
سازماندهي بر اساس تيم سازيهاي كوچك و تشكيل تيم هاي مختلط با حضور دختران و پسران براي فعاليت و پايداري بيشتر تيمها.
جعفر فرجي نويسنده وبلاگ "بي قرار " در جديدترين پست وبلاگ خود، مطلبي را با عنوان "پشت پرده سازماندهي دختران فيروزهاي " منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
جعفر فرجي نويسنده وبلاگ "بي قرار " در جديدترين پست وبلاگ خود، مطلبي را با عنوان "پشت پرده سازماندهي دختران فيروزهاي " منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:
*برداشت اول: حب جاه و مقام آخرين رذيله ايست كه از قلب انسان مومن خارج ميگردد
هنوز چند روزي به ايام عيد نوروز باقي مانده بود و ميرحسين موسوي خود را هم اصلاحطلب ميدانست، هم اصولگرا.
او در جلسات داخلي اعلام ميكرد كه به هيچ ستادي احتياج نداشته و با اطمينان بيان ميكرد، تنها نام او براي رأيآوري وي كافي است.
موسوي كه 20 سالي از فضاي سياسي كشور دور بوده و در طول اين ساليان هيچ فعاليت سياسي، سازمان و تشكيلاتي را شكل نداده بود، با زدن دست رد به سينه احزاب اصلاحطلب، سعي در نشان دادن چهرهاي مستقل را كه هم اصولگراست و هم اصلاحطلب، داشت.
اما او با اولين سفرهاي خود به شهرهاي استان خوزستان دريافت كه فاصله بين تحليلهاي او و واقعيتهاي جامعه بسيار زياد است.
او نيز همانند رقيب آنزمان خود سيد محمد خاتمي، با يك حساب سرانگشتي ميان استقبال ميليوني مردم از احمدينژاد در مقايسه با استقبال هاي چند هزاري نفري خود، دچار همان اضطرابي شد كه پيش از آن سيد محمد خاتمي را دچار كرده بود.
بعد از سفر به خوزستان بود كه جلساتي به صورت اضطراري با رؤساي سازمان هاي مجاهدين، مشاركت و آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي خاتمي به درخواست موسوي برگزار گرديد. موسوي و لايه نزديك وي دريافته بودند كه در جغرافياي وسيع و بزرگ ايران عزيز نمي توانند، همانند احمدينژاد و برگرفته از الگوي حركتي او در تيرماه سال 84 بدون حزب و تشكيلات و منابع مالي، بيگدار به آب بزنند.
موسوي در جلسات از اين گروهها و شخصيت ها بهصورت رسمي درخواست كرد تا امكانات، ستادها و تشكيلات خود را رسماً در اختيار وي قرار دهند. در مقابل او نيز تعهد كرد كه:
هنوز چند روزي به ايام عيد نوروز باقي مانده بود و ميرحسين موسوي خود را هم اصلاحطلب ميدانست، هم اصولگرا.
او در جلسات داخلي اعلام ميكرد كه به هيچ ستادي احتياج نداشته و با اطمينان بيان ميكرد، تنها نام او براي رأيآوري وي كافي است.
موسوي كه 20 سالي از فضاي سياسي كشور دور بوده و در طول اين ساليان هيچ فعاليت سياسي، سازمان و تشكيلاتي را شكل نداده بود، با زدن دست رد به سينه احزاب اصلاحطلب، سعي در نشان دادن چهرهاي مستقل را كه هم اصولگراست و هم اصلاحطلب، داشت.
اما او با اولين سفرهاي خود به شهرهاي استان خوزستان دريافت كه فاصله بين تحليلهاي او و واقعيتهاي جامعه بسيار زياد است.
او نيز همانند رقيب آنزمان خود سيد محمد خاتمي، با يك حساب سرانگشتي ميان استقبال ميليوني مردم از احمدينژاد در مقايسه با استقبال هاي چند هزاري نفري خود، دچار همان اضطرابي شد كه پيش از آن سيد محمد خاتمي را دچار كرده بود.
