ديپلماسي عقب نشيني، ديپلماسي پيشرفت

جواد وعيدي معاون امنيت بين الملل دبير شوراي عالي امنيت ملي است كه همراه با علي لاريجاني به دبيرخانه شوراي امنيت آمد. وي در حالي به عنوان يك مهره تأثيرگذار در تيم مذاكرات هسته اي ايران قرار گرفت كه در دولت قبل يكي از منتقدان رويكرد تيم سابق هسته اي بود.
چهارشنبه، 22 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديپلماسي عقب نشيني، ديپلماسي پيشرفت
شايد از همين روست كه وقتي با اشاره به تعبير رهبر انقلاب در مورد 2 دوره عقب نشيني و پيش روي در ديپلماسي هسته اي كشور از او سؤال مي شود، بي درنگ تمايزات اصلي اين 2 دوره را برمي شمارد. اگرچه مي كوشد لحن ديپلماتيك خود را از دست ندهد و از كنار پرسش هايي كه مي تواند دستمايه اي براي واكنش برخي شخصيتهاي سياسي داخلي قرار گيرد، با احتياط عبور كند. مشروح گفتگوي رجانيوز با وعيدي در ادامه آمده است:
دو دوره دیپلماسی هسته ای که رهبر انقلاب در سخنرانی که در یزد داشتند از آن به دوره های «عقب نشینی» و «پیشرفت» تعبير کردند، چه تمایزات ویژه ای نسبت به هم دارند؟
تمایز اصلی دوره گذشته و دوره جدید، قبل از هرچیز معطوف به رویکردها است. در رویکرد دوره گذشته سه ویژگی بارز وجود داشت: اول از همه پذیرفتن خط قرمزهای ساخته شده از طرف مقابل بود. مشخصه دوم تفاوت قائل شدن بین اروپا و امریکا بود، یعنی پذیرفته بودند که اروپایی ها با امریکاییها فرق دارند و این ها آدم های خوبی هستند و مشخصه سوم پذیرش نشستن روی صندلی متهم و تلاش برای رفع اتهامات بود اما در دور جديد ديپلماسي هسته اي، این مشخصه ها عوض شده است.
اولين وجه تمايز اين دوره این است که ما خط قرمزهای ساخته شده از طرف مقابل را به عنوان خط قرمز نپذیرفتیم و آن ها را نادیده گرفتیم. مشخصه دوم این است که ما به جای اتخاذ یک دیپلماسی تک جانبه، دیپلماسی همه جانبه را انتخاب کردیم و به جای اتکای صرف به اروپا، دپلماسی خودمان را با آژانس احیا کردیم. اعتبار آژانس در دوره گذشته عملاً به دلیل اتکای دیپلماسی ما به اروپا تضعیف شده بود اما اكنون آن را محور و همکاری با سایر کشورها را فرع قرار دادیم. همچنين در دور جديد ديپلماسي، ما به جاي اينكه بپذيريم متهم هستيم، مدعي شديم. در واقع ما روی صندلی مدعی نشستیم و نتیجه این رویکرد زمینه سازی برای احقاق حقوق هسته ای کشورمان شد.
آیا پیشرفت هسته ای نسبت به هزینه صدور 3 قطعنامه علیه ما در شورای امنیت ارزش داشته است؟
نکته بسیار مهمی است. این دستاورد، یک دستاورد صرفاً فنی و صرفاً برای ساختن تأسیسات هسته ای نيست. درواقع مسیر ما، سنگر دفاع از استقلال و گذاشتن نقطه پایانی بر تهدید ملت ایران است. اولاً ما باید این مسیر را با هزینه هایش جلو ببریم، ضمناً هزینه ای که دادیم در قبال دستاورد بزرگی که بدست آوردیم و آن دستاورد پایداری در حفظ استقلال و پیشرفت و جلوگیری از تهدید ملی است، هرگز قابل مقایسه نيست.
این به معني اين نيست که ما از قطعنامه ها استقبال می کنیم بلكه يعني دشمن و حریف ما بداند برای تهديد و مقابله با استقلال و پیشرفت ما نمي تواند قطعنامه ها را به عنوان خط مرکزی تحمیل کند. بنابراین مسیری که تا الآن طی کرده ایم همراه با تدبیر و هوشمندی بوده و ما در این مسیر تا آن جایی که ممکن بود تدابیر لازم را به کار بستيم و می بینید که فاصله قطعنامه قبلی با این قطعنامه یکسال است كه این ناشی از پیگیری و دیپلماسی هوشمندانه بود زیرا همکاری با آژانس محور اساسی برنامه ها قرار گرفت.
اگر همان دیپلماسی دولت قبلی در زمینه هسته ای در این دولت هم ادامه پیدا می کرد، فکر می کنید الآن چه وضعیتی داشتیم؟
مایلم تأکید کنم که موضوع اصلی فعالیت های هسته ای ایران مسأله ای ملی است که در واقع نماد حفظ استقلال، حاکمیت ملی و منافع ملی است این مسأله ملی نباید دستاویز رقابت های سیاسی جناح ها و احزاب در داخل کشور قرار گیرد. حجت این حرف، نظر سنجی هایی است که در سراسر کشور هم توسط دستگاه های داخلی و هم توسط مراكز خارجی صورت گرفته و نتايج آنها نشان مي دهد بیش از 85 درصد مردم پای حفظ حقوق کشور در ادامه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایستاده اند. این یعنی مردم مسأله هسته ای را ملی می دانند. طبیعی است که هیچ گروه و یا جناحی نباید یک مسأله ملی را درحالیکه ما با دشمن خارجی درحال هم آوردی هستیم، دستاویز رقابت های سیاسی داخلی قرار دهد و این نهایت نادیده گرفتن منافع ملی است.
شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه در یکی از مذاکرات چندماه قبل با سولانا، ایران اعلام آمادگی كرده بود که روی 3 هزار سانتریفیوژ توقف کند. این شایعه چقدر صحت دارد؟
پيشنهاد از طرف ما نبود. این نکته در فرمایشات مقام معظم رهبری هم بود که طرف مقابل نهایتاً واقعیت دستیابی ما به این نقطه از پیشرفت را پذیرفته بود. اگرچه آن ها این واقعیت را نمی خواستند ببینند اما ما به نقطه ای از پیشرفت رسیده بودیم که قابل بازگشت نبود و آن ها حاضر نبودند ما به این نقطه برسیم. بنابراین گفتند حالا که شما به این مرحله رسیده اید، قبول، فقط ادامه ندهید. البته این هم تنها برای دوره مذاکره بود.
این ها به خاطر ایستادگی ما به این نتیجه رسیده بودند که مواضع خودشان را تقلیل دهند ولی بازهم اصرار داشتند به تعداد سانتریفیوژها اضافه نشود. این حاکی از تجدیدنظر آن ها بود.
برخي افرادی که در تیم سابق هسته ای نقش داشتند ادعا می کنند که همه این سیاستها با نظر شخصی رهبری بوده است در حالیکه رهبر انقلاب در دیدار اخیر با مجلس خبرگان بر نقش بارز شخص رئیس جمهور در پیشرفت موضوع هسته ای تأکید کردند، این دو موضوع چگونه با هم قابل جمع است؟
نقش شخصيتها و دولت ها را نمی توان در توفیقات و يا عدم توفيقات سیاست ها ناديده گرفت. بنابراین اگر دستاورد و یا ناكامي هست، حتماً دولت ها در آن مؤثر هستند.
اما طبیعی است که هدایت و سیاست های کلی نظام توسط رهبری صورت می گیرد. به همین جهت است که ايشان در یزد هم به این نکته اشاره کردند که در دوره قبل با توجه به اینکه گفته می شد می توانیم با اعتمادسازی رفع ابهام کنیم، اين روند تحمل و این مسیر طی شد اما در مقطعی که دیدیم که تمام این مسیری که ما رفتیم از طرف دشمن به عنوان تعامل و همکاری تلقی نشد، رویکرد عقب نشینی در دولت جدید تغییر پیدا کرد.
اخیراً مسئول تیم سابق هسته ای حملات شدیدی به سیاست خارجی دولت داشته است. فکر می کنید خاستگاه این اظهارات چیست؟ چون برخی معتقدند به دلیل عدم دستیابی به توفیق ویژه توسط این تيم، این اظهارات بیان می شود.
به نظر من نقد سیاست های دولتی که روي كار است، باید همراه با درنظرگرفتن واقعیت های موجود و همچنین تمایز آن با واقعیات گذشته باشد. کاملاً مشخص است که تفاوت سیاست خارجی این دولت با گذشته حول محور تنش زدایی است. این سیاست در دولت قبل منجر به تهدیدزدایی از کشور نشد بلکه نهايتاً دشمن لقب محور شرارت را به ما داد و هر روز یک درخواست جدید از طرف آن ها داشتيم.
اما در دور جدید ديپلماسي، تهدیدزدایی به جاي تنش زدایی اصل قرار گرفت. پر واضح است كه سیاست خارجی ما به خصوص در رابطه با کشورهای همسایه نظیر عراق، افغانستان و آسیای مرکزی بسیار مؤثر بوده و همینطور سیاست های ما در قبال کشورهای حوزه خلیج فارس یک دیپلماسی فعال بوده است. سیاست ایران در قبال آژانس یک سیاست کاملاً موفق تلقی می شود. ما در زمينه مسائلی که از سال 2003 تاكنون مطرح بود، توانسته ایم در یک دیپلماسی فعال با آژانس رفع ابهام کنیم. 
اگر منظور از توفیق در سیاست خارجی صرفاً برقراری مراوده با چند کشور خارجی باشد، نیاز به یک عقب نشینی صرف داریم. در حاليكه برقراری روابط و ایجاد تعامل با ایالات متحده معیار قوت یا ضعف سیاست خارجی هیچ دولتی نبوده، زیرا مبنای درستی ندارد.
آقاي حسن روحاني گفته باید میان «توسعه» و «اقتدار» یکی را انتخاب کنیم، فکر می کنید توازن میان این دو مقوله در دوره قبلی دیپلماسی هسته ای به چه شکلی بوده است؟
باید ببینیم بین توسعه و اقتدار، تضادي وجود دارد یا خیر؟ اگر اقتدار به معنای استقلال است و اگر توسعه به معنای پیشرفت است، این دو با هم هیچ تضادی ندارند و می توانند هر دو با هم جمع شوند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.