ميركريمي: سينماي ما به «زنان خياباني» بيش از زنان «خانه دار» توجه كرده است

كارگردان فيلم تحسين شده «به همين سادگي» معتقد است سينماي ما به زنان خياباني بيش از زنان خانه دار توجه كرده است. به گزارش خبرگزاري فارس، نشست نقد و بررسي فيلم «به‌همين سادگي» با حضور «سيدرضا ميركريمي»(كارگردان، تدوين‌گر و يكي از نويسندگان)، هنگامه قاضياني و مهران كاشاني (بازيگران) در خبرگزاري فارس برگزار شد. هر جا لازم بود پاي صحبت‌ زنان نشستيم ...
شنبه، 28 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميركريمي: سينماي ما به «زنان خياباني» بيش از زنان «خانه دار» توجه كرده است
vكارگردان فيلم تحسين شده «به همين سادگي» معتقد است سينماي ما به زنان خياباني بيش از زنان خانه دار توجه كرده است.  به گزارش خبرگزاري فارس، نشست نقد و بررسي فيلم «به‌همين سادگي» با حضور «سيدرضا ميركريمي»(كارگردان، تدوين‌گر و يكي از نويسندگان)، هنگامه قاضياني و مهران كاشاني (بازيگران) در خبرگزاري فارس برگزار شد.
هر جا لازم بود پاي صحبت‌ زنان نشستيم
-----------------------------------------------------------
بنا بر اين گزارش، در ابتداي اين نشست «رضا ميركريمي» به شكل‌گيري اين فيلم بر اساس مشورت صاحبنظران اجتماعي اشاره كرد و متذكر شد: براي ساختن فيلم «به همين سادگي»، طبعا از همكاري كارشناسان استفاده كرده‌ايم و اگر به نظر مي‌رسد كار باورپذير است و به لحاظ آماري كمتر ايراداتي به فيلم وارد است،‌ اين منحصر به داشته‌هاي من و شادمهر راستين نيست.
وي افزود: براي شكل‌گيري فيلمنامه، ما هر جا لازم بود و فكر مي‌كرديم به ما كمك مي‌كند، رفته‌ايم و پاي صحبت‌هاي زنان نشسته‌ايم. به ياد دارم كه دو سه فرهنگ‌سرا را كه زنان خانه‌دار در آنجا فعال بودند و براي آنها كلاس گذاشته‌ بودند، حضور پيدا كرديم. خصوصا شادمهر راستين اين كار را كرد، پاي صحبت خانم‌ها نشست و انگيزه‌شان از حضور در اين كلاس‌ها، ارزيابي‌ آنها از موقعيت اجتماعي‌ خود و اينكه آنها فكر مي‌كنند در جامعه از چه جايگاهي برخوردار هستند، پرسيد و آنها راجع به مشكلات‌شان صحبت كردند. همچنين با خيلي از كساني كه در حوزه سينما و سينماي اجتماعي صاحبنظر هستند، طرح موضوع كرديم و گفتيم ما چنين قصه‌اي داريم و مي‌خواهيم روي آن كار كنيم. از خود خانم‌ها كمك گرفتيم، تعدادي نويسنده زن را دعوت به همكاري كرديم. از نويسنده‌اي مثل سپيده شاملو كه به هر حال يكي دو سال پيش جايزه گرفته بود و مطرح بود، گرفته تا خانم‌هايي كه كمتر شناخته شده بودند ولي درحوزه زنان اهل قلم بودند، خواستيم تا براي ما قصه بنويسند، فارغ از اينكه در واقع دقيقا مؤلفه‌هايي را كه ما داريم، رعايت مي‌كنند يا نه...
