نظم، ناظم، منظم، واژه‌هایی هم‌خانواده هستند که با شنیدن آنها در وهله اول یاد مدرسه و حیاط آن می‌افتی که خانم یا آقای ناظم در آن راه می‌رود در...

اگر برای برقراری نظم قدم برمی‌دارم می‌توانم امیدوار باشم که از فرصت‌هایم به خوبی استفاده کرده‌ام؛ چراکه هیچ کدام از لحظه‌هایم را برای پیدا کردن...

خانه ما آرام و منظم است، اصلاً همین وجود نظم در آن است که آرامش را در محیط آن حاکم کرده است.

همه چیز در جای خودش قرار دارد. وقتی وارد اتاقم می‌شوی می‌توانی هرچه را که اراده می‌کنی بیابی. من فرد منظمی هستم.

می‌توانم با برقراری نظم در اتاقم یا حتی در محیط خانه، برای تمام کارهایم برنامه‌ریزی کنم؛ چراکه نظم را خوب آموخته‌ام.

در خانه ما همه چیز منظم است و هرگز با آشفتگی و بی‌انضباطی روبه‌رو نمی‌شوی؛ چراکه پدر و مادرم ناظمان خوبی هستند و ما را برای ورود به جامعه آماده...

دنیای من نظمی خاص و مثال‌زدنی دارد؛ چراکه از جهان اطرافم آموخته‌ام که انضباط و نظم لازمه زندگی موفق و حضوری موفق در جامعه است.

خوب می‌اندیشم و با منظم چیدن تمام آنچه در ذهنم وجود دارد به نتیجه می‌رسم؛ چراکه ذهن آشفته هرگز نمی‌تواند خوب نتیجه‌گیری کند.

خدای بزرگ، جهان آفرینش را بر پایه زیباترین نظم آفریده است. نظمی که در آن هیچ خدشه‌ای وارد نمی‌شود و به راحتی می‌توان هر چیزی را تجزیه و تحلیل...

دنیای من زیباست؛ چراکه تمام چیزهایی که در آن وجود دارد از نظم خاصی سرچشمه می‌گیرد و من دنیایم را با تمام زیبایی‌هایش دوست دارم چون هرگز دچار...