با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت گل دیده پر آب کرد از باران گفت آری نتوان گرفت با گیتی جفت بنمای گلی که ریختن را نشکفت
با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت
گل دیده پر آب کرد از باران گفت
آری نتوان گرفت با گیتی جفت
بنمای گلی که ریختن را نشکفت
گل دیده پر آب کرد از باران گفت
آری نتوان گرفت با گیتی جفت
بنمای گلی که ریختن را نشکفت