بعد از سفر به خوزستان بود كه جلساتي به صورت اضطراري با رؤساي سازمان هاي مجاهدين، مشاركت و آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي خاتمي به درخواست موسوي برگزار گرديد. موسوي و لايه نزديك وي دريافته بودند كه در جغرافياي وسيع و بزرگ ايران عزيز نمي توانند، همانند احمدينژاد و برگرفته از الگوي حركتي او در تيرماه سال 84 بدون حزب و تشكيلات و منابع مالي، بيگدار به آب بزنند.
موسوي در جلسات از اين گروهها و شخصيت ها بهصورت رسمي درخواست كرد تا امكانات، ستادها و تشكيلات خود را رسماً در اختيار وي قرار دهند. در مقابل او نيز تعهد كرد كه:
-از آقايان هاشمي رفسنجاني و خاتمي بهصورت علني و شفاف حمايت كرده و خود را ادامه دهنده راه دولتهاي آنان معرفي نمايد.
-او پذيرفت تبعيت لازم را نسبت به برنامهها و راهبردهاي مصوب مجموعه هاي نامبرده داشته و با بيان انتقادات معناداري از احمدينژاد دست به طرح مباحثي چون خفقان، ديكتاتوري، دروغگويي، تحديد آزادي مطبوعات و... بزند.
موسوي ديگر دو پهلو صحبت نمي كرد، او ديگر بايد افرادي را راضي نگه مي داشت و قصد داشت ديگر اصولگرا نباشد. از نهضت آزادي و مجاهدين صريحاً دفاع ميكرد و از آزادي جوانان ميگفت، به سبك آمريكاييها همسرش را در كنار خود به مكانهاي مختلف ميبرد، دوران اصلاحات و سازندگي را دوران درخشان انقلاب مي ناميد و وضع موجود را با دوران قجري مقايسه ميكرد.
-او پذيرفت تبعيت لازم را نسبت به برنامهها و راهبردهاي مصوب مجموعه هاي نامبرده داشته و با بيان انتقادات معناداري از احمدينژاد دست به طرح مباحثي چون خفقان، ديكتاتوري، دروغگويي، تحديد آزادي مطبوعات و... بزند.
موسوي ديگر دو پهلو صحبت نمي كرد، او ديگر بايد افرادي را راضي نگه مي داشت و قصد داشت ديگر اصولگرا نباشد. از نهضت آزادي و مجاهدين صريحاً دفاع ميكرد و از آزادي جوانان ميگفت، به سبك آمريكاييها همسرش را در كنار خود به مكانهاي مختلف ميبرد، دوران اصلاحات و سازندگي را دوران درخشان انقلاب مي ناميد و وضع موجود را با دوران قجري مقايسه ميكرد.
*برداشت دوم: ستادهايي بر اساس شهوت
ستادهاي سازمان مجاهدين و مشاركت كه فقر كادر و نيروي انساني طراح در اطرافيان موسوي، كار سازماندهي را برعهده گرفته بودند، عناصر اصليشان در انتخابات نهم در قالب ستادهاي معين گرد هم آمده بودند، مطالعه و تحليل بر روي مكانيزم رأي آوري دكتر احمدينژاد در انتخابات سال 84 در مردمي كردن انتخابات و "تبليغات چهره به چهره " و 3 سال مطالعه بر روي "انقلابهاي مخملين " و همچنين مطالعه بر روي نحوه سازماندهي در "شبكه هاي گلدكوئست و شركت هاي هرمي " و همچنين نحوه سازماندهي در "سازمان منافقين " در ابتداي انقلاب باعث شده بود تا در طول اين 3 سال، كار شناسايي و سازماندهي سرشاخه ها به آرامي بر 2 مبنا صورت بگيرد:
1 - تشكيل سازمان رأي و شناسايي سرشاخه ها بر مبناي جذب چهره به چهره و هر نفر يك ستاد
2 - سازماندهي بر اساس تيم سازيهاي كوچك و تشكيل تيم هاي مختلط با حضور دختران و پسران و استفاده از جاذبه شهواني براي فعاليت و پايداري بيشتر تيمها
با چنين نگاهي بود كه اولويت كاري در ستادها حول محور سازماندهي دختران فيروزه اي قرار گرفت. در وهله اول جذب دختران فعال در دانشگاهها و بهخصوص دانشكده هاي هنر و معماري دانشگاههاي تهران و همچنين خبرنگاران روزنامهها و خبرگزاريها در دستور كار قرار گرفت. اين دختران پس از معرفي به ستاد مركزي و طي دوره اي خاص و پس از اطمينان خاطر به ستاد اصلي سازماندهي معرفي مي شدند.
