روی تو و خورشید، نه، روشن تر از آنی

روی تو و خورشید، نه، روشن تر از آنی

چشم من و آیینه ، نه ، حیران تر از آنم

در سایه ی قرآن نگاه تو نشستم

باران زد و برخاست غبار از دل و جانم
نسخه چاپی