0
مسیر جاری :
بررسى دو تعریف مشهور از عقل اصطلاح‌شناسی فلسفی

بررسى دو تعریف مشهور از عقل

یکی از تعاریف مشهور فلاسفه از عقل، آن است که عقل مُدرِک کلّیّات است. گویند: ادراک کلّیّات، مربوط به قوّه‌ی عاقله‌ی انسان است؛ در مقابلِ قوای حسّ و خیالی که مُدرِک جزئیّات می‌باشند. در زمانی که محسوس نزد...
توصیف عقل (بیان ویژگی‌های آن) اصطلاح‌شناسی فلسفی

توصیف عقل (بیان ویژگی‌های آن)

اگر به سراغ عاقل رویم، معنای ادراک عقلی را به خوبی درک می‌کند و در شناخت آن منتظر هیچ تعریفی نمی‌ماند. بلکه هرچه را در توصیف آن می‌شنود، به آنچه خود وجداناً از عقل می‌فهمد ارجاع می‌دهد، تا صحّت یا سقم...
بررسی یک اشتباه درباره‌ی رابطه‌ی علم و عقل اصطلاح‌شناسی فلسفی

بررسی یک اشتباه درباره‌ی رابطه‌ی علم و عقل

عقل و علم، تفاوت وجدانی دارند. یعنی می‌یابیم که ما دو گونه معلوم داریم و فرق بین علم و عقل نیز به فرق میان این دو نوع معلوم برمی‌گردد. معلومی که در آن حُسن و قبحی ذاتی مطرح است، معقول نام دارد؛ امّا علمی...
عقل چیست؟ اصطلاح‌شناسی فلسفی

عقل چیست؟

قبل از هر چیز نظری گذرا بر مباحث دانشمندان لغت شناس درباره‌ی عقل می‌افکنیم. امّا توجّه داریم که در این جستجوی لغوی، از مبنای اساسی بحث خود یعنی «وجدان» عدول نمی‌کنیم، زیرا قصد ما از این کاوش، یافتن تعریفی...
علم چیست؟ اصطلاح‌شناسی فلسفی

علم چیست؟

اگر بخواهیم معنای قابل قبول از توصیف علم ارائه کنیم و آن را «به منزله‌ی» تعریف علم بپذیریم، باید چنین قرارداد کنیم که توصیف علم، یعنی بیان اوصافی از علم که هر عالمی وجدان می‌کند. تأکید می‌کنیم که این توصیف...
تفاوت علم و معرفت اصطلاح‌شناسی فلسفی

تفاوت علم و معرفت

این مطلب مسلّم است که توصیفات، تصوّراتی پدید می‌آورند، گاه مطابق با واقع، گاه نزدیک به آن، و گاه حتّی خلاف واقع. امّا بازهم می‌پرسیم که آیا این تصوّرات را می‌توان عین معرفت دانست؟ با تأملی وجدانی می‌یابیم...
دو معنای عقل اصطلاح‌شناسی فلسفی

دو معنای عقل

زمانی که فهم و درک و علم به معقولات با مستقلّات تعلّق گیرد، فعل «عَقَلَ- یَعقِلُ» را به کار می‌بریم. مصدر این فعل در عرب «عَقل» است و اسم فاعل آن هم «عاقل»؛ به معنای کسی که در حالِ فهم و درکِ معقولی خاص-...
تعارض اصطلاح‌شناسی فلسفی

تعارض

تعارض، در اصطلاح علم اصول و در مسئله‌ي «تعادل و تراجيح» عبارت است از تنافي دو دليل و يا تنافي مدلول دو دليل ( تعادل و تراجيح). و در مسئله‌ي «جرح و تعديل» در موردي اطلاق مي‌شود که دو عادل حکم به
تضايف اصطلاح‌شناسی فلسفی

تضايف

تضايف، از مباحث مهم در منطق و فلسفه، به مفهوم نسبت مکرر ميان دو امر وجودي که هيچ يک بدون ديگري قابل تعقل نيست. دو امر متضايف، نسبتي دو جانبه با يکديگر دارند و مکرر بودن نسبت ميان دو امر بدون اين
تضاد اصطلاح‌شناسی فلسفی

تضاد

تضاد، از قوانين هستي و از مباحث مهم در منطق و فلسفه، به مفهوم عدم امکان اجتماع دو امر وجودي در يک محل و زمان واحد. حکيمان مسلمان تضاد را از انواع تقابل مي‌دانند، تقابل بين دو امر وجودي که طرد آنها از