اى آن که بود منزل و مأواى تو چشمم بازآ! که نباشد به جز از جاى تو چشمم در راه تو، با دیده حسرت نگرانم دارد همه دم شوق تماشاى تو چشمم
اى آن که بود منزل و مأواى تو چشمم
بازآ! که نباشد به جز از جاى تو چشمم
در راه تو، با دیده حسرت نگرانم
دارد همه دم شوق تماشاى تو چشمم
بازآ! که نباشد به جز از جاى تو چشمم
در راه تو، با دیده حسرت نگرانم
دارد همه دم شوق تماشاى تو چشمم