كارگردان «به‌همين سادگي» گفت: ما با اين كار خواستيم فضاي خانه يك زن خانه‌دار از منظر يك زن ببينم. مجموعه‌ زيادي از متون ادبي به دستمان رسيد و بعد از مدت يك ماه، چون همه به صورت موازي كار مي‌كردند، جلسات توجيهي برگزار كرديم و با هم در مورد متن‌ها گپ زديم. طبعا چون اين خانم‌ها متعلق به قشري از زنان جامعه هستند كه از خانواده كنده شده‌اند، حضور اجتماعي فعال‌تري دارند و مي‌شود به آنها زنان روشنفكري كه اهل مطالعه هستند، اطلاق كرد. با اين وصف، آنها خيلي موضوع ما را راجع به طاهره درك نمي‌كردند و حتي گارد مي‌گرفتند و بعضي وقت‌ها هم كارمان به دعوا مي‌كشيد. هم ما و هم آنها فكر مي‌كرديم بيشتر زنان را مي‌شناسيم. آنها تلاششان را كردند كه به دلمشغولي ما نزديك شوند و از آن منظر نگاه كنند. طبعا آنها به لحاظ قصه خيلي دور بودند، منتهي در جزئيات خيلي چيزها به ما آموختند. نكاتي ظريف كه به ديدن موارد پنهان زندگي يك زن خانه‌دار (كه معمولا يك مرد در آن لحظات حضور ندارد و اگر هم خواست تحقيق كند و به آن نقاط برسد بايد ماه‌ها وقت بگذارد!) مي‌انجاميد و اين به ما خيلي كمك كرد. در حقيقت اينها دقيقا چيزهايي بود كه ما نمي‌دانستيم و به آنها فكر نمي‌كرديم. البته همين بحث بين ما و آنها باعث شد كه من با قشري از مخاطبين‌ام آشنا شوم.
وي تصريح كرد: يعني من فهميدم براي فيلمي كه مي‌خواهم بسازم، ممكن است (به حق يا ناحق) يك بخش مخاطب از طيف طلبكار و مدعي در جامعه زنان وجود داشته باشند كه اين فيلم را به عنوان يك فيلم مردپسندانه و طرفدار مرد تلقي كنند و به مخالفت با آن برخيزند و همين باعث شد كه اتفاقا در نگارش فيلمنامه، دائما مخاطبين متنوعي را تصوير كنم و سعي مي‌كردم طوري كار را طراحي كنم كه احيانا در درون قصه، تا جايي كه امكان دارد، پاسخ‌هاي لازم به ديدگاه‌هاي معترض آنها، داده شود كه اين حاصل عدول از نوع نگاه ما به قصه نبود، بلكه با اين پيش‌فرض كه مي‌دانم مخاطب چه سؤالي خواهد كرد، سعي كردم به آن سؤالات در طول قصه پاسخ دهم.
ساختار «دايره» پناهي را پسنديدم اما...
-----------------------------------------------------
«ميركريمي» در بخش ديگري از اين نشست، اظهار داشت: پيداكردن يك نقطه مشخص براي اينكه ببينم يك خلق هنري چطور شكل گرفته خيلي سخت و دشوار است، ولي چيزي كه به ذهن من مي‌رسد، اين است كه در ايام توليد پروژه «اينجا چراغي روشن است» كه آقاي مهران كاشاني هم در آن حضور داشت، فيلم «دايره» ساخته آقاي پناهي را ديدم و از ساختار سينمايي‌اش خوشم آمد چون فكر كردم در ساختار خود با نوعي جسارت همراه است گرچه از مضمون و محتوايش خيلي راضي نبودم. دليلش