فرخلقا هوشمند معتقد بود: «آدم وقتی جوونه کبکش خروس میخونه، دنیا باهاش مهربونه، اما به وقت پیری تنها و بیکس میمونه.»، مهریمهرنیا هم میگفت:«هیچکس سراغمون نمییاد و نمیپرسند زندهایم یا مرده.» و مهری ودادیان نیز آرزومند بازی در یک نقشی کوتاه و سبک در سینما بود.
به گزارش راسخون به نقل از ایسنا ، فرخلقا هوشمند معتقد بود: «آدم وقتی جوونه کبکش خروس میخونه، دنیا باهاش مهربونه، اما به وقت پیری تنها و بیکس میمونه.»، مهریمهرنیا هم میگفت:«هیچکس سراغمون نمییاد و نمیپرسند زندهایم یا مرده.» و مهری ودادیان نیز آرزومند بازی در یک نقشی کوتاه و سبک در سینما بود.
در آستانهی «روز مادر» به مرور خاطرات دیدار با سه مادر سینمای ایران مهری مهرنیا، فرخلقا هوشمند ومهری ودادیان میپردازد که این روزها دیگر در میان ما نیستند، دیدارهایی که در آستانهی «روز مادر» انجام شد و این بازیگران از وضعیت زندگیشان گفتند و گلههایی را نیز مطرح کردند.
بازخوانی این دیدارها این نکته را گوشزد میکند که هنوز مادران و پدرانی در سینمای ایران هستند که به سختی روزگار میگذرانند و تا فرصت است به دیدارشان بشتابیم و گرهای از مشکلاتشان باز کنیم، شاید فردا بسیار دیر باشد.
«آدم وقتی جوونه کبکش خروس میخونه، دنیا باهاش مهربونه، اما به وقت پیری تنها و بیکس میمونه.» فرخلقا هوشمند در این دیدار جملاتش را با شعری آغاز کرد و گفته بود: « تا جوان بودیم برای کار هنری زحمت میکشیدیم، اما حالا که پیر شدیم کسی نمیپرسد حالت چطور است.»
این بازیگر پیشکسوت با بیان اینکه بعد از سکته مغزی که برایش اتفاق افتاده، دیگر نتوانسته به بازیگری ادامه دهد، میگفت: « ظاهرا سر حال هستم، اما این سکته باعث شد مقداری هوش و حواسم را از دست بدهم و روی بینایی و دست و پایم هم اثر گذاشته و زیاد نمیتوانم سرپا بمانم.»
او هم گلهمند بود از اینکه هیچکس سراغی از او نمیگیرد و ادامه میداد: « تنها اگر مراسم خاصی همانند شب یلدا یا ماه رمضان باشد، خانم لرستانی در خانم پیشکسوتان هنر یادی از من میکنند، سال گذشته هم در جشن بزرگ بازیگران مرا صدا کردند و لوح تقدیری دادند.»
هوشمند که به گفتهی خودش ماهی 85 هزار تومان از طرح تکریم میگرفت، میگفت: « این پول خرج داروهایش هم نمیشود. زمانی دست خانه پیشکسوتان هنر باز بود و گاهی مواقع بنهایی میداند که آن هم قطع شده است.»
این بازیگر از دخترش که مراقب او است یاد کرد و گفته بود: «دختر بزرگم مراقبت از من را بر عهده دارد و با وجود اینکه جدا زندگی میکند، اما مرتب پیش من است و کارهایم را انجام میدهد.»
فرخلقا هوشمند متولد 25 اسفند 1307 سابقه حضور در بیش از 70 فیلم سینمایی را دارد که از میان آنها میتوان به «شب قوزی»، «خواستگار»، «کلاغ»، «باشو غریبه کوچک»، «شکار خاموش»، «افسانه آه»، «دو نفر و نصفی»، «مسافران»، «همسر»، «بلوف»، «کلاه قرمزی و پسر خاله»، «سفر»، «شراره» و «رقص شیطان» نام برد.
این بازیگر دو سال پس از این دیدار در ۲۲ تیر ماه سال 1388 از دنیا رفت.
مهری مهرنیا هم که در آسایشگاه سالمندان بهسر میبرد گلایهمند بود از اینکه به او گفتهاند، برای ده، بیست روز به آنجا میبریمت تا حوصلهات سر نرود. اما میگفت: «آمدیم و دیگر ماندگار شدیم.»
او از خانوادهاش، همسر و فرزندانش که درگذشتهاند، یاد کرد و تنها از برادرزادهای که او به هم به دنبال زندگی خودش است، نام برد.
این بازیگر پیشکسوت از خانهاش هم یاد کرد: «هیچجا خونهی خود آدم نمیشه؛ اما به من گفتن برای خرج مریضی، اونو فروختن.»
مهرنیا گلایهمند بود از اینکه هیچ یک از بازیگران و مسؤولین سراغی از او نمیگیرند و میگفت:«تا سر پایی و میتوانی کاری انجام بدهی، همه مریدت هستند و همه تو را میخواهند، اما وقتی از دست و پا افتادی، دیگر هیچکس نگاهت هم نمیکند.»
