0
مسیر جاری :
تخته‌ي عشق برنوشتم باز انوری

تخته‌ي عشق برنوشتم باز

تخته‌ي عشق برنوشتم باز شاعر : انوري برنويس اي نگار تخته‌ي ناز تخته‌ي عشق برنوشتم باز روزکي چند باب ناز و نياز تا بر استاد عاشقي خوانيم باز کن خاک عشوه از سر آز ...
اي جهان را به حضرت تو نياز انوری

اي جهان را به حضرت تو نياز

اي جهان را به حضرت تو نياز شاعر : انوري در جاه تو تا قيامت باز اي جهان را به حضرت تو نياز خدمت او فريضه شد چو نماز درگهت قبله‌اي که در که و مه آشتي داده کبک را با...
دلا در عاشقي جاني زيان‌گير انوری

دلا در عاشقي جاني زيان‌گير

دلا در عاشقي جاني زيان‌گير شاعر : انوري وگرنه جاي بازي نيست جان‌گير دلا در عاشقي جاني زيان‌گير اگر جانت همي بايد جهان‌گير جهان عاشقي پايان ندارد چنان کت دل همي خواهد...
اي پسر برده‌ي قلندر گير انوری

اي پسر برده‌ي قلندر گير

اي پسر برده‌ي قلندر گير شاعر : انوري پرده از روي کارها برگير اي پسر برده‌ي قلندر گير آشيان زين دو شاخ برتر گير کفر و اسلام کار کس نکند تو برو مذهب سه ديگر گير اين...
اي شده از رخ تو تاب قمر انوری

اي شده از رخ تو تاب قمر

اي شده از رخ تو تاب قمر شاعر : انوري وي شده از لب تو آب شکر اي شده از رخ تو تاب قمر فتنه‌اي در فکندي اي دلبر از رخ و زلف خويش در عالم چون تو صاحب جمال نيست دگر ...
دلدار به طبع گشت رام آخر انوری

دلدار به طبع گشت رام آخر

دلدار به طبع گشت رام آخر شاعر : انوري وين کار به صبر شد تمام آخر دلدار به طبع گشت رام آخر بي‌رايض گشت خوش لگام آخر آن کره‌ي سر کشيده‌ي توسن باز آمد چون دلم به دام...
اي غم تو جسم را جاني دگر انوری

اي غم تو جسم را جاني دگر

اي غم تو جسم را جاني دگر شاعر : انوري جان نيابد چون تو جاناني دگر اي غم تو جسم را جاني دگر هر زماني تازه ايماني دگر اي به زلف کافر تو عقل را هر دم اندر ديده پيکاني...
سلام عليک اي جفا پيشه يار انوری

سلام عليک اي جفا پيشه يار

سلام عليک اي جفا پيشه يار شاعر : انوري کجايي و چون داري احوال کار سلام عليک اي جفا پيشه يار تو با وي موافق مشو زينهار اگر بخت با من مخالف شدست که جز غم ندارم ز تو...
هيچ داني که سر صحبت ما دارد يار انوری

هيچ داني که سر صحبت ما دارد يار

هيچ داني که سر صحبت ما دارد يار شاعر : انوري سر پيوند چو من باز فرود آرد يار هيچ داني که سر صحبت ما دارد يار تا از اين واقعه خود هيچ خبر دارد يار کاشکي هيچ‌کسي زو خبري...
ساقيا باده‌ي صبوح بيار انوری

ساقيا باده‌ي صبوح بيار

ساقيا باده‌ي صبوح بيار شاعر : انوري دانه‌ي دام هر فتوح بيار ساقيا باده‌ي صبوح بيار آفت توبه‌ي نصوح بيار قبله‌ي ملت مسيح بده مي همزاد عمر نوح بيار هين که طوفان غم...