هم اين بود كه احساس مي‌كردم مشكل اصلي زنان جامعه ما نيست و به بخش كوچكي از زنان جامعه مي‌پردازد. همانجا بحث‌هاي مختلفي با دوستان در گرفت كه همين جا بايد دينم را ادا كنم به آقاي يدالله نجفي صدابردار فيلم «اينجا چراغي روشن است». او نكته‌اي را به من گفت كه خيلي برايم جالب بود. اينكه بخش مهمي از جمعيت زنان ما چه كساني هستند و چقدر در رسانه‌هاي ما ديده مي‌شوند. من روي اين مسئله خيلي فكر كردم و بعدتر از جعفر پناهي سؤال كردم كه زن من در اين فيلم كجاست؟ زن خودت كجاست؟ آنهايي كه ما در اطرافمان مي شناسيم در كجاي اين فيلم هستند؟ البته اين معني‌اش اين است كه يك فيلم بايد فراگير باشد. قاعدتا هر كسي مي‌تواند از زاويه خودش به جامعه نگاه مي‌كند ولي سؤالي كه پيش مي‌آيد، اين است كه چرا راجع به فيلم‌هايي كه شخصيت‌هاي آنها زنان خياباني هستند، به تعداد قابل توجهي فيلم مي‌رسيم يا مثلا يك بعد پايين‌تر از آن، وقتي شخصيت‌هاي زن فيلم‌هاي‌مان را بررسي مي‌كنيم، مي‌رسيم به زناني كه توانايي‌هاي بالايي دارند، از سطح سواد و شعور خيلي بالايي برخوردارند و حضور اجتماعي فعال‌تري دارند. يا روشنفكر هستند يا نقاش‌اند، يا شاعران برجسته‌اي هستند اما اصولا پرهيز داريم از اينكه به سمت قشر فراگيري از جامعه زنان برويم.
ميركريمي گفت: واقعا چه بخشي از ناهنجاري‌ها، مشكلات، خلأهاي عاطفي و بحران‌هاي اجتماعي ما را مي‌شود در صفحات حوادث روزنامه‌ها جستجو كرد؟ آن چيزي كه در صفحه حوادث روزنامه‌ها اتفاق مي‌افتد، انتهاي قضيه است ولي يك دوره پيش از بحران داريم كه معمولا خاموش اتفاق مي‌افتد و ما در واقع چون نمي‌توانيم خيلي نمايش بيروني برايش پيدا كنيم، چون هنوز تبديل به يك اتفاق و حادثه نشده كه بتوانيم به راحتي دراماتيزه كنيم يا از حادثه‌اش استفاده كنيم كمتر سراغش مي رويم و واقعا هم كار دشواري است. هر وقت راجع به مشكلات دروني يك آدم صحبت مي‌كنيم راجع به آن آدرس مي‌دهيم. مي‌گوئيم اين شخص دلش تنگ است چون مي‌خواهد طلاق بگيرد، ولي هيچ‌وقت به موقعيت‌هاي پيچيده درون انساني نمي‌پردازيم و به سراغ مجموعه‌اي از عوامل را كه باعث شد‌ه‌اند يك دلتنگي پيش بيايد، نمي‌رويم. مخاطب دائم مي‌خواهد از شما سؤال كند و شما بايد به او جواب بدهي، نمي‌تواني يك آدرس و دو آدرس بهش بدهي. هرچقدر كه بگويي مثلا حالم خوب نيست و خودم هم نمي‌دانم چرا، خب اصلا سينمايي نيست. البته در ادبيات دست باز است. شما صداي ذهن شخصيت را مي‌شنوي و توصيف نويسنده كه فراتر از اشيا و فضا است را مي‌فهمي. يعني كاركرد پنهاني اشيا را درك مي‌كني و دست نويسنده باز است كه به آنها بپردازد اما در سينما اين‌گونه نيست.
