پاراچنار چكيده همه آن چيزهايي است كه در انقلاب و آرمان ما بود...

روايت «سهيل كريمي» از چگونگي ساخت مستند پاراچنار

«سهيل كريمي» كارگردان مستند «زخم پيوار» - كه به موضوع مردم منطقه پاراچنار مي‌پردازد - در گفت‌وگويي از چگونگي ساخت اين مستند و مظلوميت مردم منطقه پاراچنار سخن گفت.
شنبه، 15 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روايت «سهيل كريمي» از چگونگي ساخت مستند پاراچنار

راسخون :  شايد بتوان گفت پاراچنار پاكستان يكي از خطرناك‌ترين مناطق جهان براي خبرنگاران باشد. منطقه‌اي كه عده‌اي به جرم پيروي از علي و آل علي عليهم السلام قتل عام مي‌شوند و صدايي هم از مدعيان دفاع از حقوق بشر بلند نمي‌شود. 

اگر كسي هم بخواهد به آن منطقه سفر كند و از مظلوميت شيعيان علي عليه السلام در پاراچنار گزارش تهيه كند بايد خطر سلاخي شدن به دست وهابيون را به جان بخرد؛ به همين دليل ساليان سال است كسي جرئت سفر به اين منطقه را نداشت اما فرياد «هل من ناصر» مردم اين منطقه رساتر از آن بود كه بتوان آن ‌را نشنيده گرفت. اين نداي جان‌سوز بالاخره موثر واقع شد و مستندساز نام‌آشناي كشورمان كه سابقه اسارت به دست آمريكايي‌ها و طالبان را هم دارد، اين جسارت را به خود داد تا به عمق وحشت سفر كند و مظلوميت مردم پاراچنار را به گوش جهانيان برساند. 
در اين ميان گفت‌و‌گو با «سهيل كريمي» هنرمند بسيجي و مستندساز كشورمان كه از سال گذشته با سفري به پاراچنار ساخت مستندي به نام «زخم پيوار» را آغاز كرده است، ما را ميهمان دنياي هنر و حماسه مي‌كند. 
متن كامل گفت‌وگو به شرح زير است: 
 
* اگر بخواهيد بدون تكلف بگوييد در پاراچنار چه ديديد، چه خواهيد گفت؟ 
 
- به نظر من پاراچنار چكيده همه آن چيزهايي است كه در انقلاب و آرمان ما بود. مظلوميت، حماسه، فدا شدن براي اهل بيت، تلاش براي انقلاب اسلامي، دغدغه آرمان فلسطين را داشتن و . . . كه من مجموعه اين ارزش‌ها را در پاراچنار ديدم. 
 
* فكر مي‌كنيد به چه دليل اين روحيه در مردم پاراچنار به وجود آمده كه به قول شما اين ارزش‌ها در وجودشان متجلي شده است؟ 
 
- اولاً به خاطر شخصيت شهيد سيدعارف حسين‌الحسيني كه هم اهل پاراچنار بودند و هم ساكن آنجا كه مزار ايشان هم‌اكنون در پاراچنار واقع است، مردم پاراچنار نسبت به بقيه مردم پاكستان بيشتر با انقلاب اسلامي آشنا هستند، زيرا شهيد عارف الحسيني چه در زماني كه ساكن نجف اشرف بودند و چه در زماني كه به پاكستان بازگشتند و رهبري شيعيان آن كشور را به دست گرفتند، نسبت به انقلاب اسلامي شناخت خوبي داشتند و اين شناخت را به مردم آنجا نيز منتقل مي‌كردند و به همين دليل مردم پاراچنار به دليل مواردي كه عرض كردم در اين امر پيش‌روتر هستند و خيلي از ويژگي‌هاي انقلابي‌گري را كه شايد خود ما فراموش كرده باشيم را در خود پديدار كرده و پرورش داده‌اند و همين عقيده را به عنوان خط مشي زندگي خود قرار داده‌اند. 
 
