دیری است رفته است و دگر برنگشته است

دیری است رفته است و دگر برنگشته است

دیری است آسمان دلم بی کبوتر است

او پیش رو نشسته و من کورم از گناه

او می زند صدا و این گوش من کر است
نسخه چاپی