كارگردان «به‌همين سادگي» ادامه داد: در «به‌همين سادگي» ما چون مي‌دانستيم اين راه، راه دشواري است، حتي وسوسه شديم صداي ذهن طاهره را بشنويم. بعد از اينكه بازتاب منفي از آدم‌هاي مختلفي كه فيلمنامه را خوانده بودند، گرفتيم، من مقداري اعتماد به‌نفس خودم را از دست دادم و فكر كردم حالا كه دوستان و همكاران حرفه‌اي ما نفهميدند پس مخاطبين چگونه مي‌خواهند آن را بهفمند؟ براي اينكه اين مشكل برطرف شود، ابتدا گفتيم بياييم پلان‌هايي را بگيريم كه در آنها محمل خوبي فراهم شود تا صداي ذهن طاهره را بشنويم و او بتواند با خودش حرف بزند. نزديك‌ترين حالتش تبديل شيوه كار به شيوه يك رمان فيلم شده بود كه سعي كنيم در قالب آن نعل به نعل طبق مشخصه‌هاي يك كار ادبي پيش برويم. درست مانند شيوه كتاب «من چراغ‌ها را خاموش مي‌كنم» كه دائم كاراكتر زن فيلم، دائم با خودش حرف مي‌زند و ترديدهايش را با خودش مرور مي‌كند اما در آن صورت به نظرم كار سينمايي ارژينال و خوبي نمي‌شد و به اين دليل، از اين كار منصرف شديم و حتي پلاني از آن نگرفتيم كه مبادا وسوسه شويم بخواهيم اينگونه كار كنيم. البته منعي براي اينگونه فيلمسازي وجود ندارد و خيلي از فيلم‌ها هم اين طور ساخته مي‌شوند، ولي ما راه دشوارتر را انتخاب كرديم و گفتيم به هر حال ابزار اصلي سينما، تصوير است و سعي كنيم و ببنيم مي‌توانيم از اين راه به نتيجه برسيم يا نه.
زنان و مسئله مهارت‌هاي مردانه
------------------------------------------
ميركريمي، در اين نشست به بحث دفاع از حقوق زنان و تساوي حقوق زنان و مردان در فيلم اشاره كرد و اظهار داشت: هر كدام از اين نگاه‌ها در جامعه طرفداراني دارد و هر دو قشر هم ظاهرا به دنبال اين هستند كه احقاق حق كنند و به عنوان قشري مظلوم، به موقعيت‌ دست‌نيافته برسند و... در اين احوال، بعضي وقت‌ها ما هم به عنوان متوليان فرهنگي راه را اشتباه مي‌رويم و چون فكر مي‌كنيم در ذات و درون زن،‌ صرفا دريايي از عاطفه و احساس هست كه مي‌تواند عامل مهمي براي استحكام خانواده باشد و مسئله با اهميت ديگري در او نيست، پس بايد به زن يك چيزي اضافه كنيم. مثلا زن بايد داراي توانايي‌هايي شود كه مردها دارند! با اين ديد‌گاه است كه فكر مي‌كنيم زناني كه داراي قابليت‌هاي خاصي در مسائل اجتماعي نيستند، اصولآ و ماهيتآ زن نيستند و يك چيزي به زن اضافه مي‌كنيم...
وي افزود:‌ زن قبل از زن بودنش انسان است و هر انساني هم مي‌تواند هرچه بخواهد باشد. با اين ديدگاه، لزومي ندارد كه براي اينكه به او اهميت بدهيم، طبقه‌بندي‌اش كنيم. يا مثلا در كارهاي رسانه‌اي تلويزيون مي‌بينيم كه به زنان مهارت‌هاي مردانه مي‌دهند. مثلا در يك سريال، زير چادرشان مسلسل مي‌بندند، پليس‌شان مي‌كنند، سوار ماشين مي‌شوند، دزدها را تعقيب مي‌كنند. هيچ‌كدام از اينها مقام جايگاه زن را به عنوان زن در جامعه تبيين نمي‌كند بلكه ما از ترس اينكه مبادا زن تبديل به موجودي شود كه بي‌اهميت است و كارآمد نيست، به او يك چيزهايي اضافه مي‌كنيم.
