
چرا براي سركردگان كودتاي مخملي عنوان «منافقين جديد» را به كار ميبريم؟
اصلي ترين ويژگي منافقين كه خداوند متعال ذكر ميكند، برخورد دوگانه آنها با آيات و احكام الهي است: «يومن ببعض و يكفرببعض» به بعضي ايمان دارند و به بعضي كفر ميورزند.
سران فتنه اخير نيز در مواجهه با قانون اساسي كشور به عنوان قاموس ملي به طرز آشكاري منافقانه برخورد ميكنند. ميرحسين موسوي و محركين او در مجمع روحانيون، در بيانيههاي خود، براي فرار از پاسخگويي در برابر تجمعات منجر به اغتشاش خود، به اصل 27 قانون اساسي متوسل ميشوند كه بر آزادي تشكيل اجتماعات و راهپيماييها صراحت دارد.
اما علي الظاهر (!) غير از اين اصل، قانون اساسي اصول ديگري هم دارد كه ميرحسين موسوي، سيدمحمد خاتمي و محمد موسوي خوئينيها نه تنها بدان معتقد و ملتزم نيستند بلكه به صريحترين وجه ممكن در برابر اين اصول صفآرايي كردهاند.
به عنوان مثال، اصول 91 تا 99 قانون اساسي، همگي ناظر به وظايف و اختيارات شوراي نگهبان هستند. نظارت بر انتخابات رياست جمهوري هم مطابق اصول 99 و118 قانون اساسي بر عهده شوراي نگهبان گذاشته است. (اين موضوع از معدود مواردي است كه در قانون اساسي دو بار بدان اشاره شده است)
حال اگر حضرات به قانون اساسي اعتقاد دارند، چرا تنها به اصل 27 استناد ميكنند؟ آيا همان گونه كه ملت را به شهروندان درجه يك و دو تقسيم نموده و آراي اشراف را بر آراي تودهها مرجح ميدانند، درباره قانون اساسي هم به اصول درجه يك و درجه دو قائلند؟ آيا تأكيد بر يك اصل قانون اساسي و مقابله با ساير اصول، مصداق برخورد منافقانه نيست؟
جالب آن كه جماعت فتنه در التزام به اصل 27 قانون اساسي نيز دچار مشكلند. اين اصل تأكيد ميكند كه: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. » براي تحقق اين اصل، مطابق قانوني كه در زمان نخستوزيري شخص ميرحسين موسوي تصويب شده، برگزاري اجتماعات و راهپيماييها با كسب مجوز ار وزارت كشور مجاز است. اما نه ميرحسين موسوي و نه مجمع روحانيون براي تجمعات و راهپيماييهاي 25 و 30 خرداد اقدامي براي كسب مجوز بهعمل نياوردند.
فارغ از اين قانون شكني آشكار، راهپيماييهاي برگزار شده توسط موسوي و مجمع روحانيون نيز با نص صريح اصل 27 قانون اساسي در تضاد بودند. يعني هم به دليل تضعيف نظام اسلامي (كه حفظ آن از اوجب واجبات است) و هتاكيهاي صورت گرفته عليه اركان آن، مخل به مباني اسلام محسوب ميشوند و هم به دليل حمل سلاحهاي سرد و گرم – كه اغتشاشات و خشونتهاي هر دو روز راهپيمايي غيرقانوني نتيجه آن بود – با اصل 27 در تضاد آشكار بودند.
فارغ از اين قانون شكني آشكار، راهپيماييهاي برگزار شده توسط موسوي و مجمع روحانيون نيز با نص صريح اصل 27 قانون اساسي در تضاد بودند. يعني هم به دليل تضعيف نظام اسلامي (كه حفظ آن از اوجب واجبات است) و هتاكيهاي صورت گرفته عليه اركان آن، مخل به مباني اسلام محسوب ميشوند و هم به دليل حمل سلاحهاي سرد و گرم – كه اغتشاشات و خشونتهاي هر دو روز راهپيمايي غيرقانوني نتيجه آن بود – با اصل 27 در تضاد آشكار بودند.
آيا بر اين رفتار سياسي نامي جز نفاق ميتوان گذاشت؟
/2759/