0
مسیر جاری :
اي انوري تويي که به فضل و هنر سزند انوری

اي انوري تويي که به فضل و هنر سزند

اي انوري تويي که به فضل و هنر سزند شاعر : انوري احرار روزگار و افاضل ترا رهي اي انوري تويي که به فضل و هنر سزند واکنون شدت مسلم بر شاعران شهي بودند در قديم اميران و شاعران...
اي ز قدر تو آسمان در گو انوری

اي ز قدر تو آسمان در گو

اي ز قدر تو آسمان در گو شاعر : انوري آفتاب از تو در خجالت ضو اي ز قدر تو آسمان در گو آفتابي و آسماني نو قدر و راي تو از وراي سپهر برده از ابر و آفتاب گرو دل و دست...
اي مقصد کشور چهارم انوری

اي مقصد کشور چهارم

اي مقصد کشور چهارم شاعر : انوري در نيک و بد آستانه‌ي تو اي مقصد کشور چهارم باطل شده در زمانه‌ي تو وي رفعت آسمان هفتم منسوب به آشيانه‌ي تو بر شاخ وجود بنده مرغيست...
اي جهان را موسم آزادگي ايام تو انوری

اي جهان را موسم آزادگي ايام تو

اي جهان را موسم آزادگي ايام تو شاعر : انوري بنده کرده يک جهان آزاد را انعام تو اي جهان را موسم آزادگي ايام تو حلقه‌ي گوش فلک حرفي و آن از نام تو سرمه‌ي چشم ملک گردي و...
ندارد مجلس ما بي‌تو نوري انوری

ندارد مجلس ما بي‌تو نوري

ندارد مجلس ما بي‌تو نوري شاعر : انوري اگرچه نيست مجلس درخور تو ندارد مجلس ما بي‌تو نوري تو آيي نزد ما يا ما بر تو چه فرمايي چه گويي مصلحت چيست
اي رخ و فرزين نهاده چرخ را در حل و عقد انوری

اي رخ و فرزين نهاده چرخ را در حل و عقد

اي رخ و فرزين نهاده چرخ را در حل و عقد شاعر : انوري جز تو کس را اطلاعي نيست بر اسرار او اي رخ و فرزين نهاده چرخ را در حل و عقد مي‌دهش چندان که چون فرزين شود رفتار او ...
اي جهان را دفين به دست تو در انوری

اي جهان را دفين به دست تو در

اي جهان را دفين به دست تو در شاعر : انوري چون معادن هزار سرمايه اي جهان را دفين به دست تو در مدتت را زمانه همسايه دولتت را دوام همخانه رسمهاي تو گشته پيرايه گردن...
انوري شعر و حرص داني چيست انوری

انوري شعر و حرص داني چيست

انوري شعر و حرص داني چيست شاعر : انوري اين يکي طفل و آن دگر دايه انوري شعر و حرص داني چيست تا نگردي به گرد آن پايه پايه‌ي حرص کديه و طمعند چه کني همچو ماکيان خايه...
منم امروز و شاهدي زيبا انوری

منم امروز و شاهدي زيبا

منم امروز و شاهدي زيبا شاعر : انوري مونس ما کتاب و افزون نه منم امروز و شاهدي زيبا يک مني از کباب و افزون نه خورده‌ايم از براي قوت نفس يک مني‌مان شراب و افزون نه ...
مرا دي ياسمن پيغام دادست انوری

مرا دي ياسمن پيغام دادست

مرا دي ياسمن پيغام دادست شاعر : انوري به تو اي صاحب و صدر يگانه مرا دي ياسمن پيغام دادست غرض را درج کرده در ميانه ز هر نوعي سخن گفتست پنهان به سمع تو رساند بنده يانه...