فرزند آیت‌الله بهاءالدینی مطرح کرد

توصیه و راهنمایی مهم آیت‌الله بهاءالدینی به جوانان

فرزند آیت‌الله سیدرضا بهاءالدینی گفت : وقتی جوانان از پدر راهنمایی می‌خواستند ایشان بر دروغ نگفتن تأکید می‌کردند و می‌گفتند تارک محرمات و فاعل بر واجبات باشید.
سه‌شنبه، 31 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توصیه و راهنمایی مهم آیت‌الله بهاءالدینی به جوانان

ویرایش عکس آذرماه 98

فرزند آیت‌الله سیدرضا بهاءالدینی گفت: وقتی جوانان از پدر راهنمایی می‌خواستند ایشان بر دروغ نگفتن تأکید می‌کردند و می‌گفتند تارک محرمات و فاعل بر واجبات باشید.
 
به گزارش راسخون به نقل از تسنیم، حجت الاسلام سید عبدالله بهاءالدینی، فرزند آیت‌الله سید رضا بهاءالدینی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما اظهار کرد: ایشان زندگی ساده‌ای داشتند و 50سال در خانه‌ای زندگی کردند که کوچکترین امکاناتی نداشت، اما با همین سادگی هرگاه که مهمانی می‌آمد و افرادی به نزد ایشان می‌آمدند تا ملاقاتشان کنند با روی باز پذیرای آنان بودند.
 
وی ادامه داد: ایشان یک سماور کوچک ذغالی داشتند که وقتی مهمان می‌آمد خودشان کنار سماور می‌نشستند و برای مهمان که مهم هم نبود چه کسی باشد چای می‌ریختند و اگر سؤالی داشتند با رویی باز پاسخگوی آنان بودند.
 
حجت الاسلام بهاءالدینی در رابطه با زندگی ساده آیت‌الله بهاءالدینی تصریح کرد: ما در آن زمان یک پیکان داشتیم و به یاد دارم که اواخر عمر ایشان که حال عمومی آقا مساعد نبود وقتی می‌خواستیم ایشان را به جایی ببریم به دلیل مناسب نبودن ماشین پدر خیلی اذیت می‌شدند اما متأسفانه اوضاع مالی ما اجازه نمی‌داد که وسیله بهتری را برای رفت و آمد ایشان تهیه کنیم.
 
وی با بیان این مطلب که اجداد پدری‌شان به امام سجاد(ع) می‌رسند گفت: پدربزرگ بنده نیز از خادمان آستان حضرت معصومه(س) بودند، ایشان بسیاری از شب‌ها را در حرم بی‌بی(س) شیفت می‌دادند در این‌شب‌ها پدرم برای ایشان از آب انبار، آب شرب به حرم می‌بردند و نزد ایشان می‌ماندند، آقا از همان کودکی مورد عنایت بزرگان بودند به طوری که خودشان می‌گفتند وقتی با پدرم به نزد بزرگان می‌رفتم آن‌ها مرا مورد محبت قرار داده و در آغوش می‌گرفتند.
 
وی گفت: ایشان به شدت اهل تفکر و مطالعه بودند به طوری که برای رفتن به حرم و یا تدریس هیچ‌وقت از داخل شهر نمی‌رفتند و همیشه مسیرشان را از حاشیه شهر انتخاب می‌کردند و دلیلشان به گفته خودشان این بود که نمی‌خواستند یک زمان در داخل شهر کسی وی را ببیند و احوالپرسی کند و چون ایشان غرق در مطالعه هستند با فکرمشغول وخدایی ناکرده بی‌اعتنایی پاسخ سلام آن‌ فرد را بدهد.
 
وی در رابطه با تلاش پدر برای امور تدریس و علم گفت: آقا گاهی در روز14 جلسه تدریس داشتند به طوری‌که قبل از این که آفتاب بزند دو جلسه از این تعداد تدریسشان به پایان رسیده بود.
 
حجت الاسلام بهاءالدینی افزود: ایشان تلاش شان این بود که بنده خوبی برای خدا باشند بنابراین دوست نداشتند که هرگز مطرح شوند، هروقت هم که برای کسی هدیه می‌فرستادند سعی می‌کردند شبانه و بدون این که شناخته شوند این کار را بکنند.
 
وی با اشاره به این مطلب که  آیت‌الله بهاءالدینی شاگردان و فرهیختگان بزرگی را تربیت کردند و مریدان زیادی نیز از محضر ایشان استفاده می‌‌کردند، گفت: پدرهمیشه به طلبه‌ها و جوانانی که بعد از نماز مغرب و عشاء برای شنیدن نصیحتی نزد ایشان می‌رفتند توصیه می‌کردند دروغ نگویید و سعی کنید تارک محرمات و فاعل بر واجبات باشید. ایشان همیشه بیان می‌داشتند اگر انسان هوی و هوس را رها کند آن زمان بنده الهی خواهد شد و زمانی هم که بنده الهی بشود ان‌شاءالله همه چیز خواهد داشت.
 
وی ادامه داد: ایشان درعین حال که فرزندان را آزاد می‌گذاشتند و به فرزندان خود اطمینان داشتند اما نسبت به رفتار و نوع گفتار ما نیز بسیار مراقب بودند و به ما تذکرات لازم را می‌دادند، من هر زمان که قرآن قرائت می‌کردم ایشان تأکید می‌کردند که بیشتر به مفاهیم قرآن دقت داشته باش.
/2759/



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.