
راسخون : سیره و روش امامان شیعه در طول تاریخ، به تأسی از جدّ بزرگوارشان پیامبر اکرم(ص) همواره بر عطوفت و مدارا با مردم و حتی با دشمنان و مخالفان بوده است. شیعیان نیز این اخلاق را از پیشوایان خود به ارث بردهاند، لذا در طول تاریخ از تعرّض و تهاجم به مخالفان حتی الامکان خودداری کردهاند. امّا برخی فرقههای افراطی و گمراه مثل فرقه استعماری وهابیت، از این رویّه سوء استفاده کرده و در سایتها، شبکههای ماهوارهای، کتابها و سخنرانیهای خود، به دروغ این گونه تبلیغ میکنند که شیعه برای عقائدش دلیل و مدرک ندارد، اهل بدعت است و هیچ ارتباطی به قرآن و سنت ندارد. با این شیطنتها متأسفانه توانستهاند برخی از اهل سنت را که از ماهیت حقیقی وهابیت غافل و بیاطلاع هستند، فریب دهند و با خود هم فکر و هم راه نموده و وادار به اقدامات جنایتکارانه و ضد اسلامی کنند.
بنابراین ضرورت شیعیان با اذعان به اینکه احترام به اهل سنت را وظیفه دینی و قرآنی خویش میدانند و متقابلاً از آنان هم انتظار چنین عقیده و رفتاری را دارند، در راستای روشنگری و کشف حقایق به بیان مستندات قرآنی، حدیثی و تاریخی پرداخته و جوابهای محکمی به شبهات بیپایه و سست ایشان تدارک میبیند و در کنار آن برای روشن شدن مطالب اشکالاتی را نسبت به معتقدات بعضی مذاهب مطرح میکند تا زمینه وحدت با محوریت حقیقت بیش از پیش فراهم گردد. باید دانست آنچه موجب اختلاف است و اهانت به مقدسات محسوب میشود، فحاشی، بد زبانی و تهمت است و اگر نقل مطالب کتب علمی و تفسیری و تاریخی و مانند آنها اهانت است، اهانت کننده اصلی به مقدسات اهل سنت، آن عده از بزرگان اهل سنت هستند که این مطالب را در کتابهایشان نوشتهاند.
« شهادت حضرت زهرا(س) و مسائل اختلافی مربوط به آن حضرت »
در چند سال اخیر، این مسأله اختلاف هایی را بوجود آورده است. شب نامههایی را چاپ کردهاند، سخنرانیهایی کردهاند و این مسائل باعث شده که متأسفانه برخوردهایی بین افراد صورت گیرد و جوّ همزیستی مسالمتآمیز و وحدت اسلامی خدشه دار گردد. به همین مناسبت لازم است دانشمندان اسلامی با اجتناب از هر گونه تعصبات جاهلی و فرقهگراییهای افراطی با رجوع به منابع اصیل دینی، به دنبال طرح مستند این مسأله بوده و در صورت کشف حقیقت، با تمسک به سیره قرآنی، نبوی، سر تسلیم در برابر آن فرو آورند، چنانچه خداوند متعال میفرماید:« فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ» [زمر / 18-17]
شک و تردیدی در فضیلت و برتری درجه سیده زنان عالم، حضرت فاطمه3، دختر پیامبر گرامی اسلامی بر سایر زنان جهان نیست، چنانچه فرمود: فاطمه سیده نساء اهل الجنّه(صحیح بخاری، کتاب فضائل اصحاب النبی6 باب 61 مناقب فاطمه(س)) و براساس آیه تطهیر(احزاب / 33) ایشان یکی از مصادیق معصومین میباشد.
پیروان مکتب اهل بیت: معتقدند، پس از پیامبر(ص) احترام آن حضرت نگه داشته نشد و از ناحیه خلفا مورد اهانت و اذیت قرار گرفتند و اندک زمانی پس از پدر بزرگوارشان بر اثر ضربات شدید روحی و جسمی با حالت غضبناک و رنجیده خاطر خاطر، این دنیا را وداع گفته و به شهادت رسیدند. به همسر خود امیرالمؤمنین(ع) وصیت فرمودند که شبانه بدون آن که دستگاه خلافت مطلع شوند مرا دفن کنید.
