جدیدترین استفتائات خمس،حج و معامله كسانى كه توانايى پرداخت خمس را ندارند، چه بايد بكنند؟ آيا اشخاصى كه معتقد به خمس نيستند، يا هستند و خمس نمى دهند )سنّى يا شيعه(، پولى كه از آنها مى گيريم اشكال دارد؟ و آيا خمس آن را بايد بدهيم؟ اگر بدانيم صاحب خانه از پولى كه خمس نداده غذا تهيّه نموده است، استفاده از آن چه حكمى دارد؟ اگر كودك، يا سفيه، يا كسى كه جنون ادوارى دارد پولى به دست آورد، يا كسى پولى را به حساب او از طرف كسى واريز كند، خمس آن بر عهده چه كسى است؟ خانمى است كه مقيّد به نماز مى باشد; ولى همسر او گهگاه، آن هم به اجبار زن نماز مى خواند. همچنين شوهر حساب سال ندارد; آيا ماندن در خانه شوهر و استفاده از خوراك و پوشاك او جايز است؟ با توجّه به اين كه خمس يكى از ضروريّات اسلام است و جماعت صوفيّه فقط عشريّه مى دهند، آن هم به قطب شان، استفاده كردن از غذاها، منزل آنها، مخصوصاً نماز خواندن در منازل آنها، چه حكمى دارد؟ آيا جايز است شخص قبل از رسيدن سال، اموال خود را به قصد فرار از خمس به همسرش، يا به شخص ديگرى ببخشد؟ كسى براى فرار از خمس، قبل از سال خمسى پولش را به كسى مى بخشد تا بعد از سال خمسى آن شخص دوباره همان پول را به او ببخشد، آيا اين كار باعث ساقط شدن خمس است؟ طبق نظر حضرتعالى بريدن بى رويه درختان جنگل ها، كه منابع اصلى توليد اكسيژن و ادامه حيات بشر بر كره خاكى است، و تبديل آن مناطق به منطقه خشك چه صورتى دارد؟ آيا زكات مال التّجاره واجب است؟ آيا زكات نقدين شامل ديگر اوراق نقديّه )پول( مى شود؟ به بيان ديگر آيا در زكات، درهم و دينار )طلا و نقره بودن( جزء موضوع است، يا آن كه تمام موضوع جنبه پولى و ارزش مبادله اى آن است، خواه طلا و نقره باشد، يا چيز ديگر؟ آيا زكات منحصر به اشياى نُه گانه است؟ يا با توجّه به فلسفه تشريع آن، در صورت نياز جامعه، قابل توسعه به اشياى ديگر نيز مى باشد؟ آيا حاكم اسلامى مى تواند غير از خمس و زكات واجب، پرداخت وجوه ديگرى مانند ماليات را بر مردم مقرّر سازد؟ آيا تفاوتى بين دِين مؤجّل و دِين حالّ، كه وام دهنده قدرت بر گرفتن آن را دارد; ولى به خاطر فرار از زكات آن را مطالبه نمى نمايد وجود دارد؟ آيا به پولهايى كه در بانكها به صورت قرض الحسنه، يا سپرده، يا حساب جارى گذاشته مى شود، دين صادق است يا وديعه؟ و در هر صورت حكم زكات آن چيست؟ آيا زكات تنها به عين تعلّق مى گيرد، يا شامل دِين نيز مى شود؟ در صورت تعلّق به دين بر عهده چه كسى است، وام دهنده يا وام گيرنده؟ آيا زكات گرفتنى است يا دادنى؟ به بيان ديگر در حكومت اسلامى كه قدرت بر مطالبه زكات و دريافت آن از زكات دهندگان هست، آيا دولت مى تواند مطالبه زكات نمايد؟ و در صورت ممانعت، آن را با زور بگيرد؟ يا اين كه پرداخت زكات تكليف شرعى زكات دهنده است و اگر نپردازد گناه كرده است و كسى حقّ گرفتن از او را ندارد؟ آيا پرداختن زكات فطره از طرف حضرت ولىّ عصر)عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف( مشروع است؟ زنى كه مهريّه زيادى، كه به حدّ استطاعت حجّ مى رسد، از شوهرش طلبكار است، آيا به صرف طلب كارى مستطيع شده و حجّ بر او مستقرّ مى باشد؟ و هرگاه قبل از گرفتن مهريّه از دنيا برود، آيا لازم است شخصى را به نيابت از او به حجّ بفرستند؟ زن جوانى از طرف شوهر، دوستان و فاميلها، در جشن عروسى داراى مقدارى طلا شده، كه قيمت آن به اندازه استطاعت حجّ مى باشد، آيا اين زن مستطيع است؟ يا چون زمان زينت و آرايش او مى باشد و خود را با آن آرايش مى كند طلاى مذكور جزء مؤونه مى باشد؟ اگر همين طلا را بفروشد، يا براى تبديل بطور مكرّر خريد و فروش نمايد چه تكليفى دارد؟ حضرتعالى براى وجوب حَجّة الاسلام شرط فرموده ايد كه مكلّف عاقل باشد، آيا منظور حضرتعالى جنون دائمى است، يا جنون ادوارى و گاهگاهى را نيز شامل مى شود؟ اگر مكلّف در بين سال از حيث مالى مستطيع شود، ولى قبل از رسيدن موسم حجّ در همان سال فوت كند، آيا حجّ بر او واجب است؟ خانمى مستطيع شده و امسال نام او را اعلام نموده اند. نامبرده به دليل اين كه نابينا شده، فرزند خود را نايب نموده است. آيا صرف نابينا شدن موجب اسقاط استطاعت است؟ ضمناً نامبرده همراه ندارد و توان مالى براى پرداخت هزينه همراه را نيز ندارد. آيا انجام يك عمره مفرده استحبابى، به نيّت خود و به نيابت تبرّعى ديگران، صحيح است؟ هرگاه شخصى رجاءً به احرام عمره مفرده محرم شود، آيا بايد در طواف، نماز طواف، سعى، تقصير، طواف نساء و نماز طواف نساء كلمه رجاءً را در نيّت بياورد؟ مثلاً نيّت كند: »هفت دور طواف عمره مفرده بجا مى آورم رجاءً قربةً الى اللّه«، يا اين كار لازم نيست؟ در مواردى كه فاصله بين دو عمره كمتر از يك ماه است و شخص مى خواهد براى خودش رجاءً عمره مجدّد بجا آورد، اگر به اين صورت نيّت كند: »محرم مى شوم به احرام عمره مفرده رجاءً قربةً الى اللّه«، كافى است؟ آيا زائران ايرانى بيت اللّه الحرام، در موسم حجّ تمتّع و يا عمره مفرده، مى توانند از ميقات حديبيّه )كه محلى است ميان جدّه و مكّه( محرم شوند؟ تزريق آمپول در حال احرام در صورتى كه خون بيايد، براى تزريق كننده و شخص مُحرم كه به او تزريق مى شود، چه صورتى دارد؟ آيا آقايان در حال احرام و به هنگام طىّ طريق، براى محافظت بدن از سرما، مى توانند از پتو كه حاشيه آن دوخته شده استفاده كنند و خود را بپوشانند؟ آيا منظور از »مخيط«، دوختنى است كه قطعات جدا از هم را به هم متّصل كند، يا حتّى اگر روى همين جامه احرام امروزى كه يك پارچه است هم دوخت بزنند بدون اين كه پاره شده باشد، آن هم اشكال دارد؟ بعضى از بانوان هستند كه براى عادت نشدن، مخصوصاً جهت اعمال حجّ، قرص مى خورند و در اين هنگام بعد از نزديكى يا بدون نزديكى و در حال احرام لكّه مختصرى مى بينند، اين خون چه نام دارد؟ آيا ضررى به طواف و اعمال واجب آنها مى زند؟ اگر بعد از تقصير در عمره مفرده يادش بيايد كه طواف را بدون طهارت انجام داده، و يا به هر علّتى طواف باطل بوده است، آيا وظيفه او تنها اعاده طواف و نماز است، يا اعاده تمام اعمال لازم است؟ ضمناً آيا پوشيدن لباس احرام، مجدّداً واجب است؟ شخصى عمره مفرده اى به نيابت از پدرش انجام داده و روز بعد به نيابت مادرش محرم مى شود، در اثناى آن متوجّه مى شود كه در عمره اوّل، طواف و نماز آن را بدون وضو انجام داده است. وظيفه او در اين صورت چيست؟ شخصى در پايان يكى از دورهاى طواف، آن را رها كرده و لحظه اى استراحت مى كند و هنگامى كه براى تكميل آن برمى گردد شك مى كند كه شوط پنجم بوده يا ششم، تكليفش چيست؟ فقها در دورهاى طواف و سعى موالات عرفيّه را معتبر دانسته اند، با توجّه به اين مسأله; اگر در بين طواف و يا سعى نماز فريضه را شروع كردند و ما نيز به تبعيّت آنها نماز را در همان جا كه بوديم خوانديم، در حالى كه نماز در حدود ربع ساعت طول مى كشد، آيا از همان جا طواف و سعى را ادامه داده و تكميل نماييم، يا اعاده نيز لازم است؟ شخصى در يكى از دورهاى طواف يا سعى گامهايى را در اثر فشار جمعيّت بى اختيار پيموده و به همان نحو ادامه داده و طواف را به پايان برده است. تكليف او چيست؟ اگر كسى چندين طواف مستحبّى در زمان ازدحام انجام دهد، به گونه اى كه مزاحم طواف كنندگان واجب گردد، آيا ضررى به طواف هاى مستحبّى او مى رساند؟ مخصوصاً اگر در زمان ديگر وقت براى اين كار داشته باشد. وقتى قسمتى از زمين مسجدالحرام )به سبب خون يا بول يا مانند آن(، نجس مى شود كاركنان مسجدالحرام اقدام به تطهير آن با روش غير صحيح مى نمايند; در اين صورت نماز بر روى آن قسمت از زمين ـ در صورتى كه هنوز مرطوب است ـ چه حكمى دارد؟ آيا نماز پشت مقام ابراهيم)عليه السلام( حكم تكليفى است يا وضعى؟ و به تعبير ديگر اگر كسى نمازش را نزديك ديوار زمزم بخواند، آيا نمازش باطل است، يا اين كه فقط معصيت كرده; ولى نمازش صحيح است؟ در صورتى كه فردى به خاطر ازدحام نتواند نماز طواف را پشت مقام بخواند، آيا بايد صبر كند؟ يا مى تواند فوراً نمازش را در جايى كه مقدور است بخواند و بعد در صورت امكان، ولو روزهاى بعد، نزديكتر اعاده نمايد؟ با توجّه به اين كه در روزهاى ششم و هفتم ذيحجّه، بر اثر ازدحام زياد، مأمورين مانع مى شوند كه معذورين را با چرخ در طبقه پايين سعى دهند، آيا در اين صورت مى توان معذورين را با چرخ در طبقه دوّم و سوّم صفا و مروه سعى داد؟ كودكى كه مُحرم به احرام عمره مفرده بوده گاهى در هنگام سعى مى دويده و گاهى به عقب بر مى گشته و با همين وضعيّت اعمال عمره را به پايان برده است. اكنون چه وظيفه اى دارد؟ آيا در رعايت موالات عرفيّه، سعى نيز مانند طواف است؟ كسى كه بر چرخ سوار بوده، و از صفا به مروه و از مروه به صفا برده مى شده به علّت خستگى مفرط در بعضى از حالات رفت و برگشت سعى خواب بوده، آيا سعى او با اين وضع صحيح است؟ اگر كسى در سعى صفا و مروه سوار بر چرخ باشد و كلاّ در حال خواب سعى كند چه حكمى دارد؟ سعى بين صفا و مروه براى زائران سالم و توانمند، با چرخ چه صورتى دارد؟ چنانچه فردى نتواند سعى انجام دهد و در گرفتن چرخ هم با مشكل مواجه باشد، آيا مى توان از او نيابت كرد و سعى را انجام داد؟ آيا براى افراد ساكن مكّه، كه وظيفه آنها حجّ افراد است و آن را انجام داده اند و قصد دارند حجّ مستحبّى تمتّع را انجام دهند، جايز است كه براى عمره تمتّع از منزلشان، كه از ميقات به مكّه مكرّمه نزديكتر است، مُحرم شوند، يا بايد از ميقات محرم شوند؟ و اساساً آيا فرقى بين آفاقى و مكّى در احرام عمره تمتّع مستحبّى هست؟ آيا براى وقوف در مشعر، يك نيّت كافى است؟ يا اين كه بايد براى وقوف تا طلوع فجر يك نيّت، و بعد از طلوع فجر براى وقوف تا طلوع آفتاب، نيّت ديگرى نمايد؟ كسانى كه همراه زنان و معذورين، كه بعد از نيمه شب از مشعر به منى كوچ مى نمايند، حركت مى كنند، آيا مى توانند شبانه رمى جمره عقبه نمايند، يا بايد صبر كنند و بعد از طلوع آفتاب، رمى نمايند؟ با توجّه به اين كه از گوشت قربانى در منى هيچ استفاده اى نمى شود، اگر حاجى در روز عيد قربان در آن جا قربانى كند، آيا اين قربانى مجزى است؟ حاجى بعد از اين كه در روز عيد قربان رمى جمره عقبه نمود، با توجّه به فتواى شما از قربانى صرف نظر مى كند، آيا مى تواند حلق يا تقصير كند، يا تا زمانى كه قربانى نكند در احرام مى ماند؟ اگر قبل از رفتن به حجّ هماهنگ كند كه قبل از ظهر عيد قربان به نيابت از او قربانى بكنند و حاجى در مكّه بعد از ظهر عيد قربان حلق يا تقصير بكند، حال با توجّه به اين كه معمولاً روز عيد قربان در عربستان يك روز جلوتر از ايران است، آيا نايب طبق روز عيد قربان در ايران قربانى كند، يا طبق تقويم عربستان؟ بعضى از زائرين خانه خدا شب عيد قربان تلفن زده اند كه در روز عيد گوسفندى براى ما قربانى كنيد و خودشان قربانى روز عيد را ترك كرده اند، آيا اين كار صحيح بوده و مطابق با نظر جنابعالى است؟ زائرى اعمال رمى جمره عقبه و قربانى روز عيد را انجام مى دهد، آيا مى تواند حلق يا تقصير را بعد از اذان مغرب و عشا )هنگام شب( انجام دهد؟ يا بايد روز انجام دهد؟ آيا با اذان مغرب اهل تسنّن، مى شود نماز فرادى يا جماعت خواند؟ شركت در نماز جماعت اهل تسنّن بدون رعايت اتّصال صفوف، چگونه است؟ با توجّه به اين كه در صورت استفاده از مهر يا كاغذ و يا سجّاده حصيرى، موجبات انگشت نما شدن فراهم مى شود، سجده بر فرش داخل حرمين و مساجد چه حكمى دارد؟ با توجّه به اين كه در اين ايّام فاصله عرفات با مكّه، كمتر از مسافت شرعى است، آيا مى شود با احتساب ايّام عرفات و مشعر و منى قصد ده روز كرد؟ در جايى كه عدّه اى منتظر نوبتشان براى رفتن به حجّ واجب هستند، آيا جايز است عدّه اى براى مرتبه دوّم يا بيشتر به حجّ رفته و جاى آنها را بگيرند؟ آيا براى وقوف در مشعر، يك نيّت كافى است؟ يا اين كه بايد براى وقوف تا طلوع فجر يك نيّت، و بعد از طلوع فجر براى وقوف تا طلوع آفتاب، نيّت ديگرى نمايد؟ كسانى كه همراه زنان و معذورين، كه بعد از نيمه شب از مشعر به منى كوچ مى نمايند، حركت مى كنند، آيا مى توانند شبانه رمى جمره عقبه نمايند، يا بايد صبر كنند و بعد از طلوع آفتاب، رمى نمايند؟ با توجّه به اين كه از گوشت قربانى در منى هيچ استفاده اى نمى شود، اگر حاجى در روز عيد قربان در آن جا قربانى كند، آيا اين قربانى مجزى است؟ حاجى بعد از اين كه در روز عيد قربان رمى جمره عقبه نمود، با توجّه به فتواى شما از قربانى صرف نظر مى كند، آيا مى تواند حلق يا تقصير كند، يا تا زمانى كه قربانى نكند در احرام مى ماند؟ اگر قبل از رفتن به حجّ هماهنگ كند كه قبل از ظهر عيد قربان به نيابت از او قربانى بكنند و حاجى در مكّه بعد از ظهر عيد قربان حلق يا تقصير بكند، حال با توجّه به اين كه معمولاً روز عيد قربان در عربستان يك روز جلوتر از ايران است، آيا نايب طبق روز عيد قربان در ايران قربانى كند، يا طبق تقويم عربستان؟ بعضى از زائرين خانه خدا شب عيد قربان تلفن زده اند كه در روز عيد گوسفندى براى ما قربانى كنيد و خودشان قربانى روز عيد را ترك كرده اند، آيا اين كار صحيح بوده و مطابق با نظر جنابعالى است؟ شخصى كه در حجّ مخيّر بين حلق )يعنى تراشيدن سر( و تقصير )يعنى كوتاه كردن مو( است، حلق را انتخاب كرده و مشغول به حلق مى شود; بعد از آن كه مقدارى از سر را حلق نموده پشيمان مى شود و مى خواهد حلق را قطع نموده و با تقصير از احرام خارج شود. بفرماييد آيا در اين صورت باز هم تخيير باقى است و اين فرد با تقصير از احرام خارج مى شود، يا اين كه حلق متعيّن شده و بايد حلق را تمام نمايد؟ زائرى اعمال رمى جمره عقبه و قربانى روز عيد را انجام مى دهد، آيا مى تواند حلق يا تقصير را بعد از اذان مغرب و عشا )هنگام شب( انجام دهد؟ يا بايد روز انجام دهد؟ مدير يكى از كاروانها، زنها را قبل از ظهر روز دوازدهم از منى خارج نموده است، وظيفه آنان كه از مسأله اطّلاعى نداشته اند، يا اگر متوجّه مسأله بودند و نمى توانستند بدون مدير و همراهان در منى بمانند چيست؟ آيا با اذان مغرب اهل تسنّن، مى شود نماز فرادى يا جماعت خواند؟ شركت در نماز جماعت اهل تسنّن بدون رعايت اتّصال صفوف، چگونه است؟ با توجّه به اين كه در صورت استفاده از مهر يا كاغذ و يا سجّاده حصيرى، موجبات انگشت نما شدن فراهم مى شود، سجده بر فرش داخل حرمين و مساجد چه حكمى دارد؟ با توجّه به اين كه در اين ايّام فاصله عرفات با مكّه، كمتر از مسافت شرعى است، آيا مى شود با احتساب ايّام عرفات و مشعر و منى قصد ده روز كرد؟ در جايى كه عدّه اى منتظر نوبتشان براى رفتن به حجّ واجب هستند، آيا جايز است عدّه اى براى مرتبه دوّم يا بيشتر به حجّ رفته و جاى آنها را بگيرند؟ در فرض بالا اگر قَسَم شرعى بر اولاد عمرو لازم شود، با توجّه به اين كه بعضى اولاد عمرو صغيرند، چه كسى از طرف آنها قسم مى خورد؟ شخصى در حضور چند شاهد زمين خود را به ديگرى منتقل مى كند، پس از چندى همان شهود ادّعا مى كنند كه در آن زمين حق داريم، در حالى كه در زمان انتقال سند چيزى نگفته بودند، آيا ادّعاى آنها پذيرفته مى شود؟ در كتب فقهاى بزرگ شيعه، در بعضى از موارد آمده است كه مثلاً در يك مسأله »قول، قول فلانى است با قسم«اين جاست كه آيا چون فلانى منكر است با قسم قول او معتبر است، و برابر قاعده كلّى »البيّنة على المدّعى و اليمين على مَنْ اَنْكر« بايد مدّعى هم مطالبه قسم نمايد؟ يا اين كه حكم خاصّى است و بدون مطالبه از ناحيه مدّعى و بدون در نظر گرفتن منكر و مدّعى اين حكم جارى مى شود؟ اگر عدّه اى ادّعا كنند كه پدر و مادر ما در اين ملك حق داشته و ما هم حق داريم و »مدّعىٌ عليه« انكار كند و در نتيجه، منكر قسم بخورد و بر اساس آن، حكم صادر شود و ملك به منكر واگذار شود; ولى بعد از مدّتى بعضى از فرزندان مدّعى )يا بعضى از مدّعى ها( بگويند ما در آن زمان كوچك يا غايب بوده ايم، حكم چيست؟ آيا حقّ اقامه دعوا دارند؟ آيا فروش كالا يا خدمت به كاركنان بانكها يا سازمانهاى دولتى و عمومى توسّط ارباب رجوع يا مشتريان با اعطاى تسهيلاتى نظير تخفيف و تسريع در نوبت كه به ساير مردم داده نمى شود چه حكمى دارد؟ نظر مبارك خود را در مورد حكم رشوه در موارد ذيل بيان فرماييد: الف( گرفتن و دادن رشوه براى انجام كارهاى ادارى. ب( خريدن لباس و منزل از پول رشوه. ج( خوردن غذا يا پوشيدن لباسى كه از پول رشوه تهيّه شده است. آيا مى توان در باب تعزيرات به صورت غيابى حكم صادر كرد؟ در مواردى كه متّهم على رغم اخطارهاى متعدّد، در جلسه محاكمه حاضر نمى شود، آيا مى توان حكم غيابى صادر كرد؟ آيا چنين حكمى شرعى است؟ دادگاه انتظامىِ سردفتران و دفترياران، به تخلّفات ادارى و انتظامى آنها رسيدگى مى كند. اگر متّهمى از هيأت رسيدگى به تخلّفات ادارى مذكور، درخواست كند كه در جلسه دادگاه انتظامى حاضر گرديده و جهت اثبات بى گناهى خود، مدارك و ادلّه تكميلى يا تفصيلى را حضوراً ارائه نمايد و چنانچهجديدى مطرح شود، پاسخگو باشد و از خود دفاع نمايد. در چنين حالتى آيا دادگاه انتظامى مى تواند بدون احضار متّهم، غياباً مبادرت به صدور رأى نمايد؟ آيا براى مسلمين جايز است كه دعاوى خود را بر ضدّ شخص مسلمانى به محاكم غير اسلامى ببرند؟ آيا قاضى تحكيم مشروعيّت دارد؟ اگر جايز نباشد وظيفه ما، كه در بعضى از كشورها زندگى مى كنيم و دسترسى به قاضى منصوب نداريم، چيست؟ آيا نظرات كارشناسان فنّى، كه داراى شرايط شهادت نيستند، مى تواند منشأ حكم قرار گيرد; ولو اين كه از نظر آنان علم حاصل نشود; يا علم قاضى بر خلاف نظريّه كارشناسان باشد؟ نظر اسلام را پيرامون اعتبار اسنادى كه توسّط دستگاههاى مدرن تهيّه مى شود بيان فرماييد: مانند فاكس، فيلم، عكس، نوار ضبط، تلفن گرام، زيراكس، فتوكپى، پرينتر و اسكنر كامپيوتر و مانند آن; كدام يك مى تواند مستند حكم قاضى قرار گيرد و به مؤيّد تا چه حد قابل استنادند؟ آيا قاعده »البيّنة للمدّعى و اليمين على من انكر« اختصاص به مسائل حقوقى و مالى دارد، يا در مورد مسائل كيفرى مانند ايراد ضرب ساده، فحّاشى، تخريب و مانند آن نيز قابل اجراست؟ بانک پرسش وپاسخ