
مراسم با قرائت قرآن توسط قاریان دارای رتبه اول تا سوم مسابقات بین المللی قرآن کریم سال جاری به جریان افتاد و پس از آن نوجوانان قرآنی با صدای خوششان و البته تسلط کم نظیرشان به قرائت، آیاتی از قرآن را به صورت جمعی خواندند. در آخر یکی از نوجوانان، ابتهال «حب الحسین» شیخ طه الفشنی را خواند. به محض شروع ابتهال و با ذکر نام «حسین» صدای گریه از میان جمع بلند شد که خیلی برایم جالب بود. در مجلس قرآنی، در یکی از بخش ها، ابتهالی خوانده می شود و تا نام «حسین» به گوش می رسد، از چشم های عاشق اشک جاری شده و از سینه های عاشق تر صدای حزن آلود و جانسوز حسین(علیه السلام) به آسمان بلند می شود.
.
افتخار بزرگ در فعالیت های قرآنی
نوبت به گزارشی مختصری از فعالیت های قرآنی سازمان اوقاف، توسط حجت الاسلام دکتر مهدی خاموشی رسید. دکتر خاموشی آمار و ارقامی از فعالیت های قرآن بقاع متبرکه و امامزاده ها زیر نظر سازمان اوقاف ارائه کرد که بسیار امیدوار کننده بود. او مدام میگفت: «ما مفتخریم که فلان کار را انجام دادیم...» و من میگفتم واقعا هم باعث افتخار است. فعالیت در راستای معارف قرآن کریم افتخاریست که نصیب هر کسی نشده و نمی شود.بالاخره انتظار ما به پایان رسید و رهبری انقلاب سخنان خودشان را شروع فرمودند. ایشان با صدایی گرم و گیرا گفتند: چقدر خوشبختم که خدا این فرصت را دوباره به ما داد تا در این محفل نورانی جمع شویم. خدا را شکر که قرآن، این معجزه جاودانه، همچنان در میان ما می درخشد. هر پیامبری معجزه ای داشت، اما معجزاتشان فقط برای مردم زمان خودشان بود. اما قرآن، معجزهای است که تا ابد باقی می ماند، قابل دیدن، شنیدن، خواندن و درک کردن برای همه نسلها.
او نگاهی پرمهر به جمعیت انداخت و ادامه داد: درباره کلامالله مجید، علما و بزرگان هزاران نکته پرمغز گفتهاند اما هنوز هم نکات ناگفته بسیاری باقی است. حقیقت این است که هر چه درباره قرآن بگوییم، باز هم به اوج عظمت و ارزش آن نخواهیم رسید اما امروز میخواهم روی یک نکته تأکید کنم؛ مسئله ای که باید همه ما به آن توجه کنیم. «قرآن، معجزهای جاودانه است.» خداوند، نبوّت پیامبر را با این معجزه اثبات کرد. فرق این معجزه با معجزات دیگر انبیا این است که آنها محدود به دوران خودشان بودند. مردم زمان حضرت صالح(ع) شتر معجزه آسای او را دیدند اما دیگران فقط دربارهاش شنیدند. مردم زمان موسی(ع) عصای او را دیدند که تبدیل به اژدها شد، اما بعد از آن فقط داستانش باقی ماند. اما قرآن را هر نسل میتواند ببیند، بخواند و معجزه آن را لمس کند. این یک برکت عظیم برای بشریت است، نشانهای زنده که تا روز قیامت باقی می ماند.
سکوتی عمیق در مجلس حکمفرما شد. همه به این حقیقت میاندیشیدند که قرآن نه تنها کتابی آسمانی، بلکه معجزهای بیپایان است که هر روز در مقابل چشمانشان قرار دارد و آنقدر معارف دارد که اگر کل بشریت از آن بهره ببرند باز هم معارفش تمام ناشدنی، باقی و جاودانه است و تکراری هم نمیشود.
امام خامنهای(مدظله العالی) نفسی تازه کرد و فرمود: قرآن همه چیزش معجزه است؛ لفظ قرآن معجزه است، نظم قرآن معجزه است، مفاهیم قرآن معجزه است، خبر قرآن از گذشته و آینده معجزه است، بیان قرآن از سنّتهای عالمِ وجود معجزه است، از بطون انسان خبر دادن معجزه است، همهچیز قرآن معجزه است. ما از این معجزه بزرگ باید بهره ببریم، استفاده کنیم. اگر از قرآن بهره ببریم، زندگی بشر به سامان خواهد رسید، همه مشکلات برطرف خواهد شد. درسهای قرآن برای بشر، درسهای عملی است، قابل تجربه است. این غیر از معارف بلندی است که فقط برای بزرگان و اولیا و مقرّبان، دسترسی به آن ممکن است، [منظور از] این چیزی که عرض میکنیم، همین ظواهر قرآن است، همین کلماتی است که همه ما می فهمیم، همین «وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر» است؛
رهبرمان مثالی هم زد تا فهم این موضوع برای ما سادهتر شود. ایشان فرمود: فرض کنید قرآن میگوید: «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه»؛ یعنی هر که به خدا توکل کند، خدا برای او کافی است. اما باید روی این مسئله تأمل کنیم. آیا واقعاً همین که بگوییم به خدا توکل داریم، کافی است؟ خیر، توکل کردن به خدا شرایطی دارد. شرط اول، ایمان واقعی به وعده های الهی است. ما باید باور داشته باشیم که خداوند وعده هایش را عملی میکند. اگر این ایمان را نداشته باشیم، توکل معنا ندارد.
