ریشه‌یابی اختلافات هند و پاکستان

در سال ۱۹۴۷ با پایان استعمار بریتانیا، هند و پاکستان به‌عنوان دو کشور مستقل شکل گرفتند. ایالت شاهزاده‌نشین جامو و کشمیر با اکثریت مسلمان، تحت حاکمیت مهاراجه‌ای هندو قرار داشت. این وضعیت مبهم، منجر به نخستین جنگ میان دو کشور شد.
چهارشنبه، 16 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : آزاده مرنی
موارد بیشتر برای شما
ریشه‌یابی اختلافات هند و پاکستان
قریب به 80 سال از جدایی و استقلال 2 کشور هند و پاکستان می گذرد و هر زوز بر تنش ها و اختلافات میان آنها افزوده می شود و به ازعان تحلیلگران ژئوپلتیک؛ موقعیت جغرلفیایی و حساس کشمیر به عنوان "قلب آسیا" ریشه اصلی این اختلافات است.

"کشمیر" میان کشورهای چین، هند و پاکستان قرار دارد. بیشترین منطقه کشمیر در مرز هندوستان است که ایالت استراتژیک "جامو" و  "کشمیر" در این منطقه قرار گرفته است. "کشمیر آزاد" نیز در اختیار کشور پاکستان است و منطقه "اقصادی" در مجاورت مرز کشور چین واقع است.

از زمان استقلال هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷، روابط میان این دو کشور همسایه همواره با تنش، بی‌اعتمادی و درگیری‌های نظامی همراه بوده است. این تنش‌ها نه‌تنها به چندین جنگ تمام‌عیار منجر شده‌اند، بلکه به‌صورت دوره‌ای در قالب درگیری‌های مرزی، حملات تروریستی، و رقابت‌های دیپلماتیک نیز بروز یافته‌اند که دلایل متعددی دارد.
 

نقش کشمیر به‌عنوان گره ژئوپلیتیکی

به بیان واضح‌تر باید متذکر شویم که 2 کشور هند و پاکستان با دو روایت متضاد از تاریخ و هویت ملی شکل گرفته‌اند. بدان معنا که هندوستان خود را وارث تمدن باستانی و سکولاریسم مدرن می‌داند و کشور پاکستان بر پایه اسلام سیاسی و جدایی کامل و همه جانبه از هندوستان بنا شده است.

باید توجه داشت که همین تضادهای بنیادین زمینه ایجاد هرگونه مصالحه بر سر کشمیر، به‌مثابه عقب‌نشینی از اصول بنیادین را فراهم کرده است.

در سال ۱۹۴۷ با پایان استعمار بریتانیا، هند و پاکستان به‌عنوان دو کشور مستقل شکل گرفتند. ایالت شاهزاده‌نشین جامو و کشمیر با اکثریت مسلمان، تحت حاکمیت مهاراجه‌ای هندو قرار داشت. این وضعیت مبهم، منجر به نخستین جنگ میان دو کشور شد.

از آن زمان تاکنون هر دو کشور ادعای مالکیت کامل بر کشمیر دارند، در حالی که این منطقه اکنون به دو بخش تحت کنترل هند و پاکستان تقسیم شده است.
 
ریشه‌یابی اختلافات هند و پاکستان
 
در این راستا اهمیت کشمیر و نقش آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در واقع، کشمیر نه‌تنها یک مناقشه سرزمینی، بلکه ابزار مشروعیت سیاسی برای دولت‌های هند و پاکستان قلمداد می‌شود.

در پاکستان، حمایت از کشمیر؛ بخشی از هویت ملی است و در هند، کنترل کشمیر نماد وحدت ملی و مقابله با تجزیه‌طلبی است. این وضعیت موجب شده که هرگونه حمله یا حادثه در کشمیر، به واکنش‌های شدید نظامی و سیاسی طرفین منجر شود.
 

رقابت تسلیحاتی و توازن ناپایدار

به زعم بسیاری از تحلیلگران سیاسی منطقه؛ هند و پاکستان در دهه اخیر به‌ شدت در زمینه رشد، پیشرفت و مدرن‌سازی نیروهای مسلح خود سرمایه‌گذاری کرده‌اند و نمونه آشکار آن؛ خرید جنگنده‌های Rafale  توسط هندوستان از فرانسه و سامانه‌های S-400  از روسیه است که البته پاکستان نیز از این روند مستثنی نبوده و نیروهای مسلح خود را با خرید جنگنده‌های J-10C  و سامانه  HQ-9 از چین تقویت کرده است.

