آمد بر من قاصد آن سرو سهی آورد بهی تا نبود دست تهی من هم رخ خود بدان بهی مالیدم یعنی ز مرض نهادهام رو به بهی
آمد بر من قاصد آن سرو سهی
آورد بهی تا نبود دست تهی
من هم رخ خود بدان بهی مالیدم
یعنی ز مرض نهادهام رو به بهی
آورد بهی تا نبود دست تهی
من هم رخ خود بدان بهی مالیدم
یعنی ز مرض نهادهام رو به بهی