ابن هشام نقل میکند: آنگاه که قبیله بنی عامر به او پیشنهاد دادند که حاضر به حمایت از ایشان هستند، به شرطی که بعد از او جانشینی با آنها باشد، پیامبر نپذیرفت و فرمود: این کار در حیطه اختیارات من نیست.
به گزارش راسخون به نقل از فارس، برای تخریب شخصیت عظیم پیامبر(ص)، اوصاف ناپسندی به آن حضرت در فیلم موهن «برائت از مسلمانان» مانند قدرتطلبی و خودپسندی نسبت داده میشود. در این فیلم با وقاحت تمام چنین تصویر میشود که هدف پیغمبر(ص) از ایجاد دین اسلام، کسب قدرت و منافع مادی بود نه یک دین راستین آسمانی و یا بالا بردن ارزشهای اخلاقی انسانی بشر!
به همین جهت بر آن شدیم که پاسخ این شبهه را از زبان محمدحسن قدردان قراملکی که در کتاب «درباره پیامبر اعظم(ص)» آمده است، بیان کنیم:
*پاسخ به شبهه قدرتطلبی
پیامبر اکرم(ص) گذشته از جایگاه معنوی و سمت پیامبریش به اعتراف دوست و دشمن، فردی برجسته و ممتاز بوده است و این برجستگی و امتیاز ایشان از کودکی، جوانی و قبل از بعثت در ایشان آشکار بوده و در همان ایام، آن حضرت به «محمد امین» شهرت داشته است.
واقدی مینویسد: «آنچنان خداوند اخلاق پسندیده به آن حضرت عنایت کرده بود که لقب امین بر او غلبه یافت و در سراسر مکه به امین معروف شد».
قرائن زیادی در دست است که نشان میدهد ایشان میان مردم شناخته شده بودند و بانوی بزرگی مانند خدیجه(س) با همین شناخت بود که با ایشان ازدواج کرد؛ در حالی که خواستگاران زیادی داشت، خدیجه(س) شریفترین، ثروتمندترین و زیباترین زن قریش بود و همه مردان قریش خواهان همسری او بودند، بزرگان قوم از او خواستگاری کردند و اموال فراوانی به او پیشنهاد کردند؛ اما حضرت خدیجه(س) همه را رد و محمد(ص) را انتخاب کرد که او را به اخلاق کریمانه، شرافت نفس و سجایای اخلاقی میشناخت.
بعد از بعثت، آن حضرت در همه جهات کاملترین و بهترین الگو برای مسلمانان بود: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»، در واقع، اخلاق نیک و پسندیده ایشان بود که مردم را به سوی ایشان میکشاند و خدای تعالی در قرآن درباره اخلاق ایشان میفرماید: «به برکت رحمت الهی با آنان مهربان و پرمهر شدی و اگر درشت خو و سختدل بودی، مردم از پیرامون تو پراکنده میشدند»، «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ »
همچنین خدای تعالی به ایشان دستور میدهد: با محبت و تواضع از مؤمنانی که از تو پیروی میکنند، استقبال کن و بال و پر خود را برای آنها بگستران؛ «وَ اخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ ِمنَ المُومِنین».
همه این موارد نشان دهنده اخلاق نیکو و پسندیده رسول خدا(ص) است و به هیچ وجه این صفات ناپسند ذکر شده چون جاهطلبی، قدرتطلبی، خودخواهی و تنآسایی در وجود آن حضرت راهی نداشته است که در اینجا به طور اختصار به این موارد اشاره میکنیم:
1 ـ نپذیرفتن وعدههای دنیوی و حکومتی مشرکان مکه
پیامبر اکرم(ص) به شهادت تاریخ، فردی جاهطلب نبوده و کسی نمیتواند ادعا کند که آن حضرت از جایگاه رسالت خویش سوء استفاده کرده است، گزارشهای تاریخی که در دست است، معلوم میسازد که ایشان هیچگاه در پی جاهطلبی نبود.