* آيا اين ويژگي مردم پاراچنار نسل به نسل و سينه به سينه منتقل شده است يا اينكه رهبران شيعي كه بعد از سيدعارف آمدند اين ويژگي را پرورش دادند؟ 
 
- فكر نمي‌كنم جانشينان سيدعارف تاثير زيادي گذاشته باشند بلكه من فكر مي‌كنم خون مظلوميني كه در پاراچنار ريخته شده است، از همان ابتداي بحث شيعه‌كشي در هند يا پاكستان و بعد از آن‌ها جريان طالبان و پيش از همه اين‌ها جريان عاشوراي خونين سال 1340 پاراچنار كه وهابيون به عزاداران حمله كردند و بسياري را به شهادت رساندند، مظلوميت آن خون‌هاي بي‌گناه به زمين ريخته بود كه باعث شد به نوعي كربلا در آنجا بازنمايي و بازسازي شود و مردم پاراچنار هم اين مظلوميت را به عنوان شناسنامه خودشان با افتخار همراه دارند، مظلوميتي كه از روي ذلت نبوده، به خاطر اين مظلوم بوده‌اند كه هيچ‌گاه زير بار زور نرفتند، هميشه به اين مردم زور گفته شده اما فرياد «هيهات منا الذله» اين مظلومين گوش‌هاي آن ظالمان را كر مي‌كرده است. 
 
* مساله خيلي جالب است، يعني اگر بخواهيم قضيه پاراچنار را ريشه يابي كنيم بايد سررشته ي ماجرا را از سال 1340 جست‌وجو نماييم؟ 
 
- ببينيد منطقه پاكستان طوايف مختلفي از شيعيان را در خود جاي داده است، منطقه لاهور در شرق پاكستان، منطقه كويته و اسلام‌آباد در مركز و منطقه كراچي در جنوب، شيعه نشين‌اند اما منطقه پاراچنار در شمال غرب پاكستان تنها منطقه‌اي است كه پشتون هستند و شيعه، و اين پشتون بودن براي ساير پشتون‌هايي كه سلفي هستند بسيار‌گران تمام شده است، همان‌طور كه مي‌دانيد طالبان به وسيله قوم پشتون افغانستان به وجود آمده است هم‌چنين طالبان پاكستان هم پشتون هستند و به همين دليل شيعه بودن عده‌اي از پشتون‌ها در پاراچنار براي جماعت سلفي قابل تحمل نيست. جماعتي كه شيعه هستند و خود را محب و مدافع اهل بيت عليهم السلام مي‌دانند و از سويي مدافع جمهوري اسلامي هم هستند. 
 
* با توجه به مسائلي كه از نزديك ديديد اگر بخواهيد مردم پاراچنار را توصيف كنيد چه خواهيد گفت؟ 
 
- نظر شخصي من اين است كه مردم پاراچنار آميخته‌اي از انقلابيون ما در سال 57 و رزمندگان بسيجي ما در سال‌هاي دفاع مقدس هستند، كساني كه در عين تقواي بالا، مسائل سياسي روز را هم با بصيرت مثال زدني دنبال مي‌كنند و علي‌رغم اينكه توسط دولت پاكستان و طالبان تحت فشار و محاصره هستند، به روز هم هستند. 
 
* در صحبت‌هايتان زياد از انقلاب اسلامي و علاقه مردم پاراچنار به آن نام برديد، ايران در طي اين سال‌ها براي اين مردم چه كرده است؟ 
 
- ايران از نظر عملي تقريباً مي‌شود گفت كاري نكرده است البته در بحث سازندگي از قبيل راه‌سازي و . . . فعاليت‌هايي صورت گرفته است اما مساله چشم‌گير و آش دهان‌سوزي نبود ولي در مجموع من فكر مي‌كنم كه تفكر امام (ره) و رهنمودهاي حضرت آقا بزرگ‌ترين كمكي بوده است كه باعث شده اين مردم خودشان را بشناسند و شايد همين براي آن‌ها كافي بوده باشد البته شايد توقع داشته باشند كه در اين ظلمي كه به آن‌ها مي‌شود مسئولين جمهوري اسلامي مستقيم و عملاً وارد شوند اما مهم‌ترين دغدغه اين عزيزان اين است كه از آرمان‌هاي انقلاب اسلامي دفاع كنند و محكم بر سر اعتقادات‌شان بايستند كه اساسي‌ترين اعتقاد اين افراد بحث ولي فقيه و به طور مصداقي حضرت امام (ره) و حضرت آقا هستند. 
 
