چون روی هوا دوش به قیر اندودند تا روز همه تپان و لرزان بودند بر تارک من ستارگان نغنودند گویی که همه بر تن من بخشودند
چون روی هوا دوش به قیر اندودند
تا روز همه تپان و لرزان بودند
بر تارک من ستارگان نغنودند
گویی که همه بر تن من بخشودند
تا روز همه تپان و لرزان بودند
بر تارک من ستارگان نغنودند
گویی که همه بر تن من بخشودند