در این میان باید توجه داشت که این رقابت نظامی و امنیتی، موجب شکل‌گیری نوعی بازدارندگی شکننده در میان این دو کشور شده است که در آن هر تحریک جزئی ممکن است به واکنش گسترده و همه‌جانبه نظامی منجر شود!
 

حملات تروریستی و اتهامات متقابل

با توجه به اختلافات میان پاکستان و هندوستان، همواره شاهد بروز مناقشاتی میان این 2 کشور بوده و هستیم. گروه‌های افراطی مستقر در پاکستان گاه اقدام به حملات پراکنده علیه اهداف هندی می‌کنند و نمونه بارز آن حمله انتحاری پولواما در سال ۲۰۱۹ بود که هند را به واکنش نظامی و حملات هوایی علیه خاک پاکستان واداشت.

هند، پاکستان را به حمایت از این گروه‌ها متهم می‌کند، در حالی که پاکستان این اتهامات را رد می‌کند.

چرا بحران کشمیر طولانی شده است؟
مناقشات هند و پاکستان بر سر منطقه کشمیر از سال 1948 آغاز و پس از دهه 80 و با ورود شبه نظامیان پاکستان به کشمیر؛ گسترش یافت و همسایگان منطقه ای را نیز وارد این ماجرا کرد.
 
ریشه‌یابی اختلافات هند و پاکستان
 
در این میان عربستان با سرمایه‌گذاری مالی فزاینده‌ای اقدام به تأسیس مدارس اسلامی در پاکستان با هدف آموزش نظامی و درسی به دانش آموزان کرد که این روند خود زمینه‌ساز تبلیغ وهابیت در منطقه شد و بر اعتراضات مسلمانان پاکستان افزود.
 

فقدان سازوکارهای ارتباطی بحران

بر اساس نظریه‌های روابط بین‌الملل، رقابت میان دو قدرت هسته‌ای بدون خطوط ارتباطی مؤثر، بسیار خطرناک است. تحلیل‌گران ایرانی تأکید دارند که هند و پاکستان فاقد مکانیسم‌های اعتمادساز، خطوط قرمز روشن، و کانال‌های ارتباطی بحران هستند. این خلأ موجب افزایش احتمال تصاعد کنترل‌نشده در بحران‌ها می‌شود.
 

فشار افکار عمومی و ملی‌گرایی رسانه‌ای

در هر دو کشور، رسانه‌ها و افکار عمومی نقش مهمی در تشدید تنش‌ها دارند. دولت‌ها برای حفظ مشروعیت داخلی، گاه مجبور به واکنش‌های نظامی هستند. این مسئله در حمله هند به اهدافی در خاک پاکستان در قالب «عملیات سیندور» پس از حادثه پهلگام در آوریل ۲۰۲۵ به‌وضوح دیده شد.
 

نقش قدرت‌های خارجی و دیپلماسی ناکارآمد

اختلاف میان هند و پاکستان موجب شد تا برخی کشورها از جمله چین وارد عمل شده و زمینه کاهش این اختلافات سیاسی را ایجاد کند.

تلاش‌های میانجی‌گرانه قدرت‌هایی مانند چین و روسیه گاه موجب کاهش تنش‌ها میان این 2 کشور شد، اما از آنجایی که هرگز راه‌حل پایداری ارائه نشد؛ این مهم استمرار نیافت.

نقش چین به‌عنوان حامی پاکستان و کاهش نفوذ آمریکا در منطقه، موجب پیچیده‌تر شدن بحران شده است. نبود میانجی‌گری مؤثر و بی‌اعتمادی به نهادهای بین‌المللی، چشم‌انداز حل‌وفصل پایدار را تضعیف کرده است.

در این میان، سازمان ملل متحد نیز در مواردی مانند تعیین خط کنترل در کشمیر نقش داشته، اما نتوانسته اختلافات بنیادین آنها را حل کند.
 

نتیجه‌گیری

جنگ‌های مکرر هند و پاکستان حاصل ترکیبی از اختلافات تاریخی، مذهبی، سیاسی و امنیتی است. تا زمانی که مسئله کشمیر حل‌وفصل نشود و اعتماد متقابل میان دو کشور شکل نگیرد، احتمال بروز درگیری‌های جدید همواره وجود خواهد داشت. این وضعیت نه‌تنها امنیت منطقه جنوب آسیا را تهدید می‌کند، بلکه با توجه به توان هسته‌ای طرفین، می‌تواند پیامدهای جهانی بسیاری را نیز به همراه داشته باشد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط