
بهترین و البته دوستانه ترین سخن با این آقایان این است که چرا در زمانی که حتی عامی ترین مردم این کشور( البته از نظر شما)، متوجه این خطر بزرگ شده بودند، متأسفانه شما آقایان هنوز درک نکرده اید و شاید هم دوست ندارید که درک کنید و همچنان در خط تخریبی خود حرکت می نمایید.
سالهای پس از رحلت حضرت امام(ره) همواره عده ای با مستنداتی عوام فریبانه، خود را از یاران واقعی حضرت امام معرفی می کردند و گرانبهاترین میراث حضرت امام یعنی اصل مترقی ولایت فقیه را با ناجوانمردانه ترین روش ها مورد هجوم و تخطئه قرار می دادند، البته تا این اواخر خود آنها هیچگاه جرأت ارائه نظر در این رابطه را نداشتند لیکن به وسیله دنباله های خود هر از چند گاهی یک مسئله ای را مطرح می کردند و سپس از آن عبور می کردند و در واقع قصد آنها سنجیدن وزن خود در میان توده های عظیم مردمی بود و از آنجائی که هیچگاه نتوانستند با مردم ارتباطی تنگاتنگ داشته باشند،موفق به دریافت نظر اکثریت مردم ایران در رابطه با ولایت فقیه نیز نشدند و همچنان در حلقه یارگیری خودساخته ای گرفتار و نظر این تعداد اندک را نظر اکثریت جامعه پنداشته بودند.
انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اما حکایتی دیگر داشت،آنها که دور خود را در شهر تهران شلوغ احساس نموده و تمام مردم ایران را در این حلقه کوچک فرض می کردند؛( که البته سرانجامی تلخ برای آنها و آغازی دوباره و بسیار شیرین برای نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد بود و به فرموده مقام معظم رهبری یک نفس تازه کردن برای انقلاب اسلامی است)غافل از تصمیم مردم ایران خود را پیروز انتخابات فرض کرده و برای پس از پیروزی خود نیز خوابهای رنگی بسیاری دیده بودند.
باید پذیرفت که جریان اصلاحات مرده و آخرین میخ تابوت این جریان نامیمون و خیانت کار نیز با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری زده شده است که البته پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری دوره دهم توسط مقام معظم رهبری به واقع چیزی از این جریان باقی نخواهد ماند .
عده ای از گذشته خود توبه خواهند کرد و عده ای دیگر از این جریان ضد ملی به کشورهای غربی خواهند گریخت و البته عده ای از آنها پس از اعتراف و اقرار به خیانت ، مجازات خواهند شد.
با این همه ساده انگاریست اگر کسانی گمان کنند که دیگر تهدیدی متوجه کشور نیست.
تجربه سی سال انقلاب کافی است که باور کنیم همواره دشمنان این ملت، پس از هر شکست به دنبال راه نفوذ دیگری خواهند بود و پس از بسته شدن یک راه از راهی دیگر وارد خواهند شد.
بزرگترین تهدید در هر نظام اجتماعی و به خصوص نظام ما، تهدیدات درونی است که توسط عناصر قدرت طلب و غیر مهذب در داخل نظام ایجاد می شود و توسط دشمنان پرورش پیدا می کند و از دل آن، مهندس بازرگان، بنی صدر و افرادی دیگر تا به امروز پدید می آیند.
اگر به گذشته باز گردیم چه کسانی حاضر بودند باور کنند که این جماعت روبروی نظام قرار خواهند گرفت و با آمریکا و اسرائیل و مهره های بیچاره ای همچون رضا پهلوی همداستان خواهند شد.
آسیب شناسی تاریخ انقلاب از آن جهت اهمیت پیدا خواهد کرد که دوباره در دام هائی که برای خادمین امروز انقلاب پهن خواهند کرد قرار نگیریم و در زمین آنها به بازی گرفته نشویم.
