مسیر جاری :
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
نظم و ترتيب در جنگ
شهيد علمي فردي بسيار منظم و مقيد بود. چه از نظر ظاهري و چه در انجام کارها. هيچگاه ايشان را با سر و وضع نامناسب و آشفته نمي ديديم. هميشه ظاهري آراسته و مرتب داشت. چفيه بر گردن، کفش هاي واکس زده و شيک و...
هميشه آراسته
بهرام، زمان بندي کلاس هاي ورودي پنجاه و چهار را گرفت و با برنامه ي اساتيد کنار هم گذاشت. بعد، يک برنامه ي هماهنگ، از مجموع آنها تنظيم کرد و به هر کلاسي- براي حضور در سالن هاي کار عملي و کارورزي- يک برنامه...
اول درس بعد ورزش
من داور بازي بودم. ايرج در مقابل بازيکني حرکتي انجام داد و من به او کارت زرد دادم. ساعت ده شب، ايرج به منزلمان آمد. جلوي در ايستاد و گفت: « کيومرت گفته شما فردا عازم جبهه هستيد، آمدم براي عذرخواهي. » گفتم:...
ميل باستاني با پوکه ي گلوله ي توپ!
باشگاه شلوغ بود. بچّه ها حلقه زده بودند دور استاد. من هم گوشه اي ايستاده بودم و نگاه مي کردم. حرف هاي استاد وسوسه ام مي کرد که در کلاس جودو ثبت نام کنم. تصميم گرفتم يکي، دو جلسه به جهت آشنايي با بچّه ها...
آقاي گل مسابقات
يادم است که تيم واليبال دسته ي يک کرج را براي مسابقه به « عمليات سپاه » دعوت کرده بوديم. يک تيم قوي بود. چهار – پنج نفر از بازيکنان مطرح واليبال در آن تيم حضور داشتند. مسابقه شروع شد. آنها متوجّه شده بودند...
زورخانه در پادگان!
يک روز آمد تهران. پرسيد: « امروز بازي نگذاشتي؟ » گفتم: « چرا! فردا ظهر بازي است، ساعت دو بازي داريم. » گفت: « خيلي خوب، فردا نمي روم. احتمالاً شنبه يا يکشنبه مي روم. »
ورزش صبحگاهي
يکي از روزها نيرويي از گروهان سه به دسته ي ما آمد که از همان اوّل، حرکاتش برايم سؤال انگيز شده بود. با هر چه که دم دستش مي رسيد، مخصوصاً قابلمه ي غذا، ضرب مي گرفت. خيلي راحت و روان مي نواخت. خيلي که حوصله...
عدم غفلت از پرورش جسم
نوده حاجيلر در ميان کوهي مشرف به زيارت گاه معروفش پير آباد هميشه براي مسافران جاده ي شاهرود مي درخشيد و هر روز صبح صداي بلندگوي پادگان نوده در سحرگاهان با نداي ملکوتي مسجد نوده براي گوش اهالي، صداهاي
حرمت پيشکسوت
از همان ابتدا شاگرد زرنگ و باهوشي بود و در کنار درس و مشق، به تقويّت جسم خود نيز مي پرداخت. ورزش هاي کشتي و کاراته را بيشتر از بقيه ي ورزش ها دوست داشت و از هر فرصتي براي تمرين اين ورزش ها استفاده مي کرد....
پنجاه صلوات براي برنده شدن
توي باشگاه با او آشنا شدم. از همان جا هم شيفته اش شدم. توضيح مي دهم چرا؟
تکواندو کار مي کردم. من مبتدي بودم و هميشه او را کمربند سفيد مي ديدم. به خيال اين که علي هم مثل من مبتدي است