شیعیان، برای رد مشروعیت خلافت خلفاء، موضوع مخالفت و عدم بیعت حضرت علی(ع) و فاطمه(س) را اقامه میکنند و از سوی اهل سنت با توجه به اهمیتی که مسأله برخورد ظالمانه خلفا با آن دو بزرگوار در اذهان عموم مسلمین دارد، در صدد انکار هر گونه برخورد ظالمانه و اسائه ادب به آن حضرت بر آمده و حتی ادعا دارند خلفا از جانب آن بزرگواران مورد تأیید بودهاند.
بنابراین برای دفاع از مظلومیت اهل بیت و دفع بدبینی به شیعه و اینکه شیعیان مطالب مربوط به شهادت حضرت فاطمه(س) را جعل نکردهاند، به بازگویی واقعیات تاریخی در 4 مرحله میپردازیم:
- گوشهای از فضائل صدیقه طاهره(س) در صحاح
- نارضایتی حضرت از خلیفه اول
- تهدید خلیفه دوم به سوزاندن منزل فاطمه(س)
- شواهد عملی شدن تهدیدات
الف. گوشهای از فضایل صدیقه طاهره(س) در صحاح:
1. فاطمه سیدة نساء اهل الجنّة(صحیح بخاری، کتاب فضائل اصحاب النبی(ص) باب 61 مناقب فاطمه(س))
2. فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی(مدرک پیشین و همان کتاب باب 42 مناقب قرابة رسول الله(ص) منقبة فاطمه(س))
3. انّما فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما آذاها(صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه باب فضائل فاطمة بنت النبی)
4. عن زید بن ارقم انّ رسول الله(ص) قال لعلی و فاطمة والحسن و الحسین: انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم(سنن تزمذی ابواب المناقب، ما جاء فی فضل فاطمة(س))
5. عن ابن بریده عن ابیه: کان احب النساء الی رسول الله(ص) فاطمة و من الرجال علی(مدرک پیشین، المستدرک علی الصحیحین کتاب معرفة الصحابه ذکر مناقب فاطمة بنت رسول الله)
ب. نارضایتی حضرت از خلیفه اول
عن عائشه: ان فاطمة بنت النبی ارسلت الی ابی بکر تسأله میراثها من رسول الله(ص) ممّا افاء الله علیه بالمدینه و فدک و ما بقی من خمس خیبر. فقال ابوبکر: ان رسول الله(ص) قال لانورث ما ترکنا صدقه، انّما یاکل آل محمد فی هذا المال و انّی و الله لا أغیر شیئاً من صدقه رسول الله عن حالتها التی کان فی عهد رسول الله(ص) و لا عملن فیها بما عما به رسول الله(ص) فابی ابوبکر ان یدفع الی فاطمة منها شیئاً. فوجدت(فغضبت) فاطمة علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت و عاشت بعد النبی سته اشهر فلمّا توفیت دفتها زوجها علی لیلاً و لم یؤذن بها ابابکر و صلّی علیها. (بخاری، کتاب المغازی باب غزوة خیبر و کتاب الخمس باب فرض الخمس - مسلم، کتاب الجهاد و السیر باب 16 قول النبی(ص) لا نورث ما ترکنا فهو صدقه)
فخر رازی ذیل آیه 11 سوره نساء میگوید: کیف یلیق بالرسول علیه الصلاة و السلام ان یبلغ هذه المسأله(ارث) الی من لا حاجة به الیها(ابوبکر) و لا یبلغها الی من له الی معرفتها اشد الحاجة(فاطمه، علی و عباس) !!!
امّا جالب است که توجیهات سه نفر از بزرگان اهل سنت را درباره غضب حضرت بر ابوبکر و برخورد ظالمانه وی، نقل کنیم:
1) ابن ابی الحدید در ج6، ص50 شرح نهجالبلاغه میگوید: و ذلک عند اصحابنا من الامور المغفورة لهما(ابوبکر و عمر) و کان الاولی بهما اکرامها و احترام منزلها، لکنّهما خافا الفرقة و اشفقا من الفتنة ففعلا ما هو الاصلح بحسب ظنّهما ... فانّ هذا لو ثبت انه خطأ لم یکن کبیرة بل کان من باب الصغائر !!!