وي افزود: مضمون «به‌همين سادگي» برعكس همه اين روند است. يعني ما مي‌خواهيم بگوئيم يك آدم بسيار معمولي با رفتار و تعهدات اجتماعي بسيار معمولي و تكراري روزمره مي‌تواند روح بسيار بزرگي داشته باشد كه جامعه به اين روح احتياج دارد. همه افراد ساختمان به طاهره احتياج دارند. همه وقتي كم مي‌آورند، به سراغش مي‌آيند كه از اين درياي پرازاخلاق و فداكاري انرژي بگيرند و اين همان چيزي است كه بايد به آن دقت شود.
چون اخلاقيت و معنويات ما، همراه ما رشد نكرده است
------------------------------------------------------------------------
ميركريمي در بخش ديگري از نشست «به همين سادگي» اظهار داشت: من هرگز نمي‌خواهم به‌راحتي نتيجه‌گيري كنم كه يك شخصيت الگو يا نماد يك فرد سنتي يا مدرن است. چون فكر مي‌كنم در تقابل اين دو مفهوم، هنوز به تعريف درستي نرسيده‌ايم و فكر مي‌كنم راه‌حل هم اين نيست كه يكي را زيرپاي ديگري ذبح كنيم. طبعا ناگزيريم در دوراني كه مؤلفه‌هاي مدرنيته دارد، زندگي كنيم و اين تكليف اجتماعي ما است و معني ندارد به عقب برگرديم. ضمن اينكه بسياري از كمبودهاي فرهنگي ما براي دنياي سنتي و ضعف‌هاي ما است. به همان ميزاني كه نقاط مثبتي در دوران سنتي داشته‌ايم و آنها را به همراه خودمان به دنياي مدرن نياورده‌ايم، امروزه دچار مشكل شده‌ايم. يعني ما به هردوي اينها احتياج داريم.
وي ادامه داد: ما يك توسعه نامتوازن كمي مخصوصا در كلانشهرها داشته‌ايم كه معناي اجتماع را نمي‌توان برايش جستجو كرد. ناگزير جايي جمع شده‌ايم و مهاجرت كرده‌ايم. هركدام در سلول‌هاي خودمان زندگي مي‌كنيم و در محلات عمومي تلنبار شده‌ايم. اين توسعه نامتوان است، چون اخلاقيت و معنويات ما، همراه ما رشد نكرده است. يعني به بلوغ نرسيده‌ايم و رشد نكرده‌ايم و فقط توسعه پيدا كرده‌ايم. قصه ما قصه آدم‌هايي است كه در چنين فضايي زندگي مي‌كنند. آدم‌هايي كه اگر اسمش را سنتي مي‌گذاريد به معناي خوبش است و هنوز درون بزرگي دارد، اخلاقيات برايش حرف اول را مي‌زند. هنوز روح فداكاري دارد و نمي‌تواند اين خصوصيات را فراموش كند.
خالق فيلم «به‌همين سادگي» درباره تأثيرپذيري‌اش از محيط خانوادگي و جامعه اطراف خود، اظهار داشت: با نگاه به خانواده‌ و افرادي كه در اطرافم بودند؛ مادرم، خواهرم و... با انباشتي از تصاوير و خاطرات و موقعيت‌هايي روبه‌رو شدم كه هرگز فكر نمي‌كردم روزي مجبور باشم براي ساختن فيلمي آنها را به كار ببرم، ولي به عنوان آدمي كه در زندگي اطرافم،دقيق بودم، پرونده‌اي از موضوعات مختلف را داشتم كه خيلي كمكم كرد. ضمن اينكه موضوع عليرغم اينكه دشوار است، بسيار ساده و معمولي است و همه ما تجربه‌اش كرده‌ايم چنانچه هيچكس نمي‌تواند بگويد من هرگز اين تجربه را در زندگي‌ام نداشته‌ام و شخصيتي را اينگونه نديده‌ام.