وقتی قریش مکه پیشنهاد دادند که ایشان دست از دعوت و رسالت خویش بر دارد و آنها پیامبر(ص) را ثروتمندترین فرد خود کرده و بهترین زنان را برای او بگیرند و حتی ایشان را بر خود حاکم سازند؛ پیامبر(ص) هیچ گاه حاضر نشد با این وعدهها که در واقع وعدههای حقیقی بود، دست از رسالت خود بردارد؛ چرا که ایشان در راستای انجام وظایف پیامبری خود قدم بر میداشت، نه آنکه در پی کسب جاه و مقام باشد، پیامبر(ص) هیچگاه در اصول اسلام با کسی معامله نکرد.
ابن هشام نقل میکند: «آنگاه که قبیله بنی عامر به او پیشنهاد دادند که حاضر به حمایت از ایشان هستند، به شرطی که بعد از او جانشینی با آنها باشد، پیامبر نپذیرفت و فرمود: این کار در حیطه اختیارات من نیست».
2 ـ عدم بسط حکومت با جنگ و سلطه
یکی از نشانههای قدرتطلبی، آغاز جنگ و گسترش قلمرو خود است؛ اما پیامبر اکرم(ص) اگر چه خواهان اقتدار در اداره جامعه بود، ولی به هیچ وجه ایشان فردی قدرت طلب نبود که بخواهد همه امکانات را در اختیار بگیرد، بلکه آنگونه که رضایت خاطر خدا بود، انجام میداد.
جنگهای پیامبر اکرم(ص) عموماً دفاعی بود که یا برای دفاع از شهرها و یا جلوگیری از حمله و یا تنبیه متجاوزان صورت میگرفت. آنچه ایشان تأکید داشت، گسترش و توسعه اسلام در میان قبایل بود، وقتی که قبیلهای مسلمان میشد، امور قبیله را به خودشان واگذار میکرد و حتی دستور میداد، زکات را از ثروتمندان گرفته و در میان فقرای خودشان تقسیم کنند که این مسئله باعث مشکلات بعد از آن حضرت شد که تعدادی از قبایل مانند عصر پیامبر خواهان مصرف شدن زکات در میان خود بودند و نمیخواستند زکات را به مدینه بفرستند؛ در حالی که حکومت ابوبکر میخواست زکات تنها در دست او باشد؛ لذا این کار شورشهایی در پی داشت که از آن به شورشهای رده تعبیر میشود.
3 ـ مشاوره با مردم
در سیره پیامبر اعظم(ص) -چه قبل از بعثت و چه بعد از بعثت ـ حتی یک مورد خودخواهی نقل نشده است و ایشان شخصی بود که با هر کسی سازگاری داشت، در اداره شهر مدینه نیز همواره با مسلمانان و اصحاب خود مشورت میکرد و گاهی بر خلاف میل و نظر خود، نظرات آنها را مقدم میداشت؛ مانند جریان احد.
*پاسخ به شبهه تنآسایی
نسبت تنآسایی و تنبلی به پیامبر(ص)، دور از انصاف است؛ چرا که همه عمر ایشان، کار و تلاش بود و البته ایشان را نمیتوان با افراد عادی قیاس کرد، بلکه ایشان در هر کاری همواره از همسالان عصر خود جلوتر بود و گذشته از جنبه پیامبری، همسالان پیامبر، ایشان را فردی برتر و چالاک میدانستند؛ حتی پیغمبر(ص) پیش از بعثت برای عبادت نیز به غاری که در منطقه صعبالعبوری در اطراف مکه بود میرفت و در آنجا عبادت خود را انجام میداد و راضی نمیشد که تنها در خانه به عبادت بپردازد.
پیامبر اکرم(ص) به تعبیر امروزی یک ملت بود؛ چنانچه خدا از حضرت ابراهیم(ع) به عنوان یک امت تعبیر میکند، آن حضرت(ص) در مدینه حدود 80 جنگ انجام داد؛ یعنی ایشان فرمانده نظامی و هم رهبر سیاسی و هم عالی دینی بود که باید مسائل دینی مردم را پاسخ میگفت و هم معلم جامعه بود.
با همه این مشکلات و برنامهها، ایشان عابدترین فرد در میان امت بود و به حدی عبادت میکرد که زنان ایشان به او اعتراض میکردند که خدا به ایشان وعده بهشت داده و نباید خود را این همه به زحمت بیندازد و این علاوه از برنامه ایشان برای نوشتن قرآن بود، اگر با دیده انصاف بنگریم، آیا واقعا صحیح است که به ایشان اتهام تنآسایی داد؟
/7432/