اولا باید دانست که مکتب ما برای عالم جایگاه خاص و ویژه ای در نظر دارد و او را در بالاترین رتبه قرار می دهد و احترام ویژه ای برای او قائل است. مرحوم طبرسى در کتاب «احتجاج» نقل مىکند که در زمان امام هادى(علیه السلام) یکى از فقهاى شیعه که در بحث با یک ناصبى منحرف، او را روشن کرده و حقانیت دین را ثابت کرده بود، وارد مجلسى شد که در آن مجلس، علویون و بنىهاشم نیز حضور داشتند. امام هادى(علیه السلام) آن فقیه را در بهترین جاى مجلس نشاند. این همه احترام، براى علویّون و بنىهاشم گران آمد، بزرگ آنان زبان به اعتراض گشود که چرا چنین فردى را بر ما برترى دادى؟ امام فرمود: آیا به داورى قرآن راضى هستید؟ گفتند: بله. حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ... وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»؛ ارزش این شخص به خاطر بحث علمى و شکستى که به آن ناصبى داد از هر شرف و نسبى بیشتر است.
آیهای که امام هادی(علیه السلام) تلاوت کردند، آیه 11 سوره مجادله است که میفرماید: «اى کسانىکه ایمان آوردهاید، چون شما را گویند در مجالس جاى باز کنید، جاى باز کنید تا خدا در کار شما گشایش دهد و چون گویند که برخیزید، برخیزید. خدا آنهایى را که ایمان آوردهاند و کسانى را که دانش یافتهاند به درجاتى برافرازد و خدا به کارهایى که مىکنید آگاه است.» حال باید پرسید منظور کدام علم است و روش کسب آن چیست؟
دین اسلام برای کسب علم راههای متعددی را پیشنهاد داده است، اما یکی از مهمترین آنها که بارها در قرآن و روایات آمده است، نگاه و توجه به زندگی گذشتگان و آنچه در عالم اتفاق میافتد و عبرت گرفتن از آن است. گذشتگان را نباید اقوام گذشته مانند عاد، ثمود و لوط تصور کرد و عذاب را حتماً نباید عذابی، مانند آنان در ذهن تداعی کرد. اگر یک دقیقه هم از کاری گذشته باشد و ما بدانیم که آن کار اشتباه و خطا یا صحیح و درست بوده، باید از آن عبرت بگیریم. اشتباهات را کنار بگذاریم تا مرتکب آن نشویم و رفتارها و افکار درست را برای عمل کردن به آن فرا بگیریم.
امروز در خصوص عبرت گرفتن از گذشتگان هم میتوانیم به نحوه رفتار کسانیکه به دشمنان خود اعتماد کردند و سبک زندگی و تفکرات آنان را الگوی عملی خود قرار دادند، مراجعه کنیم. در سوره هود، آیه ۱۱۳ آمده است: «و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فراگیرد.»
دشمنان و ظالمان چه کسانی هستند که نباید به آنها تکیه کرد؟ در سوره ممتحنه آیه ۱ آمده است: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت میکنید، در حالیکه آنها به آنچه از حق برای شما آمده، کافر شدهاند و رسولاللّه و شما را بهخاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون میرانند...»
دوست شدن با دشمن، یعنی پیروی از افکار و رفتارهای او، تبعیت از سبک زندگی که دارند و روشی که شما را به آن فرامیخوانند. بیرون راندن پیامبر خدا(صلی الله علیه آله) در این روزها میشود بیرون راندن افکار و رفتارهایی که رسول خدا(صلی الله علیه آله) ما را به آن امر و توصیه فرمودند. همچنین در تبیین صفات دشمنان در آیه 9 همین سوره آمده است: «تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند یا به بیرونراندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد، ظالم و ستمگر است!» اگر کسی با دشمنان خدا و انسانها رابطه دوستی برقرار کند، خودش مانند آنها ظالم و ستمگر میشود.
همانطور که در بالا گفتیم دشمنان صفات خود را به بندگان خدا القا کرده و صفات نیک را از آنها میگیرند. تلاش امروز ما باید شناخت سبک زندگی دینی و اخلاقی خودمان و دشمنانمان باشد. این همان علمی است که میتواند ما را در بالاترین درجات قرار دهد. هنگامی که میبینیم شیطان و دشمنان خدا در یک موضوع میخواهند ما را از علم و عمل جدا کنند؛ یعنی باید راهمان را ادامه دهیم. وقتی میخواهند سبک زندگی خودشان را با غافل کردن ما از شناخت وظایفمان و آدابمان دور کنند، ما باید خودمان را در این موضوع قوی کنیم. این علمآموزی مطمئناً اجری همانند شهادت، بلکه بالاتر دارد؛ زیرا تکلیف امروز حفظ دین خداست.