آقاجان ما، بارها فرموده بودند که اگر خدا را داشته باشیم به هیچ چیزی نیاز نداریم چون همه قدرتها از خدا نشأت میگیرد و این بار هم دوباره تاکید کردند که خدا در قرآن کسانی را که به او سوءظن دارند، سرزنش میکند و گفتند: «اَلظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ»؛ یعنی کسانی که گمان بد به خدا دارند، عاقبت بدی در انتظارشان است. ما نباید دچار این اشتباه شویم. باید ایمان داشته باشیم که اگر خدا وعده داده است که پیروان حق را یاری میکند، پس این وعده حتماً محقق خواهد شد.
.
از محالات تا ممکنات
محبوب دلها که میدید چشمان حاضرین پر از تأمل و تفکر شده است، نکته دیگری را مطرح کرد که در منطق اسلام قابل حل است نه در منطق دشمنان اسلام و آن اینکه خدا میتواند محالات را ممکن کند و این خودش قدرتمندی خداوند را ثابت میکند برای ما؛ حضرت آقا در این خصوص فرمودند: یقین داشته باشید که با اراده الهی، هر چیز غیرممکنی ممکن میشود. ما در زندگی روزمره خودمان چیزهایی را محال میدانیم، اما آیا این محالات برای خدا هم محالاند؟ خیر، خداوند به حضرت عیسی(ع) این قدرت را داد که مردگان را زنده کند. اگر کسی بگوید این غیرممکن است، باید پاسخ دهد که مگر چیزی برای خدا غیرممکن وجود دارد؟ایشان سپس آیه ای از قرآن را تلاوت کردند که می فرماید: «کَم مِن فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرَةً بِاِذنِ الله»؛ یعنی چه بسیار گروه های اندکی که به اذن خدا بر گروه های زیادی پیروز شدند. ایشان با استدلال و منطق قوی اش ادامه داد: اگر به شما می گفتند که بنا است غزّه یک وجبی، با قدرت بزرگی مثل قدرت نظامی آمریکا مواجه بشود، روبهرو بشود و با هم بجنگند و غزّه غلبه کند بر او، شما باور میکردید؟ باور نمی کردید؛ این جزو محالات است امّا باذنالله این کار ممکن است. این شرط ذهنی لازم است؛ یعنی بایستی این را بدانیم که همه محالات موجود عالم، با اذن الهی، با اراده الهی قابل تحقّق است و ممکن است تحقّق پیدا کند؛ این شرط ذهنی است.
تازه یک چیزی در ذهن ما روشن شد که: راست می گویدها؛ اگر به ما می گفتند مردم غزه پیروزی می شوند باورمان نمی شد اما به چشم خودمان دیدیدم که این اتفاق افتاد. همه ما مبهوط شدیم و البته دلمان هم قرص شد و در مورد آینده خودمان به فکر فرو رفتیم که یعنی می شود روزی ما قدرتی مثل امریکا را به زیر بکشیم و ثابت کنیم کسی که با خدا است قدرتش بیشتر است. خب پس باید اعتقادمان را قوی کنیم. خب حالا چه جور این کار را انجام دهیم.
آقاجان این مسئله را هم برایمان حل کرده و فرمودند: ما باید خودمان هم وارد میدان شویم. نباید فقط منتظر معجزه باشیم، بلکه باید سهم خودمان را انجام دهیم. اگر حضرت موسی(ع) عصایش را نمی انداخت، دریا شکافته نمیشد. اگر حضرت عیسی(ع) پرنده گلی را نمی ساخت، جان در آن دمیده نمیشد. پس باید حرکت کرد، تلاش کرد، وارد میدان شد.
این حرف آقا یعنی، شما باید آستینتان را بالا بزنید، بخوانید، فکر کنید، عمل کنید و روی کمک خدا بیش از پیش حساب کنید. آقا چند بار بر قدرت خدا تاکید کرد تا فراموش نکنیم که می توانیم با بیشتر کردن تلاش مان کارهای بزرگی انجام دهیم...! آقاجان فرمودند: ما ملّت ایران، ما امّت اسلامی، ما جامعه بشری، امروز مشکلاتی داریم که بعضی از این مشکلات، به نظر غیر قابل حل میرسد؛ نه، حلّش همین است: «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه»؛ توکّل به خدا کنیم، با این دو شرط: اوّلاً یقین داشته باشیم، اعتماد داشته باشیم که اگر وارد میدان شدیم، خدای متعال ما را کمک خواهد کرد؛ ثانیاً وارد میدان بشویم: «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکُم غالِبون»؛ خدای متعال به اصحاب موسی(ع) فرمود: باید بروید داخل این شهر؛ اگر وارد شدید، «فَاِنَّکُم غالِبون»؛ امّا وارد نشدند، غلبه هم پیدا نکردند. اگر آن بخشی را که به عهدهی شما است انجام دادید، مطمئنّاً به آن نتیجه خواهید رسید و خدای متعال آن وعده را عمل خواهد کرد.
مجلس در سکوتی عمیق فرو رفته بود. سخنان آقا مثل جرقههایی در ذهن حاضرین روشن شده بود. ناگهان عزیز دل ما نفس عمیقی کشید و با فرمایش شان همه ما را به واکنش وا داشت و تلنگر بزرگی را بر کسانی که هنوز باور نکردند امریکا خبیث است زد. آقا فرمود: «امروز ما در مقابل استکبار قرار داریم؛ [البتّه] نهفقط ما ملّت ایران. فرق ملّت ایران با بسیاری از ملّتهای دیگر این است که ملّت ایران این جرئت را دارد که بگوید آمریکا متجاوز است، آمریکا دروغگو است، آمریکا فریبکار است، آمریکا مستکبر است و «مرگ بر آمریکا»...
.