
تحولات پس از انتخابات 22 خرداد ماه اگرچه هزینههای مادی و معنوی بسیار زیادی را به نظام جمهوری اسلامی تحمیل کرد، اما یکبار دیگر اقتدار و صلابت نظام جمهوری اسلامی را برای جهانیان و بویژه قدرتهای سلطه آشکار ساخت.
قدرتهای سلطه و شبکههای گسترده رسانهای آنها که در آستانه انتخابات با حمایت از نامزدی خاص کوشیدند تا نتیجه انتخابات را برخلاف اراده مردم ایران رقم زنند و از همان ایام همگام با برخی از فعالان داخلی با القای وجود تقلب در انتخابات تلاش کردند که فضای روانی خاصی را بر انتخابات حاکم کنند، بعد از انتخابات و روشن شدن نتیجه آن هم به لحاظ میزان مشارکت پرشور مردم و هم به دلیل رأی مجدد مردم به آقای احمدینژاد که نمایانگر ادامه سیاستهای مقتدرانه نظام اسلامی در عرصه منطقه و جهان بود، موج سنگین عملیات روانی و تخریبی را علیه این حماسه پرشور مردم ایران به راه انداختند و در این مسیر تا آنجا پیش رفتند که با بهرهگیری از ظرفیت عظیم و رسانههای مکتوب، دیداری و شنیداری و رایانهای، سیاهترین تصویر را از انتخابات پرشور مردم ایران در ذهن مردم منطقه و جهان ایجاد کردند تا بتوانند از این طریق نظام جمهوری اسلامی ایران را به تمکین در برابر خواستههای نامشروع خود در عرصه مسائل هستهای و منطقهای وادارند.
اکنون که با همت و حضور هوشیارانه مردم ایران در صحنه و درایت مسؤولان نظام جمهوری اسلامی، امواج فتنه فروکش کرده و ماهیت این حماسه پرشور و الهی مردم ایران برای جهانیان آشکار شده است، آثار آن را در نوع تعامل و تحرکات دیپلماتیک غرب در مواجهه با نظام اسلامی میتوان دید. اختلافنظر در میان سران اتحادیه اروپا در نحوه تعامل با ایران و عدم تمکین به خواست لندن برای خروج جمعی سفرای اتحادیه اروپا از تهران به بهانه دستگیری جاسوسان انگلیسی در غائله اخیر و همچنین تغییر لحن آمریکاییها در مواجهه با موضوع ایران، نشانههایی از شکست استراتژی غرب در فشار دیپلماتیک بر ایران برای اثرگذاری بر روند انتخابات است.
در همین زمینه روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در سرمقاله شماره اخیر خود با اظهار تأسف از شکست پروژه مشترک نامزدهای شکست خورده و دستگاه دیپلماسی و رسانهای غرب مینویسد: «متأسفانه به نظر میرسد که دولت ایران عمدهترین چالش خود در سرکوبگری(!؟) بعد از انتخابات 1979 را عقب رانده است.» سرمقالهنویس این روزنامه همچنين مینویسد: نشانهای وجود ندارد که دولت تهران به سقوط نزدیک شده باشد و در ادامه بدون اشاره به کمکهای مادی و حمایتهای رسانهای غرب به آشوبگران مدعی میشود که مخالفان نیز خواستار کمک نشدهاند.
آنها میدانند که درگیری مستقیم آمریکا به بیاعتباری ایشان و تقویت رژیم منجر میشود.و در ادامه ناامیدانه مینویسد: اکنون چالش دشوار برای آمریکا و قدرتهای دیگر اتخاذ سیاستهایی است که به اپوزیسیون امید بدهد و شک و تردیدهای نخبگان سیاسی ایران را تقویت کند بیآنکه عکسالعمل آن را برانگیزد.
اتحادیه اروپا به بحث و تبادل نظر در این باره پرداخته است که آیا تمامی بیستوهفت نفر سفیر خود را در تهران برای اعتراض به توقیف دو ایرانی کارمند سفارت بریتانیا در تهران فرا بخواند یا نه و سپس به شکست دیپلماسی انزوای ایران اعتراف کرده و مینویسد: ما به انزوای دائمی معتقد نیستیم اما اقدامی چنین یکپارچه میتواند حاوی پیام مهمی باشد. اعتراف به شکست دیپلماسی فشار و ناکامی در منزوی ساختن ایران اگرچه با هوشیاری مردم ایران و درایت مسؤولان کشور موجب افشای یکی دیگر از فتنههای غرب علیه ایران اسلامی گردید، ولی بدون تردید عاملان اصلی تحمیل این هزینه سنگین بر نظام اسلامی کسانی هستند که به رغم شعارهای اولیه، به آرای مردم تمکین نکردند و تصور کردند که با اتكا به کمک بیگانگان میتوان سرنوشت انقلاب اسلامی را به رغم خواست مردم ایران و تقدیر الهی رقم زد.
/2759/