0
مسیر جاری :
یاد مرگ ادبیات دفاع مقدس

یاد مرگ

هر روزي كه خورشيد در پس كوه ها پنهان مي شود گويي كه ما از دنيا رفته ايم ، وليكن روز ديگر با طلوعش حيات را در خود احساس مي كنيم . همگي در كام مرگ فرو خواهيم رفت ، و اين واقعيتي انكار ناكردني است ؛ اما...
خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (3) ادبیات دفاع مقدس

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (3)

هنگامي كه نبرد به نقطة اوج خود رسيده بود و در سنگري پشت خاكريز دراز كشيده بوديم، دوستان گفتند: عمامه‏ات را بردار و كلاه‏خود بگذار. نمي‏پذيرفتم؛ چون كلاه‏خود سنگين بود. يكي از دوستانم يك بيل سربازي را بالاي...
خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (2) ادبیات دفاع مقدس

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (2)

رزمنده‏ها قصد ده روز مي‏كردند و روزه مي‏گرفتند. روزه در آن مكان به دلیل شرايط سخت و طاقت فرسا كار بسيار سخت و شكننده‏اي بود، اما شرايط هيچ وقت نمي‏توانست در برابر اراده‏هاي پولادين رزمنده‏ها اظهار فضلي...
خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (1) ادبیات دفاع مقدس

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی (1)

8 سال دفاع مقدس در سرزمین ایران خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از خود به جای گذاشت. ثبت این خاطرات برای نسل آینده می تواند چراغ پر فروغی باشد تا از طریق آن با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا شوند. استاد احمد عابدینی...
هرگز حديث حاضر و غايب شنيده اي! ادبیات دفاع مقدس

هرگز حديث حاضر و غايب شنيده اي!

هر روز، قبل از غروب در کوچه هاي خاکي بيست - سي تا بچه بودند و يه دونه توپ. قيل و قال بچه ها کلافه کننده بود و تنها قدرت نامرئي شب بود که مي توانست بچه ها را از هم جدا کند. هر کس با بدني خسته و زخمي روانه...
بوسه ي سرد ادبیات دفاع مقدس

بوسه ي سرد

بمب خنده بود، تازه اومده بوده جبهه، يه جوري برخورد مي کردي از قبل جنگ حضور داشته! بعضي وقت ها که بچه هاي قديمي گردان دور هم جمع مي شدند و خاطره هاي عمليات هاي گذشته رو براي هم تعريف مي کردند تازه واردها...
لوله ی آفتابه ادبیات دفاع مقدس

لوله ی آفتابه

«گروهبان خمیس» همه را جمع کرد تو محوطه ی خالی پشت آسایشگاه . چند لایه سیم خاردار به بلندی دو متر بیشتر،روی هم ردیف شده بود که فاصله ی بین سیم ها به سی سانت هم نمی رسید. آن طرف سیم ها،دورادور ،کنار خرابه...
عبور از خط آتش ادبیات دفاع مقدس

عبور از خط آتش

حجت الاسلام هادی صادقی،رئیس مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیماست. نمی دانم برای چه کاری سر از دفتر نشریه درآورد و گیر بروبچه های سمج امتداد افتاد که می خواستند با او مصاحبه کنند.طفره رفت که حرفی برای گفتن...
دیدار بر فراز قله سوم ادبیات دفاع مقدس

دیدار بر فراز قله سوم

ساعت نه و سی دقیقه صبح شنبه شانزدهم تیر، بالاخره پس از پیگیری های فراوان توانستم با سرهنگ پاسدار «جعفر کاوه»فرمانده سپاه کامیاران ملاقات کنم. گفت: «خیلی ها آمده اند و خواسته اند برای شان از خاطرات جنگ...
دو بال برای پرواز ادبیات دفاع مقدس

دو بال برای پرواز

مثل اینکه هر دو تای شان یکی بودند؛ جای خوابشان یکی بود و در یک صف نماز می خواندند؛بر سر یک سفره و کنار هم می نشستند و هیچکس نمی توانست آن ها را از هم جدا کند؛ حتی فرمانده گردان وقتی نیروها را تقسیم کرد...