امروز باید برخود تکلیف بدانیم و کسانی را که دوستشان داریم و نمی خواهیم که سرنوشت مشابه گذشتگان برای آنها رقم بخورد به تهذیب نفس و تقوای الهی توصیه کنیم.
برخی از سیاستمداران و صاحب منصبان کنونی که مواضع مشکوکی نیز در این مدت از آن ها صادر شد، نیز دچار همین مشکلات هستند و باید مراقب باشند که به از مسیر انحرافی که در آن گرفتار شده اند بازگردند.
شاید آفات قدرت را نشناخته اند و یا شاید هیچگاه باور نداشتند که هیمنه پوشالی اصلی ترین مهره مخالفین این ملت، با این انتخابات از هم پاشیده خواهد شد.
نگاهی به مواضع و عملکرد چند سال اخیر این آقایان تازه از راه رسیده، به سهولت هم نوائی این افراد را در سخنان، سایت ها و مطبوعات با دشمنان این نظام آشکار می کند.
دانسته یا نادانسته همان روش تخریب را برعلیه رئیس جمهور دنبال می کنند که دشمنان تابلودار ملت می خواهند و همان راهی را می روند که مقام معظم رهبری بارها در مورد آن هشدار داده اند.
بهترین و البته دوستانه ترین سخن با این آقایان این است که چرا در زمانی که حتی عامی ترین مردم این کشور( البته از نظر شما)، متوجه این خطر بزرگ شده بودند، متأسفانه شما آقایان هنوز درک نکرده اید و شاید هم دوست ندارید که درک کنید و همچنان در خط تخریبی خود حرکت می نمایید و چگونه با این اوصاف، خود را در زمره نخبگان سیاسی این کشور میدانید؟
آیا بهتر نیست که سیاست را رها کرده و دنبال کاری بروید که هم خود آسیب نبینید و هم اینکه مردم به واسطه اعمال و رفتار شما زیان نبینند؟
البته تردید نکنید که چنانچه همچنان در این مسیر حرکت نمائید، با بی توجهی مردم و انزوای سیاسی مواجه شده و سرنوشتی جز نخبگان عقب افتاده از ملت، در دوران های پیشین، نخواهید داشت.
سالهای پس از رحلت حضرت امام(ره) همواره عده ای با مستنداتی عوام فریبانه، خود را از یاران واقعی حضرت امام معرفی می کردند و گرانبهاترین میراث حضرت امام یعنی اصل مترقی ولایت فقیه را با ناجوانمردانه ترین روش ها مورد هجوم و تخطئه قرار می دادند، البته تا این اواخر خود آنها هیچگاه جرأت ارائه نظر در این رابطه را نداشتند لیکن به وسیله دنباله های خود هر از چند گاهی یک مسئله ای را مطرح می کردند و سپس از آن عبور می کردند و در واقع قصد آنها سنجیدن وزن خود در میان توده های عظیم مردمی بود و از آنجائی که هیچگاه نتوانستند با مردم ارتباطی تنگاتنگ داشته باشند،موفق به دریافت نظر اکثریت مردم ایران در رابطه با ولایت فقیه نیز نشدند و همچنان در حلقه یارگیری خودساخته ای گرفتار و نظر این تعداد اندک را نظر اکثریت جامعه پنداشته بودند.
انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اما حکایتی دیگر داشت،آنها که دور خود را در شهر تهران شلوغ احساس نموده و تمام مردم ایران را در این حلقه کوچک فرض می کردند؛( که البته سرانجامی تلخ برای آنها و آغازی دوباره و بسیار شیرین برای نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهد بود و به فرموده مقام معظم رهبری یک نفس تازه کردن برای انقلاب اسلامی است)غافل از تصمیم مردم ایران خود را پیروز انتخابات فرض کرده و برای پس از پیروزی خود نیز خوابهای رنگی بسیاری دیده بودند.