وي افزود: آنچيزي كه اتفاقا براي مخاطب جذاب بود، اين بود كه همان كارهايي را كه هر روز انجام مي‌دهد، به‌شكلي جالب روي پرده مي‌بيند و گاه فكرش را هم نمي‌كند در زندگي‌اش زوايايي وجود دارد كه مي‌تواند همان زندگي عادي معمولي را جذاب نشان بدهد.
اگر «به‌همين سادگي» مستند بود شايد مخاطب را جلب نمي‌كرد
-----------------------------------------------------------------------------------
ميركريمي گفت: اگر «به‌همين سادگي» فيلم مستندي راجع به زندگي يك زن خانه‌دار بود، شايد مخاطب را جلب نمي‌كرد، ولي از منظري كه وارد جزييات مي‌شود در چيدمانش مخاطب را به مفهومي مي‌رساند كه حتي براي كسي كه اين زندگي را تجربه كرده هم جذاب است. مي خواهم بگويم در عين حال كه دست يافتن به لحن و روايت قصد براي رسيدن به عامل جذابيت سخت بود در عين حال متريال و جزيياتي كه از اين زندگي لازم داشتيم، خيلي دم دست و نزديك‌مان بود.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
نماهنگ | گنجینه‌ای برای پیشرفت
play_arrow
نماهنگ | گنجینه‌ای برای پیشرفت
نماهنگ | بزرگنمایی؛ پایه جنگ روانی
play_arrow
نماهنگ | بزرگنمایی؛ پایه جنگ روانی
رهبر انقلاب: سیاست‌های دوگانه بعضی کشورها در بازی‌های اخیر محسوس بود
play_arrow
رهبر انقلاب: سیاست‌های دوگانه بعضی کشورها در بازی‌های اخیر محسوس بود
قدردانی رهبر انقلاب از مدال‌آوران المپیک و پارالمپیک
play_arrow
قدردانی رهبر انقلاب از مدال‌آوران المپیک و پارالمپیک
آرین سلیمی: با افتخار ایرانی هستم و ایرانی می‌مانم
play_arrow
آرین سلیمی: با افتخار ایرانی هستم و ایرانی می‌مانم
درخواست "ساره جوانمردی" از رهبر انقلاب
play_arrow
درخواست "ساره جوانمردی" از رهبر انقلاب
تلاوت قرآن قبل از دیدار ورزشکاران المپیک با رهبر انقلاب
play_arrow
تلاوت قرآن قبل از دیدار ورزشکاران المپیک با رهبر انقلاب
حال‌وهوای حسینیه امام خمینی(ره) پیش از دیدار ورزشکاران با رهبر انقلاب
play_arrow
حال‌وهوای حسینیه امام خمینی(ره) پیش از دیدار ورزشکاران با رهبر انقلاب
دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور/بیانات کامل
music_note
دیدار جمعی از علما و بزرگان اهل سنت کشور/بیانات کامل
بسته خط دیدار | علاج اختلاف، تکیه بر وحدت است
play_arrow
بسته خط دیدار | علاج اختلاف، تکیه بر وحدت است
بسته خط دیدار | عنوان «امّت اسلامی» را فراموش نکنیم
play_arrow
بسته خط دیدار | عنوان «امّت اسلامی» را فراموش نکنیم
بسته خط دیدار | مرز ها حقیقت «امّت اسلامی» را تغییر نمیدهند
play_arrow
بسته خط دیدار | مرز ها حقیقت «امّت اسلامی» را تغییر نمیدهند
بسته خط دیدار | وحدت یک اصلی از اصول اسلام است
play_arrow
بسته خط دیدار | وحدت یک اصلی از اصول اسلام است
بسته خط دیدار | هویت واحده «امت اسلامی» نباید فراموش بشود
play_arrow
بسته خط دیدار | هویت واحده «امت اسلامی» نباید فراموش بشود
گزیده بیانات | تلاش دشمن برای اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی بعد از انقلاب چندین برابر شد
play_arrow
گزیده بیانات | تلاش دشمن برای اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی بعد از انقلاب چندین برابر شد