می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است

می رسد آنکه به دستش گره ها وا شدنی است

آنکه با آمدنش نـور هویـدا شدنی است

غم مخور ای دل سرگشته سحر نزدیک است

شب ظلمانی این بادیه فردا شدنی است
نسخه چاپی