من قطره‌ای سرگشته، تو بانوی دریایی صبرم کم، اما یاد تو رمز شکیبایی حمیده میرزاد

یکی ستاره بلند عشق زهرا بود همان گل کبود یاس خوب می‌دانم سید محمد آتشی

در کوچه‌های تنگ مدینه قدم زدی و پشت پا به هستی و هرچه عدم زدی حسین سنگری

تب کرده‌ ای تو آتش این تب برای من امشب کمی به خاطر زینب بلند شو حسین سنگری

دردی به روی شانه‌ی من تیر می‌کشد... این زخم کهنه دوایش به مهر توست مجید مه آبادی

وهم نگاه تو را سر نمی‌کشم... وقتی نگاه توآلوده‌ی غم است مجید مه آبادی

دیده گریان شده از قصه‌ی رخساره‌ی تو می‌‎نویسند غزل مرثیه درباره‌ی تو حسین سنگری

آفتابی که سرخ می‌تابید خبر از صورت کبود تو داشت حسین سنگری

دست بردار این دعا آتش به جانم می‌زند بگذر از مرگ خودت همسایه‌ها را کن دعا زهرا آراسته نیا

یاد پهلوی تو در ذهن بشر می‌ماند نقش غم‌های تو در باور در می‌ماند حسین سنگری