جز حسرت ظهور تو در سررسید نیست

با جمعه سال آمد و با جمعه می رود

با این حساب آمدنت هم بعید نیست

هر بار دوره میکنم این سالنامه را

جز حسرت ظهور تو در سررسید نیست
نسخه چاپی