* چرا جمهوري اسلامي ايران در طي اين سال‌ها تقريباً هيچ كمك عملي به اين مردم نكرده است؟ 
 
- من فكر مي‌كنم علت اين امر يك سري سياست‌هاي بي‌پايه و اساس است. حتي در جلساتي كه در خدمت نمايندگان محترم مجلس در كميسيون امنيت ملي بوديم خود آن‌ها نيز اذعان به اين مطلب داشتند و پيگيري‌هايي نيز انجام دادند و اين نكته را قبول داشتند كه اين مردم به خاطر دفاع از جمهوري اسلامي و شيعه بودن‌شان در حال تاوان پس دادن هستند. 
در جلسه‌اي هم كه آقازاده شهيد سيدعارف حسين الحسيني خدمت مقام معظم رهبري رسيده بودند، آقا به ايشان فرموده بودند كه مظلوميت مردم پاراچنار بايد تبليغ شود و اين مردم حق دفاع مشروع از خودشان را دارند البته با رعايت ضوابط شرعي و عدم انحراف از حق، كه الحمدلله تا كنون نيز چنين بوده است. 
اين‌ها نشان مي‌دهد كه موضع حضرت آقا چيست، موضع برخي از نمايندگان مجلس را هم كه خدمت‌تان گفتم ولي متاسفانه بعضي از گزارش‌هاي غلطي كه به مسئولان مي‌رسد باعث مي‌شود يك سري سياست‌هايي اتخاذ شود كه در آن‌ها واقعيت‌ها به نوعي كتمان و روي آن‌ها سرپوش گذاشته شود. 
 
* آن واقعيتي كه روي آن سرپوش گذاشته مي‌شود و آن سرپوشي كه گفتيد، چيست؟ 
 
- تبليغات برخي مقامات دولت پاكستان و رسانه‌هاي غربي به خصوص بي‌بي‌سي، سي‌ان‌ان، فاكس‌نيوز و . . . كه ممكن است بعضاً در آنجا حضور داشته باشند و حتي از طالبان حمايت كنند و بگويند كه جنگي كه در پاراچنار اتفاق مي‌افتد جنگي قبيله‌اي است كه چند قبيله در حال جنگيدن با هم هستند و بحث شيعه و وهابيت و بحث انقلاب اسلامي و استكبار نيست، سرپوشي است كه روي اين قضيه گذاشته مي‌شود و متاسفانه مسئولان ذيربط ما هم اين تبليغات منفي را قبول كرده‌اند كه اتفاقاً بازخورد خوبي هم نداشته است و يك‌جوري آب به آسياب دشمن ريخته مي‌شود و مسئول اين گزارش‌هاي غلط كساني هستند كه به منطقه رفت و آمد دارند و از ماجرا خبردار هستند كه يا در حال دروغ گفتن به مقامات مافوق هستند يا از قضيه اشتباه برداشت كرده‌اند. 
جالب است بدانيد برخي از مسئولان ما وقتي در جلسه‌اي راجع به پاراچنار اظهار نظر مي‌كردند و ما از آن‌ها سوال مي‌كرديم كه شما چند وقت است كه در منطقه هستيد؟ مي‌گفتند كه ما 15 سال است پاكستانيم و وقتي مي‌پرسيديم چند وقت پاراچنار بوديد؟ جواب مي‌دادند كه ما هيچ وقت پاراچنار نرفتيم! خب معلوم است وقتي از راه دور بخواهند يك منطقه محاصره شده را با اتكا به شنيده‌ها توصيف كنند چيز نامربوطي خواهند گفت. 
 
* اينجا سوالي كه مطرح مي‌شود اين است كه اگر قضيه آن طور است كه شما مي‌گوييد باشد، چرا خود شيعيان پاكستان به كمك مردم پاراچنار نمي‌روند؟ 
 
- واقعيت اين است كه مردم گوش به فرمان علماي خود هستند ولي در حال حاضر و بعد از شهادت سيد عارف الحسيني، خيلي روحيه غليظ انقلابي در برخي از علماي آن‌ها ديده نمي‌شود و همين موضوع سبب شده كه آن راهپيمايي‌ها، اعلام وجود‌ها، حميت‌هايي كه در پاكستان شيعه را سرفراز مي‌كرد جايش را به نوعي به قبول سركوفت و موضع انفعالي در قبال حضور غربي‌ها در منطقه داده است. البته اين نكته را هم بايد گفت كه نزديك‌ترين نقطه شيعه‌نشين به مردم پاراچنار شهر لاهور است كه نزديك 800 كيلومتر با آنجا فاصله دارد و بقيه مناطق نزديك به پاراچنار سلفي و وهابي هستند و همين باعث شده است كه يك مقدار بين شيعيان پاكستان شكاف ايجاد شود و اين متاسفانه همان چيزي است كه استكبار مي‌خواهد در آنجا پياده شود. 
 
