته است سریعا موضع هجومی نسبت به آمر به معروف اتخاذ کرده و او را محکوم میکنند و کشف حجاب را حق هر فرد میدانند.
به نظر میرسد که سرگذشت اندلس دیروز و اسپانیای امروز درس عبرتی برای همهی مسلمین باشد تا با فراموش کردن تاریخ، محکوم به تکرار آن نباشند.
اما راه مقابله با چنین گناهان عمومی چیست؟ گناهانی که صاحبانشان وقیحانه مرتکب آن میشوند و قبحی برای عمل خود قائل نیستند و آشکار کردن چند تار مو (که البته امروز چند تار نیست و تمام موی سر و اندام مهیج است) را حق طبیعی خود میدانند، همان حقی که مربوط به آنها نیست و به عنوان امانت به آنها سپرده شده و موظف به پوشش آن هستند.
راه همان است که در زبان شریعت به آن امر به معروف و نهی از منکر میگویند. چون میل به خوبی و دوری از بدی دو مقولهای هستند که هر انسان عاقلی خواهان آن است و هر طبع سلیمی آن را میپذیرد. لذا امر به معروف و نهی از منکر فقط جنبه شرعی ندارد و به لحاظ عقلی هم یک تکلیف شمرده میشود.
ممکن است اشکال شود به اینکه اگر هر انسانی خواهان خوبی است و از بدی منزجر میشود، چرا باید در این زمینه امر و نهی وجود داشته باشد؟
پاسخ این است که درست است که هر کس به خوبی میل دارد، اما ممکن است در مصداق اشتباه کند و چیزی را خوب بپندارد که واقعا خوب نیست و بلکه به ضرر اوست، و یا با اینکه خوب و بد را میداند، ولی به خاطر هواهای نفسانی خلاف آن را انجام میدهد؛ لذا یک از ثمرات امر به معروف این است که فرد خاطی به اشتباه خود پی ببرد.
لذا راه خشکاندن گناه در جامعه نهی از آن است آن هم به روشی که رهبر معظم میفرمایند:
« گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایی هم با زبان تند- در مواردی که مفسدهای به وجود نیاید، - گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت...
همه ی آحاد مردم، در محیط کسب و خانه و جمع دوستان و در محیط درس و دانشگاه و کلًا در هرجایی که هستند، اگر خلافی را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام می دهی؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبان های گوناگون و نفَس های مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید...» [2]
به قلم : محمد صالحی
پی نوشت :
[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶۷، ص 210، ح ۱۲.
[2]. بیانات معظم له در دیدار مردم قم، 19/10/1368.
راسخون : موشی در خانهی صاحب مزرعه تله موش دید. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست؛ به ما ربطی ندارد. ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید...
از مرغ برایش سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعهدار، سر بریدند. زن مزرعهدار زنده نماند و مرد، گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.
و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد!!
این داستان شرح حال جامعه ای است که افراد آن نسبت به مسائل یکدیگر بیتفاوتاند و هر کسی فقط به دنبال امور شخصی خود است و کاری به کار دیگران ندارد. نتیجهی این بیتفاوتی آنجا آشکار میشود که آسیب گناهان دیگران دامنگیر همگان شود.
همانطور که امام باقر (علیه السلام) فرمود: «همانا خداوند متعال، براى حضرت شعیب (علیه السلام) وحى فرستاد: من از قوم تو یکصد هزار نفر را عذاب و هلاک مىنمایم که شصت هزار نفر ایشان، اشرار و چهل هزار نفر دیگرشان از خوبان و عبادت کنندگان خواهند بود.
حضرت شعیب (علیه السلام) سؤال نمود: اشرار که مستحقّ عذاب هستند، ولى خوبان را چرا عذاب مىنمایى؟ خداوند وحى نمود: به جهت آن که این افراد، نسبت به گناهکاران بىتفاوت بوده و با ایشان سازش مىکردند و به خاطر غضب من خشمگین نشدند.» [1]
البته واضح است که این دو فریضهی الهی منحصر در حجاب نیست و شامل همهی گناهان فردی و اجتماعی میشود، ولی از آنجایی که کشف حجاب در حال فراگیر شدن است نوعا انسان با این پدیده شوم عمومی بیشتر سر و کار دارد تا با اختلاسهای پنهانی برخی مسئولین و یا رباخواری بانکها که حکومت موظف است در برابر آن بایستد.
