طنز/ همه چی آرومه، از چی انتقاد کنیم؟

سه قطعه طنز گل آقایی را از پستوی آرشیو 21 سال پیش این هفته​نامه یگانه برای این روزهای جالب توجه نزدیک انتخابات انتخاب کردیم، بفرمایید نوش جان کنید!
پنجشنبه، 19 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طنز/ همه چی آرومه، از چی انتقاد کنیم؟

سه قطعه طنز گل آقایی را از پستوی آرشیو 21 سال پیش این هفته​نامه یگانه برای این روزهای جالب توجه نزدیک انتخابات انتخاب کردیم، بفرمایید نوش جان کنید!

 
نزدیک نوروز، هنگام خانه تکانی، پیش از آن که روزنامه ها و مجلات کهنه را دور بریزم، نگاهی اجمالی به صفحات آنها انداختم که مطالب به دردخور را ببرم و برای روز مبادا نگه دارم. در این ضمن چشمم به یک ورق روزنامه پاره پوره و زردرنگ افتاد که مال شش هفت سال قبل بود. بالای آن چهار سطر با تیتر درشت سخنان نخست وزیر وقت را خواندم که خلاصه آن چنین بود:


«تنها مشکل ما جنگ تحمیلی است که با پایان یافتن آن همه دردهای ما نیز پایان خواهد یافت.»
این حرف الهام بخش بنده در سرودن اشعار ذیل شد:


گفته بودند: شد چو جنگ تمام،
می‌شود وضع خوب و کار به کام
راست گفتند، چون در این ایام
کارها جمله یافته است انجام
من برای چه جیغ و داد کنم؟!
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
دردما جنگ بود و، پایان یافت
بعد از آن کار ملک سامان یافت
باز هر جنس نرخ ارزان یافت
هیچ جا عیب و نقص نتوان یافت
که من از آن به شکوه یاد کنم
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
طرح‌های سواد آموزی،
شده یکسر قرین پیروزی
زین جهت، بیسواد دیروزی
گشته است او ستاد امروزی
بحث بهر چه از سواد کنم؟
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
چند معتاد داشتیم و خمار
چون بدین عده نیز شد اخطار،
زود منقل گذاشتند کنار
هیچ از این هم به جانماند اثار
تا مذمت ز اعتیاد کنم
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
بسکه ملت به جیب همواره
هی چپاند اسکناس، یکباره
جیب او از فشار شد پاره
ناسپاسی است گر در این باره
گله‌از وضع اقتصاد کنم
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
مفسد و رشوه خوار و دزد و محیل
توبه کردند جمله با تعجیل
شد بکل دادگستری تعطیل
گشت قاضی چو باز پرس فسیل
شکوه بهره چه از فساد کنم؟!
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
کرده اوضاع برق ایران فرق
دیگر از غرب مملکت تا شرق
گشته در نور محض یکسره غرق
از برای رئیس قسمت برق
به که فکر «وان یکاد» کنم
من دگر از چه انتقاد کنم؟!
بس که می‌آورد زراعت سود
هر کسی گفت شهر را بدرود
در دهی رفت و گشت قارون زود
تو تهران دگر که خواهد بود
که دلش را به شعر شاد کنم؟!
من دگر از چه انتقاد کنم؟!

***
***

هورا... برای گل‌آقا!
«سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد»
گریه می‌کرد، صد البته که بیجا می‌کرد!
وارث جام، یقیناً پسر جم بوده‌ست
دل وامانده ز من ارث تقاضا می‌کرد
چون کمی گپ زدم و با دل خود اخت شدم
دیدمش پای، توی کفش «گل‌آقا» می‌کرد
گفت: تا مشت ورا باز نمایم، هرچند
او حریفی است که مشت همه را وا می‌کرد!
گفتم: آخر تو چه دیدی ز «گل‌آقا»، دلکم؟!
اولش یک کمکی این پا و آن پا می‌کرد!
آخر الامر! اشارت به یکی نکته نغز
کرد و الحق که عجب جالب و زیبا می‌کرد
گفت: این قافیه مقبول«گل‌آقا» زان روست
کز من و تو طلب «به‌به» و «هورا» می‌کرد!
خواستم بحث کنم با دلم اما دیدم
سوی بستر شده و صحبت لالا می‌کرد
خوشخیالی است که دل در پی این حرف صریح
همچنان، جایزه و سکه تمنا می‌کرد!

***
***
اشعار الاخبار از گوشه و کنار بطور اختصار

«تنها کارخانه صابون سازی در ساری به علت آلوده کردن محیط زیست تعطیل شد.»- ابرار
گفتند: در آستانه سال جدید
تعطیل به ساری شده صابونسازی
گفتم: چه غم ای دوست اگر صابون نیست
یک کار دگر کنیم، راه اندازی
یعنی که دوباره رو به «چوبک» آریم
چون عهد جناب حافظ شیرازی!
«در ملایر هم فوتبالیستهای معروف مشهد قیمت پیدا کرده‌اند.»- جهان اسلام
از مرکز «کشمش» که ملایر باشد
شیرین خبری به گوش این بنده رسید
افزون شده است، قیمت فوتبالیست
مانند بهای پسته بی سوبسید!
بر هر چه که بنگرید قیمت دارد
جز ارزش این بنده که بر صفر رسید!


«دانش آموزان روستاهای بیرجند به علت فقر مادی بدون کفش به مدرسه می‌روند.»- جمهوری اسلامی
این فقر و نداری که به هر شهر و دیار
ما را چو گدای کوچه، دامنگیر است
بی کفش کسی که می‌رود سوی کلاس
آزرده ز عمر خویش و از جان سیر است
یارب سببی ساز که امروز همه
خوشحال شوند خلق، فردا دیر است

 

گل آقا. شماره 72. اردیبهشت 1371

/7432/



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.