2) حلبی در سیره میگوید: معنی هجرانها لابی بکر انّها لا تطلب منه حاجة و لم تضطر الی لقائه اذ لم ینقل انها رضی الله عنها لقیته و لم تسلم علیه و لا کلّمته ... فدخل(ابوبکر) و اعتذر الیها فرضیت عنه !!!
3) ابن کثر در البدایة و النهایة 5/310 میگوید:
هی(فاطمة) امراه من بنات آدم تأسف کما یاسفون و لیست بواجبة العصمة مع نص رسول الله(ص) و مخالفة ابی بکر الصدیق. و قدرو یناعن ابی بکر انّه ترضی فاطمة و تلانیها قبل موتها فرضیت رضی الله عنها !!!
در نقد این توجیهها همان احادیث نبوی که عصمت حضرت را اثبات میکند و اینکه غضب ایشان، غضب خدا و رسول را در پی دارد کافی است، علاوه بر اینکه ابن حجر عالم بزرگ اهل سنت در«فتح الباری فی شرح صحیح البخاری»(6/139) در مورد روایت کسب رضایت ابوبکر از حضرت میگوید: هذا الحدیث مرسل.
ج. تهدید به سوزاندن منزل فاطمه(س)
1. ابی ابی شیبه استاد بخاری در کتاب المصنف (کتاب المغازی باب ماجاء فی خلافة ابی بکر) میگوید: حدّثنا زید بن اسلم عن ابیه اسلم انّه حین بویع لا بی بکر بعد رسول الله(ص) کان علی و الزبیر یدخلان علی فاطمة بنت رسول الله فیشاورونها و یرتجعون فی امرهم، فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتی دخل علی فاطمة فقال: یا بنت رسول الله(ص)! والله ما من احد احبَّ الینا من ابیک و ما من احدا احبّ الینا بعد ابیک منک وایم الله ما ذاک بمانعی ان اجتمع هولاء النفر عندک ان امر تهم ان یحرق علیهم البیت ... در ادامه نقل میکند که علی(ع) و زبیر با صلاح دید فاطمه(س) از خانه خارج شده و با ابوبکر بیعت کردند، امّا باید توجه داشت که این حرف با نقل معتبرترین کتب اهل سنت یعنی صحیح بخاری و مسلم تنافی دارد چرا که هر دو بصراحت گفتهاند«و لم یکن بایع(علی) تلک الاشهر» علی7 در طول 6 ماه بعد از پیامبر(ص) و حیات فاطمه(س) با ابوبکر بیعت نکرد.
در عقد الفرید ابن عبد ربّه(کتاب العسجده الثانیة فی الخلفا و تواریخهم و ایامهم - الذین تخلفوا عن بیعة ابی بکر) آمده است:
فامّا علی و العباس و الزبیر فقعدوا فی بیت فاطمة حتی بعث الیهم ابوبکر عمر بن الخطاب لتخرجوا من بیت فاطمة و قال له: ان ابوا فقاتلهم، فاقبل بقبس من نار علی ان یضرم علیهم الدار، فلقیته فاطمة فقالت: یا بن الخطاب أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم او تدخلوا فیما دخلت فیه الامّة.
[ به همین مضمون ر.ک : انساب الاشراف بلاذری - امر السقیفه، المختصر فی اخبار البشر (اخبار سال 11 ذکر ابی بکر و خلافته) ابی الفداء، تاریخ طبری - حوادث سال 11 (ذکر الاخبار الواردة بالیوم الذی توفی فیه رسول الله)، الامامة و السیاسة ابن قتیبه (کیف کانت بیعة علی بن ابیطالب)]
قاضی عبدالجبار در المغنی(2/331) میگوید: فامّا ما ذکروه من حدیث عمر فی باب الاحراق لوصحّ لم یکن طعناً علی عمر لانّ له ان یهد من امتنع عن المبایعة، ارادة للخلاف علی المسلمین!!!
