من دوش که از هجر تو در تاب شدم جان تو که گر چو شمع در خواب شدم از دیده و دل در آتش و آب شدم بر جام چو بر آینه سیماب شدم

من دوش که از هجر تو در تاب شدم
جان تو که گر چو شمع در خواب شدم
از دیده و دل در آتش و آب شدم
بر جام چو بر آینه سیماب شدم
نسخه چاپی