* وضعيت جمعيتي شيعيان پاراچنار در آنجا چگونه است؟ 
 
- ببينيد بيشترين وهابيون جهان در پاكستان مستقر هستند و بيشتر امور پاكستان در دست سلفيون هست. جالب است بدانيد يكي از بزرگ‌ترين دانشگاه‌هاي پاكستان كه در اسلام‌آباد قرار دارد دانشگاهي به نام «سلفيه» است كه علاوه بر آموزش علوم جديد به دانشجويان، مسائل و عقايد سلفي‌گري نيز به آن‌ها تدريس مي‌شود، پاراچنار هم با داشتن نزديك به 500 تا 600 هزار نفر شيعه در ميان يك منطقه وهابي‌نشين قرار گرفته است. در شمال با استان‌هاي وهابي‌نشين لوگر، پكتيا، ننگرها و خوست افغانستان همسايه است و در جنوب با مناطق پيشاور و وزيرستان كه اتفاقاً آن‌ها هم وهابي‌نشين هستند. بنابراين 500 هزار نفر شيعه در ميان نزديك به 20 ميليون نفر وهابي قرار دارند. البته اين‌ها را نبايد با اهل سنت آنجا اشتباه گرفت به عنوان مثال قوم جاجي كه سني مذهب هستند و به اهل بيت عليهم السلام هم بسيار علاقه‌مند هستند، كمك‌‌هاي زيادي به مردم پاراچنار مي‌كنند ولي همان‌ها هم از طرف وهابيون تحت فشار هستند، به حدي كه مسجد قوم جاجي كه از طرف شيعيان پاراچنار به آن‌ها اهدا شده بود را وهابيون به زور از اين قوم گرفته و تبديل به سنگر براي خودشان كردند. 
 
* با توجه به اينكه منطقه محاصره است، شما چگونه موفق شديد به پاراچنار برسيد؟ 
 
- با توجه به اينكه پاراچنار كاملاً محاصره بود براي رفتن به آنجا سه راه را در پيش داشتيم، اول اينكه به صورت عادي همراه ماشين‌هايي كه از پيشاور به آنجا مي‌رفتند برويم كه به احتمال 99 درصد به دست طالبان مي‌افتاديم و يقيناً اگر مي‌فهميدند كه ما وهابي نيستيم و شيعه‌ايم، ما را مي‌كشتند. 
مسير ديگر اين بود كه بايد از طريق افغانستان و قاچاقي به آنجا مي‌رفتيم كه عقلاً درست نبود چون باز هم بايد از ميان طالبان مي‌گذشتيم، مضاف بر اينكه قسمتي از منطقه هم دست ناتو بود. تنها راهي كه به ذهن‌مان رسيد اين بود كه از مسيري استفاده كنيم كه بعضي از تجار معروف پاراچنار يا مسئولان دولتي از آن استفاده مي‌كردند كه آن راه هم اجاره هواپيماهاي دو موتوره آموزشي از ژنرال‌هاي پاكستاني بود كه ما اين راه را انتخاب كرديم. 
البته در راه خلبان به ما هواپيمايي را نشان داد كه پيش از ما از اين منطقه عبور كرده و توسط طالبان سرنگون شده بود؛ به هر حال خطر وجود داشت ولي اين راه امن‌ترين راه بود و ما به اين شكل به پاراچنار وارد و از آن خارج شديم. 
 
* هنرمندان در طي اين سال‌ها براي پاراچنار چه كرده‌اند؟ 
 
- در سال 68 «سيدمرتضي آويني» به همراه «رضا برجي» و چند تن از دوستان ديگر براي كار مستند و تهيه گزارش از سالگرد شهيد سيدعارف حسين الحسيني به پاكستان و پاراچنار مي‌روند، بعد از آن‌ها هم كسي به آنجا نرفت. البته نمي‌خواهم بگويم كه دوستان كم‌لطفي كردند زيرا امكان اينكه كسي به آنجا برود، نبود. دوستان از هزينه شخصي خودشان براي پاراچنار فعاليت مي‌كردند، حتي خيلي از كارهاي شخصي و روزمره خودشان را عقب مي‌انداختند تا بتوانند با اين قضيه همراهي كنند و اتفاقاً عامل آشنايي ما هم با اين منطقه يكي از دوستان بودند كه كار وبلاگ‌نويسي انجام مي‌داد و در وبلاگ‌شان با زحمات فراوان سعي مي‌كردند اخبار مربوط به پاراچنار را از راه‌هاي مختلف به دست آورده و منتشر كنند. در كل شرايط به گونه‌اي نبود كه بچه‌هاي هنرمند بتوانند در اين زمينه كار كنند. 
 
