
مردي که به خاطر اعتياد به ماده مخدر شيشه دچار توهم شده است و تصور مي کند همسرش قصد دارد او را به قتل برساند با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست صدور حکم طلاق کرد.
اين مرد ميانسال که به همراه همسرش به مجتمع قضايي خانواده شماره دو مراجعه کرده بود پس از آنکه وارد شعبه 267 شد تا درباره درخواست خود توضيح بدهد به قاضي حق شناس گفت؛ من و سودابه 10 سال با هم زندگي کرده ايم و يک فرزند پسر داريم. اوايل هيچ مشکلي با هم نداشتيم اما از دو سال پيش اختلافات مان شروع شد و روز به روز شدت گرفت.با اين وجود من هرگز به طلاق فکر نکردم تا اينکه از چندي قبل متوجه نيت شوم همسرم شدم.
اين مرد که کاظم نام دارد، ادامه داد؛ به رفتارهاي سودابه مشکوک شده بودم و احساس مي کردم از من به شدت متنفر است و مي خواهد کاري کند که به من آسيب برسد. اوايل به اين موضوع زياد فکر نمي کردم اما چند بار او تلاش کرد مرا بکشد. مثلاً يک بار مي خواست در غذايم سم بريزد و يک روز ديگر وقتي خواب بودم سعي کرد مرا خفه کند اما هر بار بنا به دلايلي موفق نمي شد نقشه اش را اجرا کند و من جان سالم به در مي بردم. بارها بر سر اين مساله با سودابه بحث و مجادله کردم ولي او هدفش را از من پنهان مي کند و مدعي است من بي دليل به وي مظنون شده ام، حال آنکه اطمينان دارم سودابه قصد جان مرا دارد و من نمي توانم با چنين شخصي زندگي کنم. ديگر در خانه امنيت ندارم و هر لحظه ممکن است بلايي سرم بيايد. براي همين تصميم گرفتم از همسرم جدا شوم و سودابه نيز با اين موضوع کاملاً موافق است.
پس از اظهارات کاظم، همسرش به قاضي دادگاه گفت؛ تمام حرف هاي شوهرم دروغ است. کاظم از دو سال پيش به مواد مخدر معتاد شد و اختلافات ما به همين خاطر شکل گرفت. او ديگر به زندگي اش اهميت نمي داد و فقط به فکر تهيه و مصرف مواد بود. به رغم تمام سختي هاي زندگي با يک معتاد به خاطر پسرم سکوت مي کردم اما از چندي قبل نوع اعتياد کاظم تغيير کرده و او به ماده مخدر شيشه روي آورده. همين مساله باعث شده است او از نظر روحي و رواني دچار اختلال و مشکل شود. شوهرم به توهم مبتلا است و به همين خاطر فکر مي کند مي خواهم او را بکشم.
به هر حال زندگي با چنين مردي برايم غيرممکن و خطرناک است. من حاضر هستم مهريه ام را ببخشم و از کاظم جدا شوم.
/2759/
اين مرد ميانسال که به همراه همسرش به مجتمع قضايي خانواده شماره دو مراجعه کرده بود پس از آنکه وارد شعبه 267 شد تا درباره درخواست خود توضيح بدهد به قاضي حق شناس گفت؛ من و سودابه 10 سال با هم زندگي کرده ايم و يک فرزند پسر داريم. اوايل هيچ مشکلي با هم نداشتيم اما از دو سال پيش اختلافات مان شروع شد و روز به روز شدت گرفت.با اين وجود من هرگز به طلاق فکر نکردم تا اينکه از چندي قبل متوجه نيت شوم همسرم شدم.
اين مرد که کاظم نام دارد، ادامه داد؛ به رفتارهاي سودابه مشکوک شده بودم و احساس مي کردم از من به شدت متنفر است و مي خواهد کاري کند که به من آسيب برسد. اوايل به اين موضوع زياد فکر نمي کردم اما چند بار او تلاش کرد مرا بکشد. مثلاً يک بار مي خواست در غذايم سم بريزد و يک روز ديگر وقتي خواب بودم سعي کرد مرا خفه کند اما هر بار بنا به دلايلي موفق نمي شد نقشه اش را اجرا کند و من جان سالم به در مي بردم. بارها بر سر اين مساله با سودابه بحث و مجادله کردم ولي او هدفش را از من پنهان مي کند و مدعي است من بي دليل به وي مظنون شده ام، حال آنکه اطمينان دارم سودابه قصد جان مرا دارد و من نمي توانم با چنين شخصي زندگي کنم. ديگر در خانه امنيت ندارم و هر لحظه ممکن است بلايي سرم بيايد. براي همين تصميم گرفتم از همسرم جدا شوم و سودابه نيز با اين موضوع کاملاً موافق است.
پس از اظهارات کاظم، همسرش به قاضي دادگاه گفت؛ تمام حرف هاي شوهرم دروغ است. کاظم از دو سال پيش به مواد مخدر معتاد شد و اختلافات ما به همين خاطر شکل گرفت. او ديگر به زندگي اش اهميت نمي داد و فقط به فکر تهيه و مصرف مواد بود. به رغم تمام سختي هاي زندگي با يک معتاد به خاطر پسرم سکوت مي کردم اما از چندي قبل نوع اعتياد کاظم تغيير کرده و او به ماده مخدر شيشه روي آورده. همين مساله باعث شده است او از نظر روحي و رواني دچار اختلال و مشکل شود. شوهرم به توهم مبتلا است و به همين خاطر فکر مي کند مي خواهم او را بکشم.
به هر حال زندگي با چنين مردي برايم غيرممکن و خطرناک است. من حاضر هستم مهريه ام را ببخشم و از کاظم جدا شوم.
/2759/