باید پذیرفت که جریان اصلاحات مرده و آخرین میخ تابوت این جریان نامیمون و خیانت کار نیز با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری زده شده است که البته پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری دوره دهم توسط مقام معظم رهبری به واقع چیزی از این جریان باقی نخواهد ماند .
عده ای از گذشته خود توبه خواهند کرد و عده ای دیگر از این جریان ضد ملی به کشورهای غربی خواهند گریخت و البته عده ای از آنها پس از اعتراف و اقرار به خیانت ، مجازات خواهند شد.
با این همه ساده انگاریست اگر کسانی گمان کنند که دیگر تهدیدی متوجه کشور نیست.
تجربه سی سال انقلاب کافی است که باور کنیم همواره دشمنان این ملت، پس از هر شکست به دنبال راه نفوذ دیگری خواهند بود و پس از بسته شدن یک راه از راهی دیگر وارد خواهند شد.
بزرگترین تهدید در هر نظام اجتماعی و به خصوص نظام ما، تهدیدات درونی است که توسط عناصر قدرت طلب و غیر مهذب در داخل نظام ایجاد می شود و توسط دشمنان پرورش پیدا می کند و از دل آن، مهندس بازرگان، بنی صدر و افرادی دیگر تا به امروز پدید می آیند.
اگر به گذشته باز گردیم چه کسانی حاضر بودند باور کنند که این جماعت روبروی نظام قرار خواهند گرفت و با آمریکا و اسرائیل و مهره های بیچاره ای همچون رضا پهلوی همداستان خواهند شد.
آسیب شناسی تاریخ انقلاب از آن جهت اهمیت پیدا خواهد کرد که دوباره در دام هائی که برای خادمین امروز انقلاب پهن خواهند کرد قرار نگیریم و در زمین آنها به بازی گرفته نشویم.
امروز باید برخود تکلیف بدانیم و کسانی را که دوستشان داریم و نمی خواهیم که سرنوشت مشابه گذشتگان برای آنها رقم بخورد به تهذیب نفس و تقوای الهی توصیه کنیم.
برخی از سیاستمداران و صاحب منصبان کنونی که مواضع مشکوکی نیز در این مدت از آن ها صادر شد، نیز دچار همین مشکلات هستند و باید مراقب باشند که به از مسیر انحرافی که در آن گرفتار شده اند بازگردند.
شاید آفات قدرت را نشناخته اند و یا شاید هیچگاه باور نداشتند که هیمنه پوشالی اصلی ترین مهره مخالفین این ملت، با این انتخابات از هم پاشیده خواهد شد.
نگاهی به مواضع و عملکرد چند سال اخیر این آقایان تازه از راه رسیده، به سهولت هم نوائی این افراد را در سخنان، سایت ها و مطبوعات با دشمنان این نظام آشکار می کند.
دانسته یا نادانسته همان روش تخریب را برعلیه رئیس جمهور دنبال می کنند که دشمنان تابلودار ملت می خواهند و همان راهی را می روند که مقام معظم رهبری بارها در مورد آن هشدار داده اند.
بهترین و البته دوستانه ترین سخن با این آقایان این است که چرا در زمانی که حتی عامی ترین مردم این کشور( البته از نظر شما)، متوجه این خطر بزرگ شده بودند، متأسفانه شما آقایان هنوز درک نکرده اید و شاید هم دوست ندارید که درک کنید و همچنان در خط تخریبی خود حرکت می نمایید و چگونه با این اوصاف، خود را در زمره نخبگان سیاسی این کشور میدانید؟
آیا بهتر نیست که سیاست را رها کرده و دنبال کاری بروید که هم خود آسیب نبینید و هم اینکه مردم به واسطه اعمال و رفتار شما زیان نبینند؟
البته تردید نکنید که چنانچه همچنان در این مسیر حرکت نمائید، با بی توجهی مردم و انزوای سیاسی مواجه شده و سرنوشتی جز نخبگان عقب افتاده از ملت، در دوران های پیشین، نخواهید داشت.