مسیر جاری :
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در لرستان
آشنایی آداب و رسوم جالب شب یلدا در تبریز
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در رشت
قد و وزن و دور سر نوزاد 2 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 4 ماهه
آداب و رسوم جالب شب یلدا در مازندران
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در اصفهان
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در شیراز
قد و وزن و دور سر نوزاد 5 ماهه
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در تهران
نحوه خواندن نماز والدین
اختراعات آلبرت انیشتین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
مهم ترین خواص هویج سیاه
زیارتگاه های اهل بیت و اصحاب ائمه علیهم السلام در سوریه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
پیش شماره شهر های استان تهران
روايت نزديکي از کربلاي پنج
با بچه هاي شميران راه افتاديم سمت جبهه. سال شصت و يک بود و من هم بچه دبيرستاني شانزده ساله.
با مجيد رضاييان فقط درباره ي کربلاي پنج صحبت کرديم. شايد اگر مي خواستيم دامنه ي مصاحبه را بازتر کنيم، خودش مي...
عبور از کمين دوشکا
دشتي با کانال هاي متعدد و مملو از شانزده نوع مانع، موانعي چون: سيم خاردار حلقوي، بشکه هاي فوگاز، تله هاي انفجاري و ... به نام فکه.
دشمن با استعداد سپاه چهارم عراق، يعني: يک لشگر پياده، يک لشگر مکانيزه...
صد ا ي مسلسلم سكوت شب را شكافت ( 2 )
يكي از خصوصيات يك فرمانده خوب اين است كه از همه شرايط منطقه عملياتياش آگاه باشد، از شرايط جغرافيايي، تاريخي، اقليمي، نژادي، كشاورزي، بازرگاني، صنعتي و خصوصا شرايط فرهنگي و رواني. و بر اين اساس به طرحريزي...
صداي مسلسلم سكوت شب را شكافت (1)
يكي از تاكتيكهاي جنگهاي كوهستاني و چريكي همين تاكتيك سندان و چكش ميباشد بدينصورت كه ما يك نيروي محكم و قوي را بطور ثابت در محلي با استتار كامل ميگذاريم، اين محل معبر فرار و عقب نشيني دشمن است.
آنگاه...
ديگر مادرم هم مرا نخواهد شناخت
آنچه ميخوانيد بريدهاي از خاطرات يك گروهبان دوم عراقي است كه پس از تسخير شبه جزيره فاو بدست نيروهاي ايراني، ماهها در آن منطقه به سر برد. او چهار ماه در فاو سرگردان بود نه خود را تسليم نيروهاي ايراني...
جیغ بنفش در اتاق عمل
درد بدنم را فرا گرفته بود. هنوز منگ آمپول ها ی مسکن بودم. با بی حالی و زحمت سر بلند کردم و به سینه و شکم ام نگاه کردم.دور سینه و کمرم را پانسمان کرده بودند.احمد گفت:قرار شده با هواپیما به شهر خودتان منتقل...
آخرين تيري كه به سوي عراق شليك شد
شكستهاي پي در پي ما در جنوب، و سقوط فاو و حلبچه زمينه ذهني و عيني را براي قبول قطعنامه 598 سازمان ملل فراهم آورد و ايران پس از چند سال مخالفت با اين قطعنامه آن را در تير ماه 1367 پذيرفت. در اين هنگام...
من فقط ميتونم توي غرب بجنگم
شب چادر سياه بر شهر كشيده بود كه كاميونها مقابل در خروجي مدرسه صف كشيدند. همه كه سوار شدند ماشينها حركت ميكردند و در جاده خرمشهر به سمت راست وارد منطقه شلمچه شدند. در كنار خاكريزي ايستادند و همه از...
شمر و صدام و يارانش
ناغافل نوک شمشير گرفت به بندي که کنار چادر بود و بند کشيده شد و فانوس از بالا افتاد روي سر وحيد. وحيد که قرار بود نقش صدام را بازي کند. جا به جا دراز شد. ضربه به حدي بودکه صدايش در گوش کريم پيچيد. اصغر...
پاهايم فداي امام
در اردوگاه موصل 3 از نظر مقرراتي حق نداشتيم نوحه خواني و عزاداري کنيم، مخصوصا در ايام محرم، اما کسي به اين حرف ها گوش نمي داد. يک روز يک فرمانده ي عراقي با چند سرباز آمدند در آسايشگاه . فرمانده گفت: حسين...