سحر دل، خود به خود فریاد میکرد از این فریاد، خاطر شاد میکرد سراپا شمع سان میسوخت فایز مگر عهد جوانی یاد میکرد
سحر دل، خود به خود فریاد میکرد
از این فریاد، خاطر شاد میکرد
سراپا شمع سان میسوخت فایز
مگر عهد جوانی یاد میکرد
از این فریاد، خاطر شاد میکرد
سراپا شمع سان میسوخت فایز
مگر عهد جوانی یاد میکرد