
راسخون : جناب عادل فردوسيپور در گزارش يكي از ديدارهاي تيم استقلال وقتي آرش برهاني دو موقعيت تكبهتك را گل نكرد، در موقعيت سوم با شوخطبعي هميشگياش گفت: باز هم برهاني با دروازهبان تكبهتك ميشه! ببينيم اين بار هم ميتونه تكبهتك رو گل نكنه و در نزدن تكبهتكها هتتريك كنه يا نه؟
آرشخان هم با بروز استعدادهاي خدادادياش، اين بار دل همه هواداران پرسپوليس را شاد كرد و در نزدن تكبهتكها هتتريك كرد تا يك ركورد دست نيافتني در ليگ برتر به جا بگذارد! چقدر اين فوتبال به درد ما ميخورد در كارمان و شناسايي هنرمان.
به همان سبك و سياق، وقتي برنامه «بفرماييد شام» از يك شبكه برونمرزي پخش ميشد، بارها از خودمان يا از ديگران پرسيده بوديم «ببنيم تهيهكنندگان كپيكار تلويزيون ما كه از هيچ برنامه برونمرزي نميگذرند و استعدادشان در قالبگيري و قالبكردن از شبكههاي خارجي بينظير است، از اين بفرماييد ميتوانند بگذرند يا نه».
البته جواب ما و ديگران اين بود كه اين برنامه آنقدر تابلو است كه كسي جرئت نميكند حيثيت حرفهاياش را خرج چنين كاري كند. وقتي چند ماهي هم از آن برنامه گذشت و برنامه مشابهي در شبكههاي مختلف تلويزيون خودمان نديديم، متقاعد شديم كه درست تشخيص دادهايم، اين يكي را كسي جرئت نكرده كپي كند، چون . . .
تا اين كه ناگهان در برنامههاي مناسبتي ماه مبارك رمضان چشممان به جمال يك تهيهكننده پردل و جرأت با برنامه كپيشدهاش روشن شد:
«امير قميشي» با برنامه «بفرماييد افطار» در شبكه آموزش. به به! چه آموزشي!
ملاحظه ميفرماييد؛ قابليتهاي برنامهسازان ما خيلي بيشتر از آن است كه در تصور هر خبرنگاري بگنجد و به قول فردوسيپور نه هتتريك كه «هشت تريك و ده تريك» هم از ايشان برميآيد!
تقليدهاي بيرويه در هنر ما كار را به جايي رسانده است كه واژه «توليد» را با وجدان آرام ميشود از جلو آثار برداشت و به جاي آن كلمه «كپي» را جايگزين كرد؛ فقط با اين شرط كه مجبور شوي حداكثر از يكي دو هنرمند در هر رشته هنري عذرخواهي كني.
اين اتفاق نامبارك و بيشرمانه، البته خودش تبديل به طنزي خندهدار شده است كه مي تواند دستمايه يك تهيهكننده مبتكر براي توليد يك برنامه تلويزيوني شود. از كاريكاتورهاي ما گرفته تا داستانهاي كودك و نوجوان و فيلمهاي سينماييمان، پر است از افكار هنرمندان خارجي و نشانههايي از سرقت در كاري كه حتي به قول همان كپيكارها «صداقت» شرط اول ماندگاري آن است.
اين كپيكاريها متاسفانه در فيلمها و سريالهاي ما به دليل سادگي در كپي كردن، بيشتر ازبقيه هنرها (!) ديده ميشود. فيلمسازان ما كه تكليفشان معلوم است؛ هر كس به دستفروشهاي فيلم خارجي سر بزند و تا اندازهاي با فيلمهاي هاليوودي سروكار داشته باشد و گاه گاهي هم به شبكههاي ماهوارهاي سرك بكشد، متوجه ميشود عادل فردوسيپور چقدر درست ميگفت. و چقدر آرش برهاني داريم در ميان هنرمندانمان و برنامهسازانمان. و اين كه تقريبا همه فيلمهاي سينماي ما (تاكيد مي كنم تقريبا همه فيلمهاي سينماي ما و از استثناها ميگذرم به احترام يكي دو كارگردان بومي و متفكر سينماي ايران) يا در سوژه يا در پلانبنديها يا در زاويه دوربين و يا در همه موارد و حتي در اسمگذاري فيلمها هم در بست و كامل هتتريك كردهاند.
در برنامهسازيهاي تلويزيوني هم كه چشم مديران شبكهها به طور كامل روشن! از طراحي استوديوهاي خبري تا اجراي برنامه به سبك بيبيسي و الگوبرداري از بعضي خبرنگاران درجه 3 و 4 جلاي وطن كرده تا كپيكاري از پلانها و ديالوگهاي فيلم «روح» كه 18 سال از ساختاش ميگذرد.
در سريال «5 كيلومتر تا بهشت» و . . . (درباره روح همين اندازه كافي است بدانيم كه افخمي به طور كامل و دربست همه پلانهايش را در فيلم روز فرشتهاش كپي كرد و چيزي براي كسي باقي نگذاشت تا ادامه يابد) همه و همه گواه روشني است بر ماجراي فردوسيپور و آرش برهاني.
از اينجا ميتوان متوجه يك مطلب اخلاقي هم شد؛ اين كه مديران و ناظران شبكههاي مختلف سيما و مديران سينمايي ارشاد چنان مقيد به رعايت اخلاقيات هستند كه نه فيلم خارجي ميبينند و نه هيچ وقت چشمشان را به گناه آلوده ميكنند تا نگاهشان به شبكههاي خارجي بيفتد، از كپي بودن خيلي از برنامهها بيخبرند.
شما مي توانيد آخرين اخبارايران و جهان رادر"واحداخبارواطلاع رساني راسخون"مشاهده نماييد.
999