مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 176

الهی بنام تو زبانها گویا شده، بنام تو جانها شیدا شده، بیگانه آشنا شده، زشت ها زیبا شده، کار ها هویدا شده، راهها پیدا شده، بنام تو چشم مشتاقان...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 177

الهی تو جانها اسیر پیغام تو، عارف افتاده بدام تو مشتاقان مست مهر از از جام تو خوشا بحال کسی که از این جام شربتی چشید یا در این راه منزلی بُرید،...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 172

الهی جلال عزت تو جای اشارت نگذاشت و محو اثبات تو راه اضافت برداشت تا گم گشت آنچه بنده در دست داشت. خداوندا از آن تو می فزود و از آن بنده می کاست...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 173

الهی آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم تا بآ روز نرسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز را باز یابم بر سُودم و اگر بود تو خود...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 174

الهی مران کسی را که تو خود خواندی ف آشکار مکن گناهی را که تو خود پوشیدی، کریما خود بر گرفتی و کس نگفت که بردار، اکنون که بر گرفتی مگذار و در...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 175

الهی آب عنایت تو به سنگ رسید، سنگ بار گرفت، سنگ درخت رویانید درخت میوه بار گرفت چه درختی ؟ درختی که بارش همه شادی، مزه اش همه انس و بویش همه...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 167

الهی تا مهر تو پیدا گشت همه مهر با جفا گشت و تا نیکی تو پیدا گشت همه جفا ها وفا گشت.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 168

الهی نامت نور دیدهٔ آشنایان، یادت آیین منزل مشتاقان، یافتنت چراغ دل مُریدان انست جان دوستان.

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 169

الهی چه خوش روزی که خورشید جلالا تو به ما نظر میکند، چه خوش وقتی که مشتار از مشاهدهٔ جمال تو ما را خبری دهد، جان خود را طعمهٔ باز سازیم که در...

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 170

الهی نصیب این بیچاره از این کار همه درد است، مبارک باد که مرا این درد فرد است حاق که هر کس بدین درد ننازد جوانمرد است. هر درد که زین دلم قدم...