پرسش :
مكر خدا به چه معناست؟
پاسخ :
علامه طباطبايى )ره( در تفسير آيهى أفأمنوا مكر الله فلا يأمن مكر الله الا القوم الخاسرون ( اعراف 99/7: آيا از مكر خدا خود را ايمن دانستند؟ [با آن كه) جز مردم زيانكار [كسى) خود را از مكر خدا ايمن نمىداند) مىفرمايد: »كلمهى مكر به معناى اين است كه شخصى، ديگرى را غافلگير كند تا به او آسيبى برساند و يا موجبات آسيب رسيدن به وى را فراهم سازد) اين عمل، وقتى از خداى تعالى صحيح است كه به عنوان مجازات صورت گيرد) انسان معصيتى كند كه مستحق عذاب شود و خداوند او را از آن جايى كه خودش نفهمد، معذب نمايد و يا سرنوشتى براى او تنظيم كند كه او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خويش به سوى عذاب رود؛ اما مكر ابتدايى و بدون اين كه بنده معصيتى كرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است)« ( ترجمه تفسير الميزان، ج 8، ص 255)
ضمنا ايشان در بحث كلىاى ذيل آيات 94 تا 102 از سورهى اعراف توضيح مىدهد كه خداوند سه سنت در مورد جوامع دارد: »خداى سبحان هر پيغمبرى را كه به سوى امتى مىفرستاد، به دنبال او، آن امت را با ابتلاى به ناملايمات و محنتها آزمايش مىكرد تا به سويش راه يابند و به درگاهش تضرع كنند) وقتى معلوم مىشد كه اين مردم به اين وسيله - كه خود، يكى از سنتهاى الهى است - متنبه نمىشوند، سنت ديگرى را به نام سنت مكر به جاى آن جارى مىساخت) آن، اين بود كه دلهاى آنان را به وسيلهى قساوت و اعراض از حق و علاقهمند شدن به شهوات مادى و شيفتگى در برابر زيبايىهاى دنيوى مهر مىنهاد) بعد از اجراى اين سنت، سنت سوم خود، يعنى استدراج را جارى مىنمود و آن، اين بود كه انواع گرفتارىها و ناراحتىهاى آنان را برطرف مىساخت و زندگيشان را از هر جهت مرفه مىكرد و به اين وسيله روز به روز به عذابشان نزديكتر مىكرد تا وقتى كه همهشان را به طور ناگهانى و بدون اين كه احتمالش را هم بدهند، به ديار نيستى مىفرستاد؛ در حالى كه به وسايل و))) مغرور شده بودند)« ( ترجمه تفسير الميزان، ج 8، ص 246 - 247)
)همچنين براى بحثى دربارهى انتقام الهى كه به بحث مكر الهى بسيار نزديك است، ر)ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 124 - 127؛ ذيل آيه 47 سورهى ابراهيم()
علامه طباطبايى )ره( در تفسير آيهى أفأمنوا مكر الله فلا يأمن مكر الله الا القوم الخاسرون ( اعراف 99/7: آيا از مكر خدا خود را ايمن دانستند؟ [با آن كه) جز مردم زيانكار [كسى) خود را از مكر خدا ايمن نمىداند) مىفرمايد: »كلمهى مكر به معناى اين است كه شخصى، ديگرى را غافلگير كند تا به او آسيبى برساند و يا موجبات آسيب رسيدن به وى را فراهم سازد) اين عمل، وقتى از خداى تعالى صحيح است كه به عنوان مجازات صورت گيرد) انسان معصيتى كند كه مستحق عذاب شود و خداوند او را از آن جايى كه خودش نفهمد، معذب نمايد و يا سرنوشتى براى او تنظيم كند كه او خودش با پاى خود و غافل از سرنوشت خويش به سوى عذاب رود؛ اما مكر ابتدايى و بدون اين كه بنده معصيتى كرده باشد، البته صدورش از خداوند ممتنع است)« ( ترجمه تفسير الميزان، ج 8، ص 255)
ضمنا ايشان در بحث كلىاى ذيل آيات 94 تا 102 از سورهى اعراف توضيح مىدهد كه خداوند سه سنت در مورد جوامع دارد: »خداى سبحان هر پيغمبرى را كه به سوى امتى مىفرستاد، به دنبال او، آن امت را با ابتلاى به ناملايمات و محنتها آزمايش مىكرد تا به سويش راه يابند و به درگاهش تضرع كنند) وقتى معلوم مىشد كه اين مردم به اين وسيله - كه خود، يكى از سنتهاى الهى است - متنبه نمىشوند، سنت ديگرى را به نام سنت مكر به جاى آن جارى مىساخت) آن، اين بود كه دلهاى آنان را به وسيلهى قساوت و اعراض از حق و علاقهمند شدن به شهوات مادى و شيفتگى در برابر زيبايىهاى دنيوى مهر مىنهاد) بعد از اجراى اين سنت، سنت سوم خود، يعنى استدراج را جارى مىنمود و آن، اين بود كه انواع گرفتارىها و ناراحتىهاى آنان را برطرف مىساخت و زندگيشان را از هر جهت مرفه مىكرد و به اين وسيله روز به روز به عذابشان نزديكتر مىكرد تا وقتى كه همهشان را به طور ناگهانى و بدون اين كه احتمالش را هم بدهند، به ديار نيستى مىفرستاد؛ در حالى كه به وسايل و))) مغرور شده بودند)« ( ترجمه تفسير الميزان، ج 8، ص 246 - 247)
)همچنين براى بحثى دربارهى انتقام الهى كه به بحث مكر الهى بسيار نزديك است، ر)ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 124 - 127؛ ذيل آيه 47 سورهى ابراهيم()