تبدیل ظلمت به نور توسط اهلبیت(ع)
آنچه که پیامبر اسلام(ص) در سالهای پس از بعثت در پی آن بود در دسترس قرار دادن حق و قرار دادن مردم در مسیر درست تا رسیدن به خداوند بود و کاری که منافقان و کفار پس از او انجام دادند، بردن مردم به سمت ظلمت و تاریکی و جهل بود تا در مسیر دیگری گام بردارند و نتواند حقیقت دین و اسلام را بفهمند. تا جاییکه در روایتی از آیه40 سوره نور استفاده و وضعیتی را تبیین کرده که پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) مؤمنان نمیتوانستند در ظلمت موجود آن روزها حتی دست خود را ببینند.

کفر به خداوند یعنی پوشاندن حقیقت الهیه و روی گرداندن از حضرت حق در حالیکه باید کفر به شیطان یعنی پوشاندن وسوسهها و القائات او و روی گرداندن از شیطان میبود. خداوند پیامبران و اولیاء و ائمه را مأمور به عیان ساختن حقیقت فرموده و مردم را دستور داده که از ایشان پیروی کنند تا حقیقت دور از دسترسشان نباشد. هدایت به سمت خداو یعنی نور «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»؛ و رفتن بهسمت شیطان یعنی تاریکی، ظلمت و جهل.
تکلیف پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) در مورد مسلمانان روشن ساختن راه حق بود و وظیفه مردم تبعیت از ایشان. دشمنان اسلام نیز خود را موظف ساختند به تاریک کردن مسیر حق و بردن مردم به سمت شیطان. آنچه خداوند در قرآن تذکر میدهد وضعیت کافران است در جاییکه هیچ امیدی به نجات ندارند و هیچ نوری برای هدایت پیدا نمیکنند. آنها در ظلمتی بهسر میبرند که رهایی از آن ناممکن است. خداوند در آیه39و40 سوره نور حال کافران در قیامت را شرح میدهد که یا تشنه هستند در بیابانی بدون آب و درگیر با سرابها یا در ژرفای عمیق دریا که حتی دست خود را نمیتوانند ببینند. «و آنان که کافرند اعمالشان در مثل به سرابی ماند در بیابان هموار بیآب که شخص تشنه آن را آب پندارد چون بدانجا رسید هیچ آب نیابد....(یاگرفتار در) ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده و بر فراز آن موج دیگری و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آنگونه که هرگاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آنرا ببیند و کسیکه خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست!»؛(نور39و40)
چرا خداوند ژرفای دریا را مثال میزند در حالیکه هر جایی میتواند بهاندازهای تاریک شود که انسان دست خود را هم نبیند؟ این مثال بهاین دلیل آمده که بگوید خارج شدن از آن ناممکن و محال است زیرا تاریکی روی تاریکی و جهل روی جهل آمده است و حتی خارج از آب دریا هم نور خورشید دیده نمیشود. در این وضعیت تنها کسی که میتواند انسان را نجات دهد خود خداوند است که میفرماید: «أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ....»؛ یا آنکس که در تاریکیهای برّ و بحر عالم شما را هدایت میکند.(نمل63) یعنی خارج شدن از تاریکی، ظلمت و جهل در این دنیا همان نجات از ظلمت در قیامت است.
آنچه که پیامبر اسلام(ص) در سالهای پس از بعثت در پی آن بود در دسترس قرار دادن حق و قرار دادن مردم در مسیر درست تا رسیدن به خداوند بود و کاری که منافقان و کفار پس از او انجام دادند، بردن مردم به سمت ظلمت و تاریکی و جهل بود تا در مسیر دیگری گام بردارند و نتواند حقیقت دین و اسلام را بفهمند. تا جاییکه در روایتی از آیه40 سوره نور استفاده و وضعیتی را تبیین کرده که پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص) مؤمنان نمیتوانستند در ظلمت موجود آن روزها حتی دست خود را ببینند. «إِذا أَخْرَجَ الْمُؤْمِنُ یدَهُ فِی ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ یکدْ یراها»( الکافی، ج1، ص194) اما با تلاش ائمه اطهار(ع) راه رسیدن به حقیقت دین و خداوند روشن گردید. آنچه که صورت گرفت مستور شدن حقیقت بود و آنچه که اهلبیت(ع) به مردم معرفی کردند راه درست بود. بهعبارتی ائمه(ع) حق را دوباره در دسترس مردم قرار دادند و آنرا از تاریکخانه خارج ساختند.
پیامبری که اولین خلقت بود و در معرفی خود فرمود: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی...» میخواست به مردم بگوید اگر به کسی غیر از من روی بیاورید از نور جدا شده و در ظلمت گرفتار میشوید و اینکه میفرمایند: «من و علی از نور واحد آفریده شدیم چهار هزار سال پیش از آنکه آدم خلق شود....»(ابن بطریق، عمدة عیون، ص۹۱) اشاره دارد به اینکه اگر از نور پیامبر(ص) و علی(ع) فاصله گرفتید غرق در ظلمتید. اهلبیت(ع) نور هستند و کسیکه خداوند برای او نوری قرار نداده «وَ مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً»؛ و به نور هدایتش نکرده «یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ»؛ در قیامت هم در ظلمت است «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ یوْمَ الْقِیامَةِ» زیرا فقط اهلبیت(ع) نور هستند «نور علی نور»؛(الکافی، ج1، ص195)