اما وجه مشئوم بودن کشف حجاب این است که به همراه خود فسادهای اخلاقی دیگری را به دنبال دارد و لذا دشمنان دین با توجه به تجربهی شیرین اندلس، خوب به این مساله آگاهی دارند، که برای زمین گیر کردن حکومت مسلمانان متوسل شدن به دختران بدون پوشش، مناسب به نظر میرسد. لذا علاوه بر تبلیغ بر ضد حجاب اگر موردی را مشاهده کنند که در برابر کشف حجاب نهی از منکر صورت گرفته است سریعا موضع هجومی نسبت به آمر به معروف اتخاذ کرده و او را محکوم میکنند و کشف حجاب را حق هر فرد میدانند.
به نظر میرسد که سرگذشت اندلس دیروز و اسپانیای امروز درس عبرتی برای همهی مسلمین باشد تا با فراموش کردن تاریخ، محکوم به تکرار آن نباشند.
اما راه مقابله با چنین گناهان عمومی چیست؟ گناهانی که صاحبانشان وقیحانه مرتکب آن میشوند و قبحی برای عمل خود قائل نیستند و آشکار کردن چند تار مو (که البته امروز چند تار نیست و تمام موی سر و اندام مهیج است) را حق طبیعی خود میدانند، همان حقی که مربوط به آنها نیست و به عنوان امانت به آنها سپرده شده و موظف به پوشش آن هستند.
راه همان است که در زبان شریعت به آن امر به معروف و نهی از منکر میگویند. چون میل به خوبی و دوری از بدی دو مقولهای هستند که هر انسان عاقلی خواهان آن است و هر طبع سلیمی آن را میپذیرد. لذا امر به معروف و نهی از منکر فقط جنبه شرعی ندارد و به لحاظ عقلی هم یک تکلیف شمرده میشود.
ممکن است اشکال شود به اینکه اگر هر انسانی خواهان خوبی است و از بدی منزجر میشود، چرا باید در این زمینه امر و نهی وجود داشته باشد؟
پاسخ این است که درست است که هر کس به خوبی میل دارد، اما ممکن است در مصداق اشتباه کند و چیزی را خوب بپندارد که واقعا خوب نیست و بلکه به ضرر اوست، و یا با اینکه خوب و بد را میداند، ولی به خاطر هواهای نفسانی خلاف آن را انجام میدهد؛ لذا یک از ثمرات امر به معروف این است که فرد خاطی به اشتباه خود پی ببرد.
لذا راه خشکاندن گناه در جامعه نهی از آن است آن هم به روشی که رهبر معظم میفرمایند:
« گفتن گناه به گناهکار با زبان خوش و با لحن مناسب و در جایی هم با زبان تند- در مواردی که مفسدهای به وجود نیاید، - گناه را در جامعه کم خواهد کرد و به ضعف و انزوا خواهد انداخت...
همه ی آحاد مردم، در محیط کسب و خانه و جمع دوستان و در محیط درس و دانشگاه و کلًا در هرجایی که هستند، اگر خلافی را دیدند، به خلافکار بگویند: این، از نظر اسلام خلاف است؛ چرا انجام می دهی؟ گفتن همین یک کلمه مؤثر است. اگر زبان های گوناگون و نفَس های مختلف گناه را تذکر بدهند، گناهکار به طور غالب از گناه و تخلف دست خواهد کشید...» [2]
به قلم : محمد صالحی
پی نوشت :
[1]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۶۷، ص 210، ح ۱۲.
[2]. بیانات معظم له در دیدار مردم قم، 19/10/1368.
مطلب مرتبط :
نقشه ی سلطه گران در بی حجابی
چه راه هائی برای بهبودی وضع حجاب در جامعه وجود دارد؟
لطفا نحوه برخورد با افراد بی حجاب و مفسد را بیان کنید؟
بیماریهای اخلاقی و اجتماعی با درس «حجاب» و «عفّت» قابل درمان است
وظیفه مردم در قبال بد حجابی و مفاسد موجود در جامعه چیست؟
حجاب و عفاف
جایگاه والای امر به معروف و نهی از منکر