پرسش :
منظور از »دو مشرق« و »دو مغرب« )رب المشرقين و رب المغربين( چيست؟
پاسخ :
علامه طباطبايى )ره( در تفسير آيهى فوق ( الرحمن 17/55: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب) مىفرمايد: »منظور از دو مشرق، مشرق تابستان و مشرق زمستان است كه به خاطر دو جا بودن آن دو، چهار فصل پديد مىآيد و ارزاق رزق خواران نظم مىپذيرد)« ( ترجمهى تفسير الميزان، ج 19، ص 666)
توضيح مطلب اين كه، خورشيد در هر روز دقيقا از يك نقطه طلوع نمىكند؛ بلكه هر روز از نقطهاى كه )از اول زمستان به بعد( اندكى مايلتر به طرف شمال، يا )از اول تابستان به بعد( اندكى مايلتر به طرف جنوب است، طلوع مىكند) در واقع در ابتداى تابستان در نقطهى 23 درجهى ميل شمالى و در ابتداى زمستان در 23 درجهى ميل جنوبى طلوع مىكند كه مدار اول را رأس السرطان و مدار دوم را رأس الجدى گويند) اين مطلب در مورد غروب آفتاب هم به همين ترتيب صادق است) در واقع با توجه به اين حداكثر ميل شمالى و حداكثر ميل جنوبى، خورشيد دو مشرق [مساوى محل طلوع) و دو مغرب [مساوى محل غروب) دارد كه بقيهى مشرقها و مغربهايش - كه در آيهى »فلا أقسم برب المشارق و المغارب ( معارج 40/70: هرگز، به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند ياد مىكنم) بدان اشاره شده - بين اين دو مشرق و مغرب قرار مىگيرد ( براى اين توضيحات، ر)ك: تفسير نمونه، ج 23، صص 120 - 122)
البته دربارهى تفسير اين آيه، قول ديگرى نيز هست كه مىگويد: مراد از دو مشرق، مشرق [مساوى محل طلوع) خورشيد و مشرق [مساوى محل طلوع) ماه است؛ همين طور است دو مغرب ( از اين قول در تفاسير ذيل ياد شده است: الميزان، ج 19، ص 166؛ مجمع البيان، ج 9، ص 201؛ تفسير نمونه، ج 23، ص 121) ؛ ولى روايات بيشتر با قول اول سازگار است؛ چنان كه مثلا در حديثى از اميرالمؤمنين )ع( ذيل اين آيه نقل شده است: »ان مشرق الشتاء على حده و مشرق الصيف على حده، اما ذلك من قرب الشمس و بعدها« ( تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 190: »مشرق )محل طلوع( زمستان جداگانه است و مشرق تابستان جداگانه) آيا نمىبينى كه خورشيد در اين دو فصل دور و نزديك مىشود؟«) ؛ كه اشاره به بالا آمدن خورشيد در آسمان در فصل تابستان و پايين رفتن آن در فصل زمستان است ( تفسير نمونه، ج 23، ص 121)
علامه طباطبايى )ره( در تفسير آيهى فوق ( الرحمن 17/55: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب) مىفرمايد: »منظور از دو مشرق، مشرق تابستان و مشرق زمستان است كه به خاطر دو جا بودن آن دو، چهار فصل پديد مىآيد و ارزاق رزق خواران نظم مىپذيرد)« ( ترجمهى تفسير الميزان، ج 19، ص 666)
توضيح مطلب اين كه، خورشيد در هر روز دقيقا از يك نقطه طلوع نمىكند؛ بلكه هر روز از نقطهاى كه )از اول زمستان به بعد( اندكى مايلتر به طرف شمال، يا )از اول تابستان به بعد( اندكى مايلتر به طرف جنوب است، طلوع مىكند) در واقع در ابتداى تابستان در نقطهى 23 درجهى ميل شمالى و در ابتداى زمستان در 23 درجهى ميل جنوبى طلوع مىكند كه مدار اول را رأس السرطان و مدار دوم را رأس الجدى گويند) اين مطلب در مورد غروب آفتاب هم به همين ترتيب صادق است) در واقع با توجه به اين حداكثر ميل شمالى و حداكثر ميل جنوبى، خورشيد دو مشرق [مساوى محل طلوع) و دو مغرب [مساوى محل غروب) دارد كه بقيهى مشرقها و مغربهايش - كه در آيهى »فلا أقسم برب المشارق و المغارب ( معارج 40/70: هرگز، به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند ياد مىكنم) بدان اشاره شده - بين اين دو مشرق و مغرب قرار مىگيرد ( براى اين توضيحات، ر)ك: تفسير نمونه، ج 23، صص 120 - 122)
البته دربارهى تفسير اين آيه، قول ديگرى نيز هست كه مىگويد: مراد از دو مشرق، مشرق [مساوى محل طلوع) خورشيد و مشرق [مساوى محل طلوع) ماه است؛ همين طور است دو مغرب ( از اين قول در تفاسير ذيل ياد شده است: الميزان، ج 19، ص 166؛ مجمع البيان، ج 9، ص 201؛ تفسير نمونه، ج 23، ص 121) ؛ ولى روايات بيشتر با قول اول سازگار است؛ چنان كه مثلا در حديثى از اميرالمؤمنين )ع( ذيل اين آيه نقل شده است: »ان مشرق الشتاء على حده و مشرق الصيف على حده، اما ذلك من قرب الشمس و بعدها« ( تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 190: »مشرق )محل طلوع( زمستان جداگانه است و مشرق تابستان جداگانه) آيا نمىبينى كه خورشيد در اين دو فصل دور و نزديك مىشود؟«) ؛ كه اشاره به بالا آمدن خورشيد در آسمان در فصل تابستان و پايين رفتن آن در فصل زمستان است ( تفسير نمونه، ج 23، ص 121)