موسسه آمریکایی تحقیق و توسعه (RAND) در کتابی با عنوان روحانیت، پاسداران، و بنیادها در ایران که به تازگی منتشر کرده نوشته است: آیت الله خامنهای مدیری با تدبیر،کاریزما و مقتدر با اعتماد به نفس بسیار بالا است که با توجه به آنچه تا کنون شاهد بودیم، وی در همه موضوعهای اصلی و تاثیرگذار در جمهوری اسلامی حرف آخر را میزند.
رند که در اصل به منظور مشاوره دادن به نیروهای مسلح آمریکا تاسیس شده بود، هم اکنون با دولت آمریکا، موسسههای خصوصی، سازمانهای بینالمللی و بخشهای تجاری در این کشور همکاری دارد.
مووسسه رند در کتاب روحانیت، پاسداران، و بنیادها به سیاستمداران آمریکایی توصیه میکند، برای دفاع از منافع آمریکا در برابر ایران ، باید علاوه بر شناخت بهتر شخصیتهای تعیینکننده در ایران، ساز و کاری برای تفسیر سخنان و رفتار مقامهای این کشور داشته باشند.
نویسندگان این کتاب که معتقدند درصددند چنین تصویر و ساز و کاری را در اختیار خوانندگان خود قرار دهند، ابتدا به دیدگاه رایج و عمومی ایرانیان مبنی بر اینکه کشورشان قدرت طبیعی منطقه است و عدم اعتماد تاریخی شان به نیروهای بیگانه پرداختند و سپس در یک فصل، ساختار نظام در ایران، رهبری، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، دادگاهها و... را مورد بررسی قرار دادهاند.
این کتاب، با اشاره به فرایند قدرت و جناح بندیهای سیاسی در ایران ، نظام ایران را متشکل از شخصیت ها، شبکه ها، و نهادهای وابسته میداند .
مولفان این کتاب حضرت آیت الله خامنهای را مدیری با تدبیر،کاریزما و مقتدر با اعتماد به نفس بسیار بالا معرفی کرده و با صراحت اعلام میکنند که : با توجه به آنچه تا کنون شاهد بودیم، آیت الله خامنهای، در همه موضوعهای اصلی و تاثیرگذار در جمهوری اسلامی حرف آخر را میزند. اشاره کتاب اقتدار رهبر معظم انقلاب زمانی معنادار میشود که مولفان کتاب در ادامه به شیوه مدیریت آیت الله خامنهای اشاره میکنند.
نویسندگان در فصل پایانی این کتاب، چند روند تاثیر گذار بر سیاستهای آینده ایران را پیش بینی کردهاند که با توجه به کامل نشدن این روندها و قطعی نبودن تاثیراتشان ، آنها به صورت پرسش مطرح شده اند.
نویسندگان کتاب در پایان ، توجه به موارد زیر را به مقامات آمریکایی توصیه میکنند:
- نخبگان ایرانی بیش از اندازه مراقب گفتار، رفتار و واکنشهای ایالات متحده هستند و گروههای سیاسی از این موضوع به نفع خود استفاده میکنند.
از آنجا که مسایل خارجی بر رویدادهای داخلی ایران بسیار اثرگذار است، آمریکا باید با ایران و درباره ایران در لفافه سخن بگوید و متوجه باشد که سخنان وی چگونه و توسط چه کسی تعبیر میشود.
- ایالات متحده آمریکا به دلیل نداشتن رابطه جدی با ایران در موضع ضعف قرار دارد و اطلاع دقیقی از مسایل داخلی این کشور ندارد. بنابراین ضروری است ایالات متحده آمریکا از ایفای نقش در داخل ایران پرهیز و با دولت ایران ارتباط برقرار کند و نه با مردم یا جناحهایی از قدرت که خود می پسندد. توانایی آمریکا در تشخیص تاثیر حمایتش از میانه روها در ایران بسیار محدود است و این کار اگر به تخریب افراد مورد حمایت انجامد ، نتیجه معکوس خواهد داشت.
پس از عادی شدن روابط با ایران، آمریکا میتواند به عنوان یک باور اصولی اعلام کند که ارتباط با ایران به معنای ارتباط با یک جناح یا یک بخش از قدرت نیست.
- منافع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بعضی گروهها در ایران اقتضا می کند که از وضعیت فعلی دفاع کنند. به بیان دیگر، رابطه با آمریکا برندگان و بازندگانی خواهد داشت و بازندگان، حتی اگر رهبری از رابطه با آمریکا پشتیبانی کند، به آسانی میدان را خالی نخواهند کرد. بنابراین آمریکا باید انتظار چنین مخالفتهایی را از درون ایران داشته باشد و متناسب با آنها برنامه ریزی کند.
- آمریکا باید مذاکرهکننده ایرانی را بشناسد. مذاکرهکنندگان ایرانی ممکن است اجازه دست یافتن به تفاهم داشته باشند یا نداشته باشند. گاه ممکن است مذاکرهکنندگان مراقب زیرپای خود هم باشند، چنانکه در مورد هیات مذاکرهکننده هستهای در دوران خاتمی دیدیم. این همه باعث نمیشود که بگوییم مذاکره با ایران ارزش ندارد. همانگونه که جان لیمبرت کارشناس مسایل ایران گفته است مذاکره هرقدر دشوار و توافق دست نیافتنی باشد، احتمال موثر بودنش بیشتر از ادامه ۲۸سال مواجهه پرسر و صدا و گاه خشن است.
/2759/