تيمهاي 3 تا 5 نفره مختلط نوعاً با حضور يك يا دو نفر از اين دختران نوعاً جذاب شكل مي گرفت. فضاي صميمي و آزاد حاكم بر ستاد مابين دختران و پسران و ميزهاي دايره اي كه در آن دختران و پسران با يكديگر دست داده و ساعتها به صحبت و.. مي پرداختند، زمينه جذب خوبي از ديد آنان بود.
تيمها با سرشاخههاي مشخص به ميادين، خيابانها و محلههاي مشخص با وسايل نقليه در اختيار گذاشته شده، اعزام شده و در آنجا با بحث با مردم به يارگيري از ميان همراهان ميپرداختند. در حالي كه براي همه اين دختران، تلفنهاي همراه ايرانسل خريداري شده و كارت ويزيت با نام مستعار تهيه شده بود، دختران تنها كارتهاي ويزيت خود را در اختيار جوانان همراه قرار ميدادند.
هزينه برنامه هاي مداوم كوهپيمايي، سينما و هزينه هاي جانبي ديگر! در طول روز از سوي ستاد پرداخته مي شد و به دختران گفته مي شد هر فرد بايد حداقل 10 پسر را جذب نمايد. توصيه و تأكيد بر جذب افراد از كارگر و جوان و... با اصطلاح "روابط عمومي بالا " تأكيد مستمر ستاد است.
براي تمامي افرادي كه قصد عضويت در ستاد را داشتند، كارت عضويت عادي صادر شده و در صورت 4 بار حضور در برنامههاي خياباني و گزارش آن توسط سرتيم مربوطه، فرد كارت عضويت فعال دريافت نموده و مابين 50 تا 100 هزار تومان روزانه دريافت ميكرد. هزينههاي سرسام آور براي يك ستاد كه يكي از آقازادههاي معروف آن را در حدود 800 ميليارد اعلام كرده بود. رشد در سلسله مراتب تا رسيدن به مرحله سرتيمي با گرفتن ستارههاي مختلف ادامه مي يافت.
تبديل ستادها و خيابانها به جشن پارتيهاي بي دردسر كه نمونه هايي از آن در طرح زنجيره انساني از راه آهن تا تجريش ديده شد، محل مناسب و بدون دردسري براي دختران و پسران براي ارتباط گيري و... بود.
تبليغ بسيار پرحجم و مداوم احتمال تقلب كه پس از مناظره احمدينژاد با موسوي شدت گرفته بود و همچنين انتشار گسترده نظرسازيهاي ساختگي با اختلاف آراء 30 درصدي بهصورت روزانه ميان شبكه و ايجاد تنفر از حاميان احمدينژاد و غرق شدن دختران و پسران در روابط عاطفي سنگين، گلخانه اي از اقليتي را تشكيل مي داد كه خود را اكثريت و سراسر ايران را همانند بالا شهر تهران مي پنداشت و خود را مهياي هر كاري كرده بود.
ستادهاي سازمان مجاهدين و مشاركت كه فقر كادر و نيروي انساني طراح در اطرافيان موسوي، كار سازماندهي را برعهده گرفته بودند، عناصر اصليشان در انتخابات نهم در قالب ستادهاي معين گرد هم آمده بودند، مطالعه و تحليل بر روي مكانيزم رأي آوري دكتر احمدينژاد در انتخابات سال 84 در مردمي كردن انتخابات و "تبليغات چهره به چهره " و 3 سال مطالعه بر روي "انقلابهاي مخملين " و همچنين مطالعه بر روي نحوه سازماندهي در "شبكه هاي گلدكوئست و شركت هاي هرمي " و همچنين نحوه سازماندهي در "سازمان منافقين " در ابتداي انقلاب باعث شده بود تا در طول اين 3 سال، كار شناسايي و سازماندهي سرشاخه ها به آرامي بر 2 مبنا صورت بگيرد:
1 - تشكيل سازمان رأي و شناسايي سرشاخه ها بر مبناي جذب چهره به چهره و هر نفر يك ستاد
2 - سازماندهي بر اساس تيم سازيهاي كوچك و تشكيل تيم هاي مختلط با حضور دختران و پسران و استفاده از جاذبه شهواني براي فعاليت و پايداري بيشتر تيمها
با چنين نگاهي بود كه اولويت كاري در ستادها حول محور سازماندهي دختران فيروزه اي قرار گرفت. در وهله اول جذب دختران فعال در دانشگاهها و بهخصوص دانشكده هاي هنر و معماري دانشگاههاي تهران و همچنين خبرنگاران روزنامهها و خبرگزاريها در دستور كار قرار گرفت. اين دختران پس از معرفي به ستاد مركزي و طي دوره اي خاص و پس از اطمينان خاطر به ستاد اصلي سازماندهي معرفي مي شدند.
