خاطرات زمستانی یک نویسنده محبوب/ رد ایکس روی برف

زنگ تلفن‌های قدیمی، تق تق ماشین تحریر قدیمی خانه پدری، فیلمهای سیاه و سفید، کتابهای اجاره ای پنج سنتی و واگن های چوبی قطارهای باری و... در کتاب جدید استر رنگ و بویی تازه دارند.
يکشنبه، 5 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خاطرات زمستانی یک نویسنده محبوب/ رد ایکس روی برف

زنگ تلفن‌های قدیمی، تق تق ماشین تحریر قدیمی خانه پدری، فیلمهای سیاه و سفید، کتابهای اجاره ای پنج سنتی و واگن های چوبی قطارهای باری و... در کتاب جدید استر رنگ و بویی تازه دارند.
به گزارش راسخون به نقل از خبرآنلایننویسنده، فیلمنامه‌نویس، شاعر و مترجم آمریکایی که شهرتش بیشتر به خاطر مجموعه سه‌گانه نیویورک است در حوزه فیلمنامه نویسی نیز مهارت خاصی دارد و آخرین رمانش در سال 2006 میلادی در انگلستان و دانمارک و در ماه‌های ابتدایی سال گذشته میلادی در ایالات متحده انتشار یافت.
این نویسنده همچنین بخشی از شهرت خود را مدیون برخی از رمان‌های پلیسی و جنایی است که بخش عمده‌ای از کار نویسندگی او را تشکیل می‌دهند. «پل استر» تا به امروز 11 رمان و مجموعه داستان، یک مجموعه شعر، 5 نمایشنامه و فیلمنامه و سه مجموعه مقاله و یا زندگی‌نامه خود نوشته است.
او حالا در کتابی جدید با جلدی عجیب خاطرات و زندگی نامه خود را منتشر کرده است؛ روی جلد این اثر جدید یک حرف بزرگ X برف گرفته خودنمایی می کند که شاید این فکر را به ذهن متبادر سازد که خاطرات استر پر از اندوه بوده و زندگی غمگینی داشته است. ولی نویسنده در همان ابتدای کتاب ظاهرا با توضیح خود خواسته جلد عجیب و غریب این کتاب را توضیح داده باشد. استر در مقدمه این کتاب با عنوان «دفتر خاطرات زمستان یا خاطرات زمستانی» می گوید در زندگی من غم و اندوه جایی ندارد و بیشتر اشتیاق و امید جریان دارد.
البته هنوز هم در صفحه انتهایی خاطرات استر که این کتاب را به مناسبت شصت و چهارمین سالگرد تولدش منتشر کرده، احساس می کنید که در شرکت مردی حضور دارید که زندگی اش بیشتر از سرپائینی، سربالایی داشته است و بیشتر عمرش را برای رسیدن به شادی و جشن سپری کرده است.
این کتاب که دومین اثر از زندگی و خاطرات او بعد از انتشار کتاب «سی سال پیش» محسوب می شود، برداشت مستقیمی از زندگی شخصی استر نیست و در حقیقت به کارها و زندگی اش نپرداخته است. او در این کتاب به جای نوشتن کارهای روزمره بیشتر سعی کرده درباره جریان فکری و روش کارش توضیح بدهد که یکی از اصول آن خلق داستانی با استفاده از داستان قبلی است. وی می گوید وقتی یک داستان در ذهنش متولد می شود خود این داستان، قصه دیگری را خلق می کند که نتیجه آن انتشار یک کتاب دیگر است. گاهی اوقات داستان به جایی برمی گردد که داستان از آنجا شروع شده بود و به همین خاطر خواننده مجموعه ای از حوادثی را درک می کند که او به عنوان یک کودک، یک بیمار روانی، فرزندی عاشق مادر تجربه کرده است.
استر در خاطرات جدیدش بیشتر به دوران کودکی و تخیلات آن دوران پرداخته است و در جمله ای زیبا کارهای روزانه پدرش را در مزرعه چنین توصیف می کند: «همیشه تصویری آرام و زیبا در ذهنش نقش بسته است: پدرت به عنوان یک کشاورز لباس بلند آبی رنگی به تن می کند و با کلاه لبه دار همیشگی اش با حالتی مغرور در حال قدم زدن به سوی جایی در دور دست است تا در راه خود بذری بکارد و گیاهی رشد کند. »
در بلندترین فصل این کتاب نویسنده تمام مکانهایی که در آنجا زندگی کرده را به یاد می آورد که چگونه این مکانها در سنین مختلف عمرش روی زندگی و نوشته هایش تاثیر خاص و متفاوت گذاشته است. به خوبی مشهود است که در هر کدام از این مکانهایی که او در آنجا زندگی کرده است صفت و اسامی به شکل خاصی بیان می شود و حتی از اشیاء قدیمی و مکانهای قدیمی در نثرهایش نیز می توان مشاهده کرد. استر هرچند از جزئیات گذشته با شادی یاد می کند ولی نمی تواند اندوه خود را از گذشتن آنها پنهان کند.
زنگ تلفن های قدیمی، تق تق ماشین تحریر قدیمی خانه پدری، صدای شیر در بطریهای قدیمی، گالش های پدر، فیلمهای سیاه و سفید، کتابهای اجاره ای پنج سنتی، دوربین های غیر دیجیتال و واگن های چوبی قطارهای باری همه در کتاب جدید استر رنگ و بویی تازه دارند. در انتهای کتاب استر نوشته است: «دری بسته شده، دیگری باز شده است. شما وارد زمستان زندگی تان شده اید. »/7432



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.