* با توجه به مواردي كه در خصوص نظر نمايندگان مجلس درباره قضيه پاراچنار گفتيد، آيا اين موضوع فقط در حد حرف باقي مانده يا اينكه كاري هم براي اين مردم صورت گرفته است؟ 
 
- وظيفه ما در اين ماجرا فقط اين بوده كه اين قضيه شناسانده شود و الحمدلله خيلي بيشتر از توقع من، اين جريان هم در كشور ما و هم در كشورهاي ديگر شناسانده شده است؛ به عنوان مثال به خاطرقدرداني از كاري كه مردم پاراچنار در روز آزادي خرمشهر كردند و يكپارچه در روز سوم خرداد براي آزادي خرمشهر روزه گرفتند كه اتفاقاً در همان روز هم عمليات بيت المقدس به پيروزي مي‌رسد، دوستان 17 ربيع الاول سال گذشته را به عنوان روز هم‌بستگي با مردم پاراچنار اعلام كردند و قرار شد در آن روز براي آزادي مردم پاراچنار روزه گرفته شود كه بسيار با استقبال مواجه شد و حتي در شهر‌هاي كشورهاي خارجي مثل منچستر انگليس، كاليفرنيا، هند، افغانستان و . . . هم براي اين مردم روزه گرفتند و اين نشان داد كه اين ظرفيت وجود دارد كه اقدامي براي پاراچنار مي‌توان انجام داد و مي‌توان صداي مظلوميت اين مردم را به گوش جهان رساند. همانند قصه فلسطين كه در حال فراموشي بود اما امروز مي‌بينيم كه فلسطيني‌ها قدرت گرفته‌اند و اسرائيل روز به روز به سوي اضمحلال پيش مي‌رود. اين اتفاق در مورد مردم پاراچنار هم مي‌تواند بيفتد و به اين طريق مي‌توان آن‌ها را نجات داد. 
در مورد دولت و مجلس هم بايد بگويم كه من توقع زيادي از آن‌ها نداشتم چون بالاخره منابعي هستند كه براي‌شان گزارش كنند كه در پاراچنار چه وضعيتي حاكم است ولي دولت كه هيچ كار نكرد و حتي ارگان رسانه‌اي دولت به نوعي ما را سنگ قلاب كردند و به ما گفتند ما خودمان در پيشاور نماينده داريم و اگر واقعاً خبري باشد از آن طريق مطلع مي‌شويم! 
مجلس هم يك‌بار در كميسيون امنيت ملي جلسه‌اي برگزار كرد كه ده نفر از دانشجويان پاراچناري كه مهمان ما بودند به اين جلسه دعوت شدند و سه ساعت و نيم مسائل را با نمايندگان در ميان گذاشتند كه منتج به اين شد كه يك جلسه ويژه كميسيون امنيت ملي به پاراچنار اختصاص يافت كه من در اين جلسه توضيحاتي را ارائه كردم و فيلم‌هايي را در آنجا نشان دادم. نمايندگان دستگاه‌هاي مسئول ما در پاراچنار هم در جلسه حضور داشتند و توضيحاتي دادند كه مورد قبول رئيس كميسيون و برخي ديگر از اعضا واقع نشد و اين دوستان به ما گفتند كه بحث پاراچنار را باز هم پيگيري خواهيم كرد تا به نتيجه‌اي برسد كه ما هم‌چنان منتظر اقدامات عملي اين عزيزان هستيم. 
 
* به نظر شما وظيفه هنرمندان بسيجي در اين ميان چيست؟ 
 
- فكر مي‌كنم بعد از رفتن من به پاراچنار و برگشتنم يك مقدار دست هنرمندان در اين قضيه باز شده است، چراكه حداقل بسياري عكس و فيلم از آنجا همراه خودم آورده‌ام كه بچه‌ها مي‌توانند با آن‌ها كارهاي خيلي خوبي انجام دهند و هر كس به هر شيوه‌اي كه مي‌تواند به اين قضيه وارد شود و پاراچنار را به مردم بشناساند. حداقل وظيفه هنرمندان اين است كه اين مردم را بشناسانند، همانند جريان كربلا كه ما در آنجا حضور نداشتيم اما وظيفه داريم كه به مردم بشناسانيم. ما هم در قبال پاراچنار همين وظيفه را بر دوش داريم زيرا امروز در پاراچنار به نوعي عاشورا تكرار مي‌شود و ما همان وظيفه‌اي را كه در قبال عاشورا داريم، در برابر اين قضيه نيز بر عهده داريم. 

منبع: خبرگزاری فارس

شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد.

999

منتظراخبار، انتقاد وپیشنهاد شماهستیم:
news@rasekhoon.net

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.