تيمهاي 3 تا 5 نفره مختلط نوعاً با حضور يك يا دو نفر از اين دختران نوعاً جذاب شكل مي گرفت. فضاي صميمي و آزاد حاكم بر ستاد مابين دختران و پسران و ميزهاي دايره اي كه در آن دختران و پسران با يكديگر دست داده و ساعتها به صحبت و.. مي پرداختند، زمينه جذب خوبي از ديد آنان بود.
تيمها با سرشاخههاي مشخص به ميادين، خيابانها و محلههاي مشخص با وسايل نقليه در اختيار گذاشته شده، اعزام شده و در آنجا با بحث با مردم به يارگيري از ميان همراهان ميپرداختند. در حالي كه براي همه اين دختران، تلفنهاي همراه ايرانسل خريداري شده و كارت ويزيت با نام مستعار تهيه شده بود، دختران تنها كارتهاي ويزيت خود را در اختيار جوانان همراه قرار ميدادند.
هزينه برنامه هاي مداوم كوهپيمايي، سينما و هزينه هاي جانبي ديگر! در طول روز از سوي ستاد پرداخته مي شد و به دختران گفته مي شد هر فرد بايد حداقل 10 پسر را جذب نمايد. توصيه و تأكيد بر جذب افراد از كارگر و جوان و... با اصطلاح "روابط عمومي بالا " تأكيد مستمر ستاد است.
براي تمامي افرادي كه قصد عضويت در ستاد را داشتند، كارت عضويت عادي صادر شده و در صورت 4 بار حضور در برنامههاي خياباني و گزارش آن توسط سرتيم مربوطه، فرد كارت عضويت فعال دريافت نموده و مابين 50 تا 100 هزار تومان روزانه دريافت ميكرد. هزينههاي سرسام آور براي يك ستاد كه يكي از آقازادههاي معروف آن را در حدود 800 ميليارد اعلام كرده بود. رشد در سلسله مراتب تا رسيدن به مرحله سرتيمي با گرفتن ستارههاي مختلف ادامه مي يافت.
تبديل ستادها و خيابانها به جشن پارتيهاي بي دردسر كه نمونه هايي از آن در طرح زنجيره انساني از راه آهن تا تجريش ديده شد، محل مناسب و بدون دردسري براي دختران و پسران براي ارتباط گيري و... بود.
تبليغ بسيار پرحجم و مداوم احتمال تقلب كه پس از مناظره احمدينژاد با موسوي شدت گرفته بود و همچنين انتشار گسترده نظرسازيهاي ساختگي با اختلاف آراء 30 درصدي بهصورت روزانه ميان شبكه و ايجاد تنفر از حاميان احمدينژاد و غرق شدن دختران و پسران در روابط عاطفي سنگين، گلخانه اي از اقليتي را تشكيل مي داد كه خود را اكثريت و سراسر ايران را همانند بالا شهر تهران مي پنداشت و خود را مهياي هر كاري كرده بود.
*برداشت آخر: اليس الصبح بقريب
مقام معظم رهبري در سال 75 به خواص جامعه جنگ احد را مدام يادآوري مي كردند. جنگي كه بهخاطر دنياطلبي و غفلت خواص با عدم پيروزي همراه شد. در سال 84، اوضاع كشور را با تمثيلي از جنگ بدر تحليل كردند كه گاه عده قليلي بر عده كثيري غلبه مي يابند.