و در عکس العملی عجیبتر محمد حافظ بن ابراهیم شاعر النیل در قصیده عمریّه خویش به صراحت این تهدید را از افتخارات خلیفه دوم میداند اینگونه میسراید:
و قوله لعلی قالها عمر اکرم بسامعها اعظم بملقیها
حرّقت دارک لا ابقی علیک بها ان لم تبایع و بنت المصطفی فیها
ما کان غیر ابی حفص یفوه بها امام فارس عدنان و حامیها !!!
د. شواهدی بر عملی شدن تهدیدات
1. اقرار آشکار ابی بکر در مرض موت: فوددت اَنّی لم اکن اکشف بیت فاطمة و ترکته و ان کانوا قد غلوة علی حرب. (طبرسی حوادث سنه 13هـ + عقد الفرید 5/19 + الامامة و السیاسة 1/24 و ...)
ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه(17/168) در توجیه این اعتراف روشن خلیفه اول میگوید: هذا یدل علی قوة دینه و خوفه من الله تعالی فهو بان یکون منقبة له اولی من کونه طعناً علیه !!!
2. در جریان بیعت گرفتن برای ابوبکر و هجوم رجاله به خانه حضرت فرزندی از آن حضرت سقط شد چنانچه در کتاب المعارف ابن قتیبه آمده است«ان محسناً فسد من زخم قنفذ العدوی» گرچه در چاپهای اخیر مطلب را تحریف کرده و گفتهاند«اما محسن بن علی فهلک و هو صغیر» اما گنجی شافعی(658ق) در کفایة الطالب همان عبارت اول را از وی نقل میکند.
ابن ابی الحدید نیز در شرح نهجالبلاغه(14/193) میگوید از استادم پرسیدم: اذا کان رسول الله(ص) اباح دم هبّارین الاسود لانّه روع زینب فالقت ذا بطنها فظهر الحال انّه لو کان حیّا لا باح دم من روع فاطمة حتی القت ذا بطنها فقلت: اروی عنک ما یقوله قوم ان فاطمة روعت فالقت المحسن؟ فقال: لا تروه عنی و لا تروعنی بطلانه فانّی متوقف فی هذا الموضع لتعارض الاخبار عندی فیه !!
3. ابراهیم بن سیّار النظام المعتزلی(231ق) میگوید: ان عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتی القت الجنین من بطنها و کان یصیح: احرقوا دارها بمن فیها و ما کان فی الدار غیر علی و فاطمة و الحسن و الحسین(نقل از الملل و النحل شهرستانی، النظامیه)
4. جوینی استاد ذهبی در فرائد السمطین، سمط 2 باب 7 ح 371 از پیامبر(ص) نقل میکند: و انی لما رایتها ذکرت ما یصنع بها بعدی کانّی بها و قد دخل الذل فی بیتها و انتهکت حرمتها و غصبت حقا و منعت ارثها و کسر جنبها و اسقطت جنینها و هی تنادی یا محمداه فلا تجاب و تستغیث فلا تغاث ...
* برای تحقیق بیشتر و پاسخ استبعادات و اشکالات از قبیل (شجاعت و غیرت علی(ع) و اهانت به ناموس حضرت، صحابه رسول و سکوت در مقابل اهانت به دختر پیامبر، ازدواج خلیفه دوم با ام کلثوم و روابط حسنه حضرات با خلفاء و ...) به منابع ذیل مراجع بفرمایید:
1. جزوه«مظلومیة الزهراء» استاد توحیدی.
2. دانشنامه شهادت حضرت زهرا(س) به اهتمام علی لبّاف.
3. روشی نو در ارائه استاد شهادت حضرت زهرا(س)، عبدالرضا درایتی.
4. الهجوم علی بیت فاطمه(س)، عبدالزهراء محمدی.
5. مأساة الزهرا(س)، ج2، علامه سید جعفر مرتضی عاملی.
6. حضرت زهرا(س) و مسائل اختلافی مربوط به آن حضرت (جزوه تدوین سید حسن تبادکانی - مناظره استاد قزوینی و مولوی مرادزهی)
* حجت الاسلام حسین سابقی (دانش پژوه سطح چهار و مدرس سطح یک حوزه علمیه مشهد)
997