وی که سابقه بازی در بیش از 60 فیلم و گرفتن سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم برای بازی در فیلم «تنوره دیو» از چهارمین جشنواره فیلم فجر را داشت، گفته بود: «خیلی وقتها دلم تنگ شده کارهایم را ببینم و یا حتی کارهای دیگران را اما نمیشود و حتی آخرین فیلم خودم «ازدواج به سبک ایرانی» را هم فقط اوایلش را دیدم. وقتی الان کسی نیست که حالم را بپرسد، چرا باید از گذشتهام راضی باشم؟!»
از جمله آثار مهری مهرنیا میتوان به «خشت و آینه»، «آرامش در حضور دیگران»، «شازده احتجاب»، «هیولای درون»، «اتوبوس»، «دزد و نویسنده»، «جهیزیه برای رباب»، «خارج از محدوده»، «تنوره دیو»، «مسافران مهتاب»، «روز باشکوه»، «زمان از دست رفته»، «دمرل»، «روسری آبی»، «کلاه قرمزی و پسر خاله» و «ازدواج به سبک ایرانی» اشاره کرد.
این بازیگر یک سال بعد از این دیدار در 30 بهمن ماه 1387 در بیمارستان «باهر» تهران از دنیا رفت.
مهری ودادیان بازیگری که بازیهای ماندگارش در نقش «مادر» را به یاد داریم نیز آرزومند بازی در یک نقشی کوتاه و سبک در سینما بود.
او میگفت: «دوست دارم با یک کار خوب به سینما برگردم. پیشنهادات زیادی دارم اما توانایی بازی در نقشهای سنگین را ندارم. دوست دارم در نقشی سبک که تحرک زیادی نداشته باشد، در سینما حضور داشته باشم».
بزرگترین خواسته این مادر سینما تأسیس مکانی برای دورهم جمعشدن هنرمندان قدیمی بود:«خانه پیشکسوتان هنرمند جای خیلیخوبی بود. میتوانستیم چندساعت با دوستانمان دورهم جمع بشویم. شهره لرستانی با تأسیس این خانه ما را به هم وصل کرده بود. حتا توانستیم یک سفر دستهجمعی به مشهد برویم، اما الآن این خانه تعطیل شده و جایی برای باهم بودن نداریم».
مهری ودادیان آنگونه که میگفت خیلی زود نقش «مادر» را بازی کرده است. از همان سالهای جوانی در نقش مادران گوناگون حضور داشته است و خاطرات خوشی از سالهای فعالیتاش در سینما داشت.
فیلم «رگبار» بهرام بیضایی را بسیار دوست داشت. فیلمی که در آن نقش «خیاط» را بازی کرد: « «رگبار» فیلمی به یادماندنی شد و بهرام بیضایی هم هنرمند بسیارخوبی است که کارکردن با او برای من بسیار لذتبخش است».
مهری ودادیان که متولد دوم خرداد سال 1315 بود فعالیت هنریاش را با نمایشهای تلویزیونی آغاز کرده بود: «برنامه ما ضبط شده نبود. برنامه زندهای بود که هرشب از تلویزیون پخش میشد و بعد از آنهم به تئاتر دعوت شدم و بعدتر به سینما رفتم. کارهای خوبم را خیلی دوست دارم. همیشه هم فیلمهای خوب نصیبم میشد ».
تماشاگران سه نسل از مهری ودادیان خاطرات زیادی دارند. آنها همواره او را برای بازی در سینما و تلویزیون تشویق میکردند: «همین تشویقهای مردم بود که مرا سرپا نگهداشت. الآن هم به من محبت دارند. از من میخواهند که برگردم و کار کنم. مردم ما واقعا هنرشناس هستند. حتما از طرف من از مردم خوب ایران تشکر کنید».
«تنگسیر»، «تنگنا»، «رگبار»، «قلندر»، «خداحافظ رفیق»، «صبح روزچهارم»، «گلهای داودی»، «رابطه»، «سیمرغ»، «صعود»، «دلشدگان»، «افسانه آه»، «کمیته مجازات» و ...از فیلمهایی است که ودادیان در آنها به ایفای نقش پرداخته است.
این بازیگر هم دو سال بعد از این دیدار در 9 اسفند ماه 1389 در سن 74 سالگی درگذشت.
رقیه چهره آزاد، حمیده خیرآبادی، جمیله شیخی، پروین دخت یزدانیان، مهین شهابی، نیکو خردمند، نادیا دلدار گلچین، فهیمه راستگار، ایران دفتری، فاطمه طاهری و پروین سلیمانی دیگر بازیگران از دنیا رفته هستند که سالها ایفاگر نقش مادر در سینمای ایران بودند و امروز فیلمهایشان به یادگار مانده است.
روحشان شاد و یادشان گرامی.
/117/