سال 88، سالي بود كه تعبير جنگ احزاب از لسان مبارك رهبر معظم انقلاب براي تحليل شرايط روز كشور صادر شد، جنگي كه در آن تمام دنياي كفر در برابر تمام جبهه اسلام ايستاده بود.
تمام تجربيات شيطاني و امكانات و آموزشها و نيروهاي داخلي و خارجي دنياي كفر آمده بودند تا اسلام نباشد. آنان علاوه بر جبهه گيري خارجي مي خواستند از درون توسط متحدان كينه توز خود دنياي اسلام را متلاشي كنند. جنگ احزاب، جنگي بود كه در آن عملا جنگي صورت نگرفت و غائله تنها با يك ضربت سردار اسلام عليابن ابيطالب بر سر عمروبن عبدود خاتمه يافت. ضربتي با ارزشتر از عبادت انس و جن در طول تاريخ...
سال 87 سال جنگ احزاب، با تمام سختي هايش گذشت، شبكه نفاق و تمام حربه هاي شيطاني آنان و نحوه سازماندهي آنان و سرشاخه ها و رابطين آنان با دنياي كفر و.. همه شناسايي شدند. ( هر چند كه ممكن است بيرون آزادانه در حال زندگي باشند)
صلح حديبيه نيز صورت گرفت.
صلحي كه به تعبير رهبري انقلاب، مقدمه اي بود براي فتح عظيم مكه و شكستن بت هاي بزرگ عالم...
پس دنياي كفر بداند كه از امروز به بعد ما از موضعي ديگر با آنان سخن خواهيم گفت...
دنياي كفر بايد بداند و مي داند كه آن روز كه پرچم "يالثارات الحسين " مهدي فاطمه شكننده دروازه هاي شرك و بتپرستي خواهد شد، نزديك است. آنقدر نزديك كه اين ندا برايمان آشناتر از گذشته است كه:
الصبح، اليس الصبح بقريب...
مقام معظم رهبري در سال 75 به خواص جامعه جنگ احد را مدام يادآوري مي كردند. جنگي كه بهخاطر دنياطلبي و غفلت خواص با عدم پيروزي همراه شد. در سال 84، اوضاع كشور را با تمثيلي از جنگ بدر تحليل كردند كه گاه عده قليلي بر عده كثيري غلبه مي يابند.
سال 88، سالي بود كه تعبير جنگ احزاب از لسان مبارك رهبر معظم انقلاب براي تحليل شرايط روز كشور صادر شد، جنگي كه در آن تمام دنياي كفر در برابر تمام جبهه اسلام ايستاده بود.
تمام تجربيات شيطاني و امكانات و آموزشها و نيروهاي داخلي و خارجي دنياي كفر آمده بودند تا اسلام نباشد. آنان علاوه بر جبهه گيري خارجي مي خواستند از درون توسط متحدان كينه توز خود دنياي اسلام را متلاشي كنند. جنگ احزاب، جنگي بود كه در آن عملا جنگي صورت نگرفت و غائله تنها با يك ضربت سردار اسلام عليابن ابيطالب بر سر عمروبن عبدود خاتمه يافت. ضربتي با ارزشتر از عبادت انس و جن در طول تاريخ...
سال 87 سال جنگ احزاب، با تمام سختي هايش گذشت، شبكه نفاق و تمام حربه هاي شيطاني آنان و نحوه سازماندهي آنان و سرشاخه ها و رابطين آنان با دنياي كفر و.. همه شناسايي شدند. ( هر چند كه ممكن است بيرون آزادانه در حال زندگي باشند)
صلح حديبيه نيز صورت گرفت.
صلحي كه به تعبير رهبري انقلاب، مقدمه اي بود براي فتح عظيم مكه و شكستن بت هاي بزرگ عالم...
پس دنياي كفر بداند كه از امروز به بعد ما از موضعي ديگر با آنان سخن خواهيم گفت...
دنياي كفر بايد بداند و مي داند كه آن روز كه پرچم "يالثارات الحسين " مهدي فاطمه شكننده دروازه هاي شرك و بتپرستي خواهد شد، نزديك است. آنقدر نزديك كه اين ندا برايمان آشناتر از گذشته است كه:
الصبح